|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
از ﻏﻤﺖ ای ﻧﺎزﻧﻴﻦ
ﻋﺰم ﺳﻔﺮ می کنم
ﻗﺒﻠﻪ ﺧﻮد ﺑﻌﺪ از اﻳﻦ
ﺳﻮی دﮔﺮ می کنم
ﻗﺒﻠﻪ ﺧﻮد ﺑﻌﺪ از اﻳﻦ
ﺳﻮی دﮔﺮ می کنم
&
ﻣﻰ روم و ﻣﻰ ﺑﺮم
ﻣﻰ روم و ﻣﻰ ﺑﺮم
داغ ﺟﻔﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﺧویش
داغ ﺟﻔﺎﻳﺖ ﺑﻪ ﺧویش
&
هجر و وصال تو را
هجر و وصال تو را
خواب به سر می کنم
خواب به سر می کنم
&
از ﻏﻤﺖ ای ﻧﺎزﻧﻴﻦ
ﻋﺰم ﺳﻔﺮ می کنم
ﻗﺒﻠﻪ ﺧﻮد ﺑﻌﺪ از اﻳﻦ
ﺳﻮی دﮔﺮ می کنم
&
ﺗﺎ ﻧﺨﻮرد دﻳﮕﺮی
ﺗﺎ ﻧﺨﻮرد دﻳﮕﺮی
ﺑﺎز ﻓﺮﻳﺐ ﺗﻮ را
ﺑﺎز ﻓﺮﻳﺐ ﺗﻮ را
&
در ﻫﻤﻪ ﺟﺎ از ﻏﻤﺖ
ﻏﻠﻐﻠﻪ ﺳﺮ می کنم
در ﻫﻤﻪ ﺟﺎ از ﻏﻤﺖ
ﻏﻠﻐﻠﻪ ﺳﺮ می کنم
&
از ﻏﻤﺖ ای ﻧﺎزﻧﻴﻦ
ﻋﺰم ﺳﻔﺮ می کنم
ﻗﺒﻠﻪ ﺧﻮد ﺑﻌﺪ از اﻳﻦ
ﺳﻮی دﮔﺮ می کنم
&
ﻗﺼﻪ ﺟﻮر ﺗﻮ را
ﻗﺼﻪ ﺟﻮر ﺗﻮ را
ای ﺑﺖ ﻧﺎآﺷﻨﺎ
ای ﺑﺖ ﻧﺎآﺷﻨﺎ
ﺑﺎ دل ﭘﺮ ﻏﺼﻪ و دﻳﺪه ﺗﺮ می کنم
ﺑﺎ دل ﭘﺮ ﻏﺼﻪ و دﻳﺪه ﺗﺮ می کنم
&
از ﻏﻤﺖ ای ﻧﺎزﻧﻴﻦ
ﻋﺰم ﺳﻔﺮ می کنم
ﻗﺒﻠﻪ ﺧﻮد ﺑﻌﺪ از اﻳﻦ
ﺳﻮی دﮔﺮ می کنم
معلم به شاگردان کلاس می گوید: جمعیت دانش آموزان کشور x پنج میلیون نفر و جمعیت دانش آموزی کشور y پانزده میلیون نفر است. مسئولان دو کشور تصمیم می گیرند به ده درصد از دانش آموزان کشور خود که معدل بهتری کسب کرده اند، نفری ۱۰ دلار جایزه بدهند. مسئولان هر کشور چند دلار باید برای این کار پرداخت کنند؟

در مورد میزان هدررفت آب به دلیل فرسودگی شبکه انتقال آمارها متفاوت و بعضا متضاد است. آنچه در رابطه با آن قطعیت وجود دارد این است که میزان هدررفت از شبکه انتقال آب در کشور و بهویژه شهر تهران قابل توجه بوده و در بهترین شرایط از 30 درصد بیشتر است.
با توجه به مطلب بالا که در نشریات و رسانه ها و از جمله در شورای شهر تهران بر آن تاکید می شود، میزان هدر رفت آب تهران قبل از رسیدن به خانه ها، ۳۰ درصد است. البته این نشت و هدر رفت در بیشتر شهرهای ایران دیده می شود که علت آن فرسودگی لوله ها و نشست زمین است.
مسئله: مسئولان سازمان آب مصرف هر شهروند تهرانی را ۲۰۰ لیتر در شبانهروز اعلام می کنند که در مقایسه با استاندارد ۱۳۰ لیتر، بسیار زیاد می باشد.
با جدول تناسب مقداری از این ۲۰۰ لیتر را که قبل از رسیدن به ما تلف می شود را حساب بکنید.
سپس حساب کنید مصرف واقعی هر تهرانی با استاندارد ۱۳۰ لیتر چقدر فاصله دارد؟


به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
کنار چشمه ای بودیم در خواب
تو با جامی ربودی ماه از آب
چو نوشیدیم از آن جام گوارا
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب
تن بیشه پر از مهتابه امشب
پلنگ کوه ها در خوابه امشب
به هر شوقی دلی سامان گرفته
دل من در تنم بی تابه امشب
دل من در تنم بی تابه امشب
به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست
دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست
۶ خوراکی برای زنده کردن مغز
مغز ما درست مانند بدنمان، برای بهترین عملکرد خود به سوخت مناسب نیاز دارد، برخی از بهترین غذاهای سازگار با مغز احتمالا در آشپزخانه هر خانه ای پیدا می شوند.
.ماهیهای چرب
ماهی سالمون و قزل آلا مملو از امگا ۳ هستند چربیهای سالمی که مغز شما واقعا به آن نیاز دارد. این چربیها به حافظه کمک میکنند و سلولهای مغز را انعطاف پذیر نگه میدارند و یادگیری و تفکر سریع را آسان تر میکنند. اگر طرفدار غذاهای دریایی نیستید، گزینههای گیاهی مانند دانه کتان و گردو نیز می توانند مغز شما را تقویت کنند.
شکلات تلخ
قرار گرفتن شکلات در این فهرست دلیل خوبی دارد. شکلات تلخ دارای فلاونوئیدهایی است که جریان خون را به مغز بهبود میبخشد و از خلق و خو و تمرکز حمایت میکند. علاوه بر این، یک تکه کوچک شکلات زمانی که مغز شما به یک عکس العمل سریع نیاز دارد، کمک بزرگی میکند.
سبزیهای برگ دار
اسفناج، کلم پیچ و سایر سبزیجات مانند مولتی ویتامینی هستند که مستقیم از زمین میرویند. آنها سرشار از مواد مغذی مانند فولات، ویتامین K و لوتئین هستند که همگی از سلامت مغز حمایت میکنند و پیری شناختی را کاهش میدهند. این سبزیها غذای مکمل عملکرد بهینه مغز هستند.
تخم مرغ
تخم مرغ یکی از غذاهای مورد علاقه برای صبحانه است و به دلیل داشتن ماده مغذی به نام کولین برای مغز بسیار مفید است. کولین به حافظه و یادگیری کمک میکند. این یک ماده مغذی کلیدی است که بسیاری از مردم به اندازه کافی آن را دریافت نمیکنند. زردهها بیشتر مغذی هستند پس آنها را نادیده نگیرید.
تخم کدو تنبل
دانههای کدو تنبل، مغذی و مملو از روی، منیزیم و آهن هستند مواد معدنی که مغز شما برای تیز ماندن و تمرکز نیاز دارد. این مواد مغذی به حمایت از حافظه، خلق و خو و عملکرد کلی مغز کمک میکنند. آنها برای پاشیدن روی ماست، یا خوردن در طول یک بعد از ظهر مناسب هستند.
زردچوبه
زردچوبه دارای کورکومین است، ترکیبی که باعث بهبود عملکرد مغز میشود و حتی ممکن است خلق و خوی شما را بهبود بخشد. همچنین دارای مزایای ضد التهابی است که از سلامت کلی مغز حمایت میکند. شما به راحتی می توانید آن را به سوپ سبزیجات یا یک فنجان شیر گرم طلایی یا هر غذای دیگری اضافه کنید.
نقل از همشهری آنلاین
اين دو روزه دنيا مثل خواب و رويا گذرونه
با هم آشتی كنيم كه بهار دوباره گل فشونه
پرسون پرسون یواش یواش اومدم در خونتون
ترسون ترسون لرزون لرزون اومدم در خونتون
يك شاخه گل در دستم سر راهت بنشستم
از پنجره منو ديدی همچون گل ها خنديدی
وای به خدا آن نگهت از خاطرم نرود
وای به خدا آن نگهت از خاطرم نرود
گفتم... گفتم ... به خدا قهر گناهه
دل منتظره... چشم به راهه...
ای من به فدات ناز مكن تو
با چشم سيات ناز مكن تو
اين دو روز دنيا مثل خواب و رويا گذرونه
با هم آشتی كنيم كه بهار دوباره گل فشونه
بر اساس مطالعات روانشناسان، کسانی که رمان میخوانند میان انسانها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، میتوانند عقاید، نظر و علائق دیگران را هم مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت کنند.
آنها میتوانند بدون این که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند.
تعجبی هم ندارد که کتابخوانها آدمهای بهتری باشند. کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم دل است. یاد گرفتن این نکته که چه طور بدون این که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.

