متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
استاد، شما در بحث توسعه یافتگی در آثار خود اشاره به تقدم توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی دارید. در کتاب «اقتدارگرایی ایرانی در عهد قاجار» هم با یک بررسی تطبیقی به تجربه اروپا اشاره کرده اید که اول توسعه اقتصادی را دنبال کرده اند. این ایراد ممکن است، وارد باشد که چطور میشود راهی را که اروپا رفته و کشورهای دیگر برای توسعه یافتگی خود طی کردند، ما هم به عنوان مسیر توسعه بپیماییم؟
پاسخ: تفکرات چپ مارکسیستی در تاریخ شصت ساله اخیر فکری و روشنفکری ایران بسیار مسلط بوده است. حتی اعتقاد دارم بسیاری از افکار اقتصادی و سیاست خارجی که امروز وجود دارد ریشه های چپ مارکسیستی دارد. ما هنوز از تفکر چپ رها نشده ایم. در حالیکه جهان بیست سال پیش مبانی تفکر چپ را به تاریخ سپرد هنوز ما آن را به تاریخ نسپرده ایم. یک دلیلش این است که تفکر چپ با منافع جریانهای سیاسی ما سازگاری دارد. اگر ما کشوری و ملی فکر کنیم و ببینیم برای کل ایران چه پارادایمی مناسب است، تفکر چپ را رها میکنیم. زیرا تفکر چپ در دنیا شکست خورد. سرنوشت توسعه یافتگی ایران خارج از حلقه تجربیات بشری نیست. یعنی نمیتوانیم بگوییم که ما یک تافته جدا بافته ای در نظم جهانی هستیم و پیشرفت ما هیچ وجه مشترکی با کره جنوبی، ترکیه و برزیل ندارد. اتفاقاً ما که حتی در حوزه الگوها باید بومی سازی کنیم، در این بومی سازی میتوانیم الگوهای جدی از این کشورها بگیریم؛ برای نمونه، با توجه به اینکه ذخایر عظیم فسیلی داریم حتماً تولید ثروت ملی در ایران تابع ذخایر فسیلی است که ما با چه فرمولی نهایت بهره برداری را از آنها بکنیم. اگر به یک جوان ۲۲ ساله صد میلیارد تومان ارث برسد یا میتواند صرف خرید ساختمان و ماشین لوکس و خرج خوشگذرانی کند و یا اینکه با مشورتهای اقتصادی، ارث خود را در ده سال دو برابر کند.
اینکه برخیها در ایران میگویند وجود نفت باعث عقب افتادگی ما شده این قابل مناظره و بحث است. نه این گونه نیست. ما میتوانستیم از نفت و گاز به عنوان سکوی پرش توسعه اقتصادی و اجتماعی استفاده کنیم، نه اینکه نفت بفروشیم و کالا وارد کنیم. این شبیه آن ارثی است که به آن جوان ۲۲ ساله رسیده و آن جوان صرف خرید ساختمان و ماشین لوکس میکند. اینجاست که توسعه یافتگی، سطحی از فکر است و با مبحثی که شما مطرح کرده اید اهمیت پیدا میکند که سبک زندگی ما اصالتاً سبک زندگی خوشگذرانی و عمدتاً تحت تأثیر رفع امور غریزی است. خطوط چهره یک پیرمرد ۷۵ ساله ژاپنی نشان از زحمات فراوانی است که او در طول سالها کشیده است و این سبک زندگی آنهاست. آلمانیها هم همینطور آنها ساعت شش و نیم صبح میروند به سرکار. حال آنکه در حوزه مدیترانه اروپا تازه افراد ساعت ۹ صبح قهوه میخورند که ساعت ۱۰ به سر کار بروند. تفاوت این سبک زندگی با آن سبک زندگی در این است که یکی میشود آلمان و یکی هم آن کشور مدیترانهای.
بنابراین از جهان باید بیاموزیم. سرنوشتمان به این جهان گره خورده است. این تفکر در کشور که به دنبال اندیشهها و راهکار درونی در داخل هست؛ غافل از این که میتوان از تجربه دیگر کشورها آموخت. ما میتوانیم از تجربیات کشورهای دیگر بیاموزیم و خیلی سریعتر مسیر توسعه یافتگی را طی کنیم. این خیلی عاقلانه نیست که چه در دانشگاه یا در حوزههای اجرایی از رموز پیشرفت کشورهای توسعه یافته جهان غافل باشیم و فکر کنیم خودمان باید الگویی طراحی کنیم. چه بسا میتوانیم از تجربیات کشورهایی که به تازگی توسعه یافتند استفاده کنیم. اتفاقاً الان در دانشگاههای ما وضعی پیش آمده که خیلی علاقه به فهم جهان وجود ندارد؛ یعنی آن فضای دستگاه های دولتی که میخواهد همه چیز را از منظر داخلی نگاه کند به شدت به دانشگاههای ما سرایت پیدا کرده است. علاقه به فهم جهان و فهم الگوهای کشورهای دیگر بسیار کاهش یافته است، در حالی که میتوانیم از جهان در تمام حوزههای مدیریت اجتماعی موارد زیادی بیاموزیم.
برای مثال در موضوