متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
گمان می کنیم که عاقلانه زندگی می کنیم؛ ولی خود به دست
خویشتن آتش به «خانه» ی خود می زنیم!
انسان نماها نه جای راز و نیاز برای انسان ها گذاشته اند،
نه جای آواز و پرواز برای پرندگان؛ مگر حرص و آز می گذارد؟!
درنای امید در روز 8 اسفندماه بعد از 115 روز زمستان گذرانی در
تالاب فریدونکنار به زیستگاه زادآوری خود در سیبری روسیه بازگشت.
امید که امسال در 14 آبان وارد ایران شده بود، تنها درنای بازمانده از
جمعیت غربی درناهای سفید سیبری است که برای زمستان گذرانی
به ایران می آمدند.
جمعیت غربی درناهای سفید در تمام 50 سال گذشته به جز دو
سال 88 و 94 ایران را برای زمستان گذرانی انتخاب کرده اند. دسته ی
دیگر درناهای سفید که «جمعیت مرکزی» نام داشتند، برای گذراندن
زمستان وارد هندوستان می شد که سالهاست از این دسته دیگر
درنایی دیده نشده است. دسته سوم درناها، که به جمعیت شرقی
درناهای سفید موسوم شده اند، هم به چین می روند که حدود 3000
تای آنها زمستان ها را در چین گذرانده و با نزدیک شدن بهار نیمکره ی
شمالی دوباره به زیستگاه اصلی خود در سیبری بازمی گردند.
درنای امید از مسیر روسیه، قزاقستان و آذربایجان، پس از 5000km
پرواز به ایران وارد می شود و از همین مسیر نیز دوباره به سیبری
بازمی گردد. برای درنای امید، سلامتی و طول عمر آرزو می کنیم!
روزگارت خوش باد ای پرنده ی زیبا و باوقار!
پایگاه خبری دیده بان محیط زیست ایران (IEW) خبر داده است:
در جریان عملیات پاک تراشی در حدود 17 کیلومتر از محور یاسوج ــ
سیسخت که در حوزه ی شهرستان بویراحمد واقع شده است بر اساس
آمارهای رسمی 1050 درخت تنومند و کهنسال بلوط قطع شده است.
بررسیهای کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی بیانگر آن است که
در ادامه عملیات عمرانی در 18 کیلومتر باقیمانده که بخشی از آن به شکل
تونل احداث خواهد شد، حداقل 3367 درخت بلوط دیگر قطع خواهد شد!
از بین رفتن منابع و زیرساختهای محیط زیستی یک منطقه یا کشور
مانند دومینویی باعث مشکلات عدیدهای میشود. یکی از این منابع با
ارزش خاک و پوشش گیاهی است که از بین رفتن آن موجب بیابانزایی
میشود که مشکلی جهانی است.
از 195 کشور، 169 کشور درگیر بیابانزایی میباشند. بیابانزایی
آهسته اتفاق میافتد و باعث ناپایداری جوامع در سطح کلان
میشود. در صورتی که چارهای برای آن اندیشه نشود، مهاجرتهای
ناخواسته ی داخلی و خارجی، افراط گرایی، جنگ یا فرار و تروریسم
از عواقب آن میباشد. خشکسالی از هر فاجعه ی آب و هوایی دیگر
در درازمدت بیشتر آدم میکشد!
تحولات و کشمکشهای سیاسی انسان همواره در جریان بوده
است. جنگ به معنای کلاسیک آن و یا به صورت مدرن که شامل
جنگهای اقتصادی و سایبری میباشد همواره نزدیک و یا دور از ما در
حال رخ دادن است. درگیری در جنگ و تنشهای سیاسی و اقتصادی،
حفاظت از محیط زیست را که برای بقا امری ضروری است، با مشکل
مواجه می کند.
ایران نیز در چند دهه ی اخیر درگیر جنگهای مختلفی بوده است.
ازاین میان میتوان به جنگ ایران و عراق یا جنگ اقتصادی و تحریمها
اشاره کرد که به ناچار به دلیل احتیاجات اقتصادی، مدیریت بهینه و پایدار
منابع محیط زیستی مقدور نشده است. ایران نیز مانند بیشتر کشورهای
خاورمیانه با وجود تنوع محیط زیستی، کشوری خشک و نیمهخشک
با منابع آبی محدود میباشد. کاهش سطح آبهای زیرزمینی، خشک
شدن تالابها و رودها و بیابانزایی در ایران دارای منشا انسانی و غیر
انسانی است.
از عوامل غیرانسانی بیابانزایی به تغییرات اقلیمی، بالا رفتن دمای
هوا و کاهش بارش؛ و از عوامل انسانی به برداشت بیش از حد از
منابع آبی و چوب جنگل ها می توان اشاره کرد. مدیریت ضعیف منابع
آبی، کشاورزی سنتی نامنطبق با اصول توسعه ی پایدار، فقدان
هماهنگی بین نهادهای اقتصادی و اجتماعی، استفاده نکردن از
ظرفیت مردم بومی برای مقابله با بیابانزایی و سدسازی بیرویه از
دیگر عوامل بیابان زایی و از دست رفتن منابع طبیعی میباشند.
در کشورهای درگیر تنشهای سیاسی و بحران اقتصادی حفاظت
از محیط زیست و منابع آن در اولویت نیست. فارغ از اینکه بیابانزایی
نتیجه و ماحصل مشکلات و تنش های سیاسی، اقتصادی و یا
مدیریتی باشد یا اینکه خود دلیل این تنشها و مشکلات گردد، در هر
صورت اداره ی آن جامعه را با دشواری های زیادی همراه می کند.
مثالهای زیادی از رابطه ی بیابانزایی و تنشهای اجتماعی و
سیاسی موجود است. خشکسالی در شرق سوریه تا سال 2011
باعث آسیب دیدن زمینهای کشاورزی و مرگ و میر حدود 85 درصد
دام ها در این مناطق شد. حرکت بعدی این دومینو مهاجرت از این
مناطق آسیب دیده و فقیر به شهرهای بزرگ سوریه و حاشیهنشینی
در شهرهایی مانند حما، حمص و درعا بود که در نهایت باعث شورش
و اعتراضات بر علیه بشار اسد شد.
در دارفور سودان کاهش 30 درصدی باران و افزایش میانگین دمای
هوا به میزان 1.5 درجه ی سانتیگراد باعث کاهش سطح زیر کشت
به میزان 30 درصد سطح قبلی شد. این عوامل به همراه فقدان
مدیریت صحیح و بهینه ی منابع، سبب تنش و درگیری بین قبیلههای
مختلف بر سر استفاده از زمین برای چرای دام شد.
پیدایش بوکوحرام و کشمکشها در نیجریه نیز ریشهای همسان با
موارد ذکر شده دارد.
کمبود غذا، سرپناه و مایحتاج ضروری از عوامل تنشزای غیرقابل
چشمپوشی در پیدایش تروریسم و تنش بودهاند. کاهش سطح
دریاچه ی چاد و تورکانا باعث مهاجرت و جابجایی در نیجر و آفریقای
مرکزی شده است. 34 کشور از این 37 کشور در آستانه ی نزاع با
یکدیگر به سر میبرند. کاهش منابع آبی، خشکسالی و بیابان زایی،
انسان ها را رو در روی هم قرار داده است!
کاهش سطح دریاچه ی چاد از 25,000 مترمربع در سال 1963 به
1,300 مترمربع تا امروز ادامه دارد. ساخت سد و استفاده ی بیرویه
از منابع آبی از دیگر عوامل خشکسالی در این منطقه است.
با وجود تحت تاثیر بودن 169 کشور از بیابانزایی، کشورهای اندکی
دارای سیاست ملی مبارزه با خشکسالی میباشند! خوانش و فهم
صحیح عوامل بیابانزایی و عواقب آن لازمه ی مقابله و چارهاندیشی
برای این معضل جهانی است. با توجه به اینکه مشکلات محیط زیستی
مرز جغرافیایی نمیشناسد، همکاری بین کشورهای منطقه از الزامات
حل این نابسامانی ها است. طوفانهای گرد و غبار با منشا کشورهای
همسایه که یکی از عواقب خشکسالی به شمار میآیند مثال بارزی
در این زمینه است.
رییس اداره ی منابع طبیعی و آبخیزداری سیاهکل از آتش گرفتن 12
هکتار از جنگلهای این شهرستان بر اثر وزش باد گرم خبر داد که مردم
و نیروهای منابع طبیعی موفق به خاموش کردن آن در اغلب مناطق
شدهاند.
آتش در حاشیه روستاهای کلنادان، خرارود، ملکرود بالا و کولاکآور
گزارش شده بود.
علت بیشتر حریقها، آتش زدن اراضی ملی توسط افراد سودجو به
قصد تصرف آن زمین هاست و مردم و اهالی روستاها باید مراقب چنین
رفتارهایی باشند و اطلاعات خود را به سرعت در اختیار منابع طبیعی
شهرستان قرار دهند.
شهرستان سیاهکل دارای 78,000 هکتار اراضی جنگلی و مرتعی
است که جنگلهای آن از نوع هیرکانی و پهنبرگ به شمار آمده و
سابقه آن به دوره ی سوم زمینشناسی میرسد.
آلودگی هوا یکی از مهمترین مسایل مهم در زندگی بسیاری از
شهرنشینان در سراسر دنیاست. سازمان جهانی بهداشت براساس
ارزیابی خود در سال 2014، اعلام کرده است که آلودگی هوا مهمترین
عامل مرگ و میر در جهان امروز است. به گزارش این سازمان امروزه،
یک میلیارد و 400 میلیون نفر در جهان در معرض مستقیم آلودگی هوا
قرار دارند. گزارش میافزاید که در سال 2012 تعداد 7 میلیون نفر در
دنیا به دلایل مستقیم و یا غیرمستقیم به سبب آلودگی هوا جان خود
را از دست داده اند. در واقع از هر 8 مورد مرگ در دنیا، یک مورد بر اثر
آلودگی هواست. این مرگ و میر به ویژه مربوط به آسم، برونشیت،
تنگی نفس، ایست قلبی، آلرژیهای مختلف تنفسی و نیز سرطان
است.
در همین حال بر اساس گزارش دیگری از سازمان بهداشت جهانی،
ده شهر آلوده جهان به ترتیب عبارتند از:
اهواز (ایران)،
الانباتار (مغولستان)،
لودانا (هند)،
سنندج (ایران)،
کویته (پاکستان)،
کرمانشاه (ایران)،
پیشاور (پاکستان)،
گابورن (بوتسوانا)،
یاسوج (ایران) و
کانپور (هند).
همانگونه که دیده می شود چهار شهر از میان ده شهر آلوده ی
جهان در ایران قرار دارد. در گزارش سازمان بهداشت جهانی شهر
تهران با متوسط سالانه 96 میکروگرم ذرات معلق کوچک تر از 10
میکرو متر در هر مترمکعب هوا، هشتاد و دومین شهر آلوده ی جهان
و پانزدهمین شهر آلوده ی ایران محسوب میشود. البته باید توجه
داشت که در تهران، به عنوان یک شهر صنعتی، آلودگی های حاصل
از کارخانجات و خودروها میتواند در روزهایی از سال به علت وارونگی
دما، این شهر را برای چندین روز پیاپی در صدر آلودهترین شهرهای
کشور و حتی دنیا قرار دهد!
در بررسی وضعیت آلودگی شهرهای جهان، شهرهای ایران، هند و
پاکستان در میان آلودهترین شهرهای جهان و شهرهای ایالات متحده
آمریکا و کانادا در شمار پاک ترین شهرهای جهان قرار گرفتند.
26 آبان ماه 1392 مهدی قطعی، مدیر طرح سیستمهای حمل و نقل
شهری به ایسنا گفت که سالانه 45 هزار نفر در کشور بر اثر آلودگی
هوا میمیرند. همین آمار دولتی که قطعا" تنها روایت کننده ی بخشی
از تلفات آلودگی هوا در ایران است، میتواند به روشنی نشانگر وضعیت
فاجعهبار آلودگی هوا در ایران باشد.
روشن است که معضلات زیست محیطی و آلودگیها، منشأ انسانی
دارند. حتی اگر دلایلی طبیعی همچون توفانها باعث بلند شدن گرد و
غبار و انتقال آنها به شهرهای جنوبی کشور شدهاند را مد نظر قرار
دهیم، سیاست ها و عملکرد نادرست ما سبب بروز این وضع و آسیب
ناشی از آن شده است.
وجود میلیونها خودروی فرسوده، استفاده از بنزین و گازوییل آلوده و
غیراستاندارد، سوخت فسیلی بنگاههای صنعتی و نیز نداشتن سواد
محیط زیستی، به منشأ اصلی آلودگی هوای کشور تبدیل شده است.
به این عوامل، خشک شدن دریاچهها، رودها و تالاب ها، توسعه ی
بیابانها و کاهش مناطق مرطوب را باید اضافه کنیم تا معلوم شود که
گرد و غبارهای آلوده شهری همچون اهواز از کجا سرمیرسند.
در جامعه ای که ساکنانش جز «موفقیت» خود و قبیله شان هیچ
آرمان جمعی را لحاظ نمیکنند جای تعجب نیست که به چنین قتلگاه
دهشتناکی تبدیل شود!
امین بزرگیان
آیا می دانید چرا غازها به شکل یک پیکان در آسمان پرواز می کنند؟
دانشمندان در باره ی این طرز پـرواز آنها اطـلاعات جالبـی به دست
آورده اند. غازها با این روش %70 بر طی مسافتـی که می توانند پرواز
کنند می افزایند. در واقع هر بالـی که غاز جلویـی می زند. بال زدن غاز
پشت سر خود را ساده می کند
وقتی که غاز پیشتاز خسته می شود خود را به انتهای دسته رسانده
و غاز دیگری پیشتازی را بر عهده می گیرد.
غازهایی که عقب تر پـرواز می کنند، غازهای جلویـی خود را به پـرواز
تشویق می نمایند.
هر غازی که از دسته جدا می شود، کمی به تنهایی پرواز می کند و
بعد خودش را مجددا" به جمع دیگر غازها می رساند.
و بالاخره اگر غازی بیمار یا مجروح شود و نتواند در جمع غازها پرواز کند
از آن ها جدا می شود. در این زمان دو غاز دیگر برای حمایت و همراهی
او از دسته جدا می شوند. این دو غاز آن قدر با غاز مجروح می مانند که
یا حالش بهتر شود و بتواند پرواز کند یا از شدت جراحت یا بیماری بمیرد؛
و در هر صورت غازهای جدا افتاده بعدا" خودشـان را دوبـاره به دستـه ی
غازها می رسانند.
برای پرندگان در روزهای پاییزی و زمستانی دانه بریزید. آنها به
محیط زندگی ما صفایی دیگر می بخشنـد و همه ی ایام سال با
پروازشان، روحمان را جلا می دهنـد؛ قـدرشان را بدانیم!
گرمایش جهانی که عمدتا" به خاطر سوختهای فسیلی ایجاد
شده است، باعـث ذوب یـخ های قـطبـی و بالا آمـدن آب دریاها
می شود و نهایتـا" ما را در خود غرق می کند.
هر ساله با شروع فصل پاییز درناهای سیبری به سوی سرزمین های
گرم تـر جنوبی حرکت می کنند. بعـضـی از آنها زمستان ها را در ایـران
می گذرانند و بـا شروع فصـل بهار دوباره به سیبری باز می گردند.
درنـاهـا پـرنـدگـانـی بـزرگ و بـا وقـار هستـنـد که طول بدنشان حدود
صد و سی سانتی متر و فاصله ی دو بـال گشوده شان در موقع پرواز
بیش از دو متر است. آنها پرندگانی وفادارند و با جفت خود تا پایان عمر
زندگی می کنند.
زاد و ولد آنها در بهار و تابستان در سیبری صورت می گیرد و جوجه ها
در پاییز همان سال با والدین خود مهاجرت را تجربه می کنند.
زمستان گذرانی درناها در ایران و در تالاب فریدونکنار در استان مازندران
یکی از جلوه های زیبـا و حیرت انگیز آفرینش الهی است کـه مشتاقـان
طبیعت و حیات وحش، دل در گروی آن دارند. بدبختانه از دهه ی پنجاه
خورشیدی هر ساله از تعداد درنـاهـای مهاجر به فریدونکنار کاستـه شده
و از پاییز سال 1385 تنها سه درنا دیده شده که به ایران می آید. آنها یک
خانواده ی سه نفره بودند.
در همان سال پرنده ی جوجه توسط شکارچیان در آسمان هدف گلوله
قرار می گیرد. در سال بعد درنای ماده شکار می شود و از سال 1387
تنها درنای نر است که به کشورمان مهاجرت می کند. به این درنای نر،
نام «امید» داده شده است، زیرا امید دوستداران طبیعت و پرنده دوستان
به آن بسته شده است.
کاهش تـعـداد درنـاهـای مـهـاجر این گـمـان را تـقـویـت می کند که
نسل درناهـای سیبری در حال از بین رفتـن است. البته درناها به جز
شمـال ایـران به دو مـکان دیگر هم مهـاجرت می کنند:
جمعیتی از آنها به طرف هند می رفتندکه بیش از بیست سال است
که دیگر هیچ درنـای مهاجری در آن جا دیـده نشده است. جمعیت
دیـگری از درنـاهـا هـم در چین زمستان گذرانی می کنند که حدود سه
هزار تای آن هنوز وجود دارد و تعداد آنها خوشبختانه رو به فزونی است.
مسیر مهاجرت درناها
دسته ی شرقی به چین،
دسته ی مرکزی به هند
و دسته ی غربی به ایران می آید.
برنامه ای جهانی نیز بـا حمـایـت ایـران، چیـن، روسـیـه، قـزاقستان و
سازمان ملل برای حمایت از درناها دنبال می شود که متأسفانه چندان
موفقیت آمیز نبوده است زیرا جوجه هایی که در اسارت به دنیا می آیند
تحمل شرایط دشوار مهاجرت را ندارند و از بین می روند.
درنای امید صبح دوشنبه 29 مهرماه وارد تالاب فریدونکنار شد.
درنای امید آخرین بازمانده ی دسته ی غربی درناهای سیبری
است که هـر سـالــه بـرای زمستــان گـذرانی فـاصلـه ی 5,000
کیلومتری بین غرب سیبری تا ایران را می پیمودند و به سـواحل
جنـوبی دریای مازندران می آمدند.
امیدواریم که میزبان شایسته ای برای درنای امید باشیم!
تعداد 60 بَهله انواع پرندگان شکاری مثل عقاب، دَلیجه،
شاهین، قوش و ... پس از تیمار و مراقبت توسط سازمان
مـحیـط زیـسـت استـان همـدان در ارتفـاعـات ایـن استـان
رها سازی شدند.
شکارچیان و قاچاقچیان همواره در پی شکار این تیزبالان
آسمان ایران هستند تا آنها را از کشور خارج کرده، به فروش
برسانند. در صورتی که در منطقه ی خود اطلاعات و اخباری
از این افراد دارید، به سازمان محیط زیست و یا نیروی انتظامی
اطلاع دهید. ضمنا"به هیچ وجه با خود این افراد به قصد
بازداشتن آنها از شکار و ... صحبت نکنید زیرا بسیار خطرناک
هستند و ممکن است خدای ناکرده جانتان در خطر افتد!
گیاه شناور آزولا بر روی رودخانه ها و تالاب های شمال ایران
بحران ساز شده است. آزولا یک سرخس شناور است که در
کمتر از یک هفته، مقدارش دو برابر می شود و با پوشاندن سطح
آب مانع رسیدن اکسیژن و نور به آبزیان شده و آنها را می کشد.
این گیاه در ایران نبود و برای اولین بار در سال 1360 برای
تقویت مزارع برنج از فیلیپین به ایران وارد شد، زیرا آزولا در
همزیستی با جلبکی به نام آنابینا، قابلیت جذب نیتروژن هوا را
به دست می آورد و متقابلا" غذای آن جلبک را تأمین می کند.
اما با بی توجهی، به تالابها و رودخانه ها راه یافت و بحران آفرین
شد.
علاوه بر رودخانه ها، تالاب انزلی نیز از این مسئله بری نمانده
است و به یک زمین فوتبال، مانند شده است. دیده نشدن آب
تالاب حتی در زندگی پرندگان مهاجر اختلال ایجاد کرده است.
البته آزولا به دلیل سرعت رشدش و بالا بودن درصد پروتئینش
برای دامها، خوراکی مفید و باصرفه است و می توان با جمع
کردن آن از روی سطح آبها، هم علوفه ی ارزشمند و در عین حال
ارزانی برای گاو و گوسفند فراهم کرد و هم جلوی ضرر و زیان آن
را برای آبزیان گرفت.
![]() |