بنیاد نوبل، قلم کنزابورو اوئه را اینگونه توصیف میکند: «کسی که با نیرویی شعرگونه جهانی را خلق میکند که در آن زندگی و افسانه درهم میآمیزد تا تصویری تحیرآمیز از مخمصههای انسان معاصر بیافریند». تمام این خصیصههای جهان داستانی اوئه را میتوان در «گریه آرام» یافت. این رمان وقایع سه دوره زمانی در روستای اوکوبو واقع در شیکوکوی ژاپن را بازگو میکند.
عمده روایت داستان به ماجرای دو برادر میپردازد که از هر جهت قطبهای مخالف یکدیگرند. یکی مطیع و رام و دیگری سرکش و هنجارشکن. همچنان که اوئه خود را آنارشیستی میداند که به دموکراسی عشق میورزد، میتوان میتسوبورو، استاد ادبیات و تاکاشی، برادر کوچکتر او را تبلور این دو دیدگاه در وجود نویسنده دانست. میتسوبورو زندگی روزمره و غمگینی دارد که فرزندی بیمار و همسری الکلی بر تلخی زندگیاش افزوده است. در طرف مقابل تاکاشی سر در باد دارد و مدام در حال تمرد و مبارزه با وضع موجود است.
او در کشورش در جنبشهای دانشجویی خشونتآمیز حضوری فعال داشته است و سپس راهی آمریکا میشود و در گروه نمایشی دورهگرد نقش ایفا میکند. او مجددا به ژاپن برمیگردد و سرآغاز شورشهای دیگری در روستای اجدادیشان میشود. تاکاشی برای هدایت این شورش از برادر کوچکتر پدر پدربزرگشان که در سال ۱۸۶۰ شورش دهقانان علیه افزایش مالیات را هدایت کرده است الهام میگیرد. عنوان اصلی داستان «بازی فوتبال و اولین سال مانن» است که به دو ماجرای کلیدی قصه اشاره دارد. بازی فوتبال بیانگر خیزش روستاییان ژاپنی علیه مالک کرهای سوپرمارکت روستاست. این شورش توسط جوانان روستایی هدایت میشود که در پوشش بازی فوتبال مشغول تمرینات رزمی و نظامی هستند. قسمت دوم عنوان داستان، مانن، دورهای از تاریخ ژاپن است که در سال ۱۸۶۰ آغاز شد و در سال ۱۸۶۱ پایان یافت. در اولین سال مانن، آشوب روستاییان به علت افزایش مالیات رقم میخورد و این حادثه بهشکلی الگوی شورشهای ۱۸۷۱، ۱۹۴۵ و ۱۹۶۰ داستان میشود. اشاره به اولین سال مانن را میتوان کنایهآمیز دانست چراکه در این سال دو حادثه مهم تاریخی در ژاپن اتفاق میافتد. یکی اینکه اولین عکاس حرفهای غربی از آمریکا به ژاپن پا میگذارد و دیگری اینکه اولین مأموریت دیپلماتیک ژاپن به آمریکا رقم میخورد. کنار هم قراردادن وقایع داستانی «گریه آرام» و وقایع تاریخی میتواند جالب توجه باشد. خصوصا اینکه بیشتر وقایع اساسی داستان پس از جنگ جهانی دوم رخ میدهند. از سوی دیگر عنوانی که مترجم انگلیسی کتاب برگزیده نیز کاملا مرتبط با محتوای داستان است. از اولین سطور داستان و مونولوگ ناامیدانه میتسوبورو در چاله و فضای گرگومیش اطراف حس حزن و اندوه را میتوان دریافت.
هم میتسوبور بیتفاوت افسرده است و هم تاکاشی عاصی. همسر میتسوبور از غم فرزندشان که مبتلا به عقبماندگی ذهنی است در آستانه فروپاشی روانی قرار گرفته است. درنهایت سرانجام شورش و تخریب خانه اجدادی غم و اندوه را در ذهن تداعی میکند. علاوه بر اندوه و ناامیدی، خشونت دیگر زمینه «گریه آرام» است. داستان مملو از درگیریها و خشونتهاست. در خانواده میتسوبور از گذشته خشونتی تکرار شده است که خود هم علت و هم معلول آن بودهاند. آنها آتشی را میگسترانند که خود در آن میسوزند. اوئه به گونهای این خشونتها را توصیف میکند که گویی جزئی معمول از زندگی انسان به نظر میرسند و بیش از حس وحشت و درد، غم و افسردگی را سبب میشود. روایت سرگذشت برادر بزرگتر میتسوبور و تاکاشی از این دست خشونتهاست. در سال ۱۹۴۵ برادر بزرگتر در حمله به کرهایهای برده که بهعنوان کارگر وارد روستا شدهاند، شرکت میکند و یکی از کرهایها در این نزاع کشته میشود. کرهایها با نیروی بیشتر برای انتقام برمیگردند. سوبارو داوطلبانه و تنها در انتظارشان مینشیند و بهشکل وحشیانهای کشته میشود. هنگامی که میتسو با جسد برادرش مواجه میشود توصیف او از جسد تألمبرانگیز است. ساختار قدرت دیگر زمینهای است که اوئه توجه مبسوطی به آن داشته است. گونهای از قدرت بر مبنای نژاد در روابط کرهایهای روستا و ژاپنیها برجسته است. کرهایها بهعنوان برده از وطنشان به ژاپن آورده شدهاند و تحت استعمار ژاپنیها قرار دارند.
پس از جنگ جهانی دوم و نزول قدرت ژاپن کرهایهای روستا بهلحاظ اقتصادی قدرت را به دست میگیرند که سوپرمارکت روستا سمبل این قدرت اقتصادی است. ژاپنیهایی که بالادستی کرهایها را نمیتوانند برتابند دست به شورش نافرجامی میزنند. پیش از این شورش چالش قدرت خود را بهصورت نزاع دستهجمعی کرهایها و ژاپنیها در سال ۱۹۴۵ بروز داده است که به کشتهشدن یک نفر از هر گروه خاتمه مییابد. دیگر نوع قدرت، قدرت فئودالی است که در سال ۱۸۶۰ شورش دهقانان در مخالفت با افزایش مالیات را در هم کوبیده است. اما دهقانان در سال ۱۸۷۱ مجددا بر میخیزند و با خودکشی یکی از مقامات استانی فرو مینشیند. سومین نوع ساختار قدرت را میتوان تلویحا از «گریه آرام» دریافت. هرچند اوئه آشکارا به روابط بینالمللی ژاپن اشارهای نمیکند اما از برخی نشانهها میتوان به این ساختار قدرت پی برد. همچنان که پیشتر به آن اشاره شد در سال ۱۸۶۰ اولین مأموریت دیپلماتیک ژاپن در آمریکا اتفاق میافتد. از حضور کرهایهای برده در روستا، تهاجم ژاپن به کشورهای اطراف در ذهن متبادر میشود و از آنچه در اتفاقات بعد از ۱۹۴۵ در داستان مشاهده میشود میتوان به نزول قدرت ژاپن پی برد. در قسمتی از داستان میخوانیم: «یاد آن روز که جیپهای اشغالگر برای اولین بار وارد دره شدند در خاطرم زنده شد. امپراتور و افرادش مانند غریبههای پیروز در آن سپیدهدم اواسط تابستان بودند.

ریشسفیدهای دره با آنکه در عمل ناظر شکست کشور بودند، قادر به تندادن به شکست نبودند، به همین دلیل حضور نیروهای بیگانه را ندیده گرفتند و به امور روزانه خود پرداختند اما همه وقت روحشان در عذاب بود». رمان «گریه آرام» داستان طغیانها است: طغیانهای درونی و بیرونی، طغیانهای فردی و اجتماعی. درحالیکه میستوبور از بیرون انسانی خنثی و منفعل به نظر میرسد درونش غوغایی برپاست که او خود میترسد به مرز جنون کشانده شود. میتسوبور از آن ترسان است که همچون دوست صمیمیاش با چهرهای بزکشده خود را حلقآویز کند. او در جستوجوی پاسخی برای وقایعی است که بر او گذشته است و قادر نیست ستمی که روزگار بر او روا داشته است را توجیه کند. اما درنهایت همان موجود رام میماند. تاکاشی نیز مملو از سرکشیهاست. درحالیکه نویسنده چندان به بلبشوی درونی تاکاشی نمیپردازد، میتوان از آنچه بر او گذشته است و آنچه انجام میدهد پی برد که درون ناآرامی دارد و همین باطن ناآرام او را به سمت شورشها سوق میدهد
منبع:روزنامه شرق
باز هوای وطنم وطنم آرزوست
مرز پر از گل گهرم، گهرم آرزوست
ظلمت شب را چه کنم چه کنم ای خدا
باز طلوع سحرم، سحرم آرزوست
وعده رضوان مده ای مده ای واعظا
مرا حیات، در کپرم، کپرم آرزوست
مُلک وطن سرای ماست ای حبیب
به هر دیارش سفرم، سفرم آرزوست
دوام دُرّ دَری، پارسی، زبان مادری
مرا دیار پدرم پدرم آرزوست
&&&&&
باز هوای وطنم وطنم آرزوست
تکیه به کنعان زدنم، زدنم آرزوست
هجرت گل را چه کنم، چه کنم ای صبا
برگ گلی زان چمنم، چمنم آرزوست
چون که رخت گشت مشابه به گل
چیدن گل در ارمم، ارمم آرزوست
چون که لبت گشت به رنگ عقیق
رفتن ملک یمنم، یمنم آرزوست
توبه ز می کردم و آمد بهار
ساقی توبه شکنم، شکنم آرزوست
شیشه به دست گیر و بیا ساقیا
ساقی ساغر شکنم، شکنم آرزوست
باز هوای وطنم، وطنم آرزوست
تکیه به کنعان زدنم، زدنم آرزوست
&&&&&
باز هوای وطنم، وطنم آرزوست
خیمه به طوفان زدنم، زدنم آرزوست
گشتهام از زهد ریایی ملول
ساقی توبه شکنم، شکنم آرزوست
خدمت رندانه به دیر مغان
دُرد شراب کهنم، کهنم آرزوست
چشمه خورشید، دلم را گداخت
نور به جای کفنم، کفنم آرزوست
دست سحر دامن گل را درید
جامهای از گل به تنم، به تنم آرزوست
رقص کنان تا بر تو، بر تو پر کشم
بال چو مرغ چمنم، چمنم آرزوست
در پی باغ خواندن بلبل به دار
رفتن زاغ و زَغَنَم، زغنم آرزوست
باز هوای وطنم، وطنم آرزوست
تکیه به کنعان زدنم، زدنم آرزوست
خودم تنها تنها دلم
چو شام بی فردا دلم
چوکشتی بی ناخدا
به سینه دریا دلم
به سینه دریا دلم
تو ای خدای مهربان تو
ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر
چو شیشه مینا دلم
چو شیشه مینا دلم
تو هم برو ای بی وفا مبر بر لب نام مرا
دل تنگم بیگانه شد نمیخواهد دیگر تو را
نشان من دیگر مجو حدیث دل دیگر مگو
دلم شکسته زیر پا نمیخواهد دیگر تو را
نمیخواهد دیگر تو را
تو ای خدای مهربان
تو ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر
چو شیشه مینا دلم
چو شیشه مینا دلم
تو هم برو ای بی وفا مبر بر لب نام مرا
دل تنگم بیگانه شد نمیخواهد دیگر تو را
نشان من دیگر مجو حدیث دل دیگر مگو
دلم شکسته زیر پا نمیخواهد دیگر تو را
نمیخواهد دیگر تو را
تو ای خدای مهربان تو ای پناه بی کسان
به سنگ غم مشکن دگر چو شیشه مینا دلم
هما میرافشار
جشن ۵۰ سالگی «خانهای کوچک در چمنزار» با برگزاری یک جشنواره و نمایشگاه!
روز جمعه ۲۲ مارس ۲۰۲۴ هزاران نفر در پارک رانچو سانتا سوزانا در دره سیمی ولی (simi valley) کالیفرنیا گرد هم آمدند تا یاد سریال «خانهای کوچک در چمنزار» را در پنجاهمین سال ساخته شدنش، دوباره زنده کنند.

وقتی از ملیسا گیلبرت پرسیده شد که چرا طرفداران سریال «خانهای کوچک در چمنزار» وقتی او را میبینند، گریه میکنند، وی پاسخ آمادهای داشت.
در نشست سه روزهای که در جشنواره سیمی ولی کالیفرنیا با حضور بازیگران این سریال برگزار شد، این بازیگر به جمعیت گفت: فکر میکنم این سریال احساسات بسیار زیادی را در مردم برانگیخت و وقتی آنها دوباره همه ما را با هم میبینند، همه احساسات ۵۰ سال پیش را از طریق فرزندان و نوههایشان به یاد میآورند. این یک گردهمایی بزرگ خانوادگی است.

مایکل لندون فقید که ۵۰ سال پیش بازیگر نقش پدر این سریال بود در جمع بازیگران حضور نداشت، اما بازیگرانی مانند ملیسا گیلبرت که نقش لورا اینگلز را بازی میکرد و همچنین آلیسون آرنگریم بازیگر نقش نلی اولسون، کارن گراسل بازیگر نقش کارولین اینگلز مادر خانواده، بانی بارتلت بازیگر نقش گریس ادواردز، دین باتلر بازیگر نقش آلمانزو وایلدر و لینوود بومر بازیگر نقش آدام کندال حاضر بودند و مردم در انتظار گرفتن امضا و عکس با آنها در صف های طولانی ایستادند!

بیشتر لوکیشنهای قدیمی بازسازی شده بودند. سازماندهندگان همچنین یک نمایشگاه کوچک از کپیهایی از فیلمنامههای قدیمی، عکسها، جعبههای ناهار الهامگرفته از خانه کوچک و دوربین پاناویژن دهه ۷۰ میلادی، یعنی زمانی که ساخت این مجموعه ی تلویزیونی شروع شد، عرضه کردند.
چشمگیرترین مورد هم بازسازی خانه اولسون بود که حاضران زیادی به نوبت در آن عکس میگرفتند و نیز چرخ دستی لندون که شبیهسازی شده بود.

در این جشنواره نشست هایی با بازیگران اصلی برگزار، و مراسم ویژهای هم برای ادای احترام به لندون که سال ۱۹۹۱ درگذشت و دیگر بازیگران این سریال که از دنیا رفتهاند برگزار شد.

شرکت کنندگان در این جشنواره ۴۵ دلار برای حضور یک روزه در این همایش می پرداختند!
«خانه ای کوچک در چمنزار» سریالی است که بر مبنای رمان لورا اینگلز وایلدر ساخته شدهاست. این سریال که از ۳۰ مارس ۱۹۷۴ تا ۲۱ مارس ۱۹۸۳ هر هفته از کانال انبیسیNBC آمریکا پخش میشد، در ۹ فصل ساخته شد و ۳ فیلم سینمایی نیز در ادامه آن ساخته شد.

این سریال داستان خانوادهای کشاورز در قرن نوزدهم را تصویر میکند که در شهر کوچکی به نام والنات گرو در ایالت مینهسوتا اقامت کردند. در این سریال داستان زندگی لورا اینگلز، فرزند دوم این خانواده که قهرمان اصلی است، از کودکی تا دوران تدریس در مدرسه و ازدواجش در والنات گرو نشان داده میشود.

در ســکــوتــی مــانــده بــودم نــا امــیــد
روزم بـلـنـد شـبـم کـوتـاه مـویـم ســپـیـد
هر چه که بود بیهوده بود رنگی نداشت
دفتر عمر ورق می خورد آهنگی نداشت
هر چه که بود بیهوده بود رنگی نداشت
دفتر عمر ورق می خورد آهنگی نداشت
لاکـن در آن سـکـوت گـران کـسی رسیـد
کـسـی کـه جـان بـه جـان خسته ام دمیـد
هـر چه بـد بود از یادم رفت اندازه شـدم
مه رو وا کـرد خورشیـد آمـد تـازه شـدم
لاکـن در آن سـکـوت گـران کـسی رسیـد
کـسـی کـه جـان بـه جـان خسته ام دمیـد
هـر چه بـد بود از یادم رفت اندازه شـدم
مه رو وا کـرد خورشیـد آمـد تـازه شـدم
عبدالله موحد اسطوره کشتی ایران و جهان به منزل امامعلی حبیبی دیگر اسطوره کشتی ایران و جهان رفت و با او دیدار کرد.
حبیبی در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن مدال طلا گرفت و در مسابقات جهانی سالهای ۱۹۵۹، ۱۹۶۱ و ۱۹۶۲ موفق به کسب ۳ مدال طلای جهان برای کشتی آزاد ایران شد.
موحد نیز پس از حبیبی موفق به کسب ۶ طلای جهان و المپیک در ۶ سال متوالی شد. موحد در المپیک ۱۹۶۸ به مدال طلا رسید و در سال های ۱۹۶۵، ۱۹۶۶، ۱۹۶۷، ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ نیز در ۵ دوره متوالی به طلای جهان دست یافت

|
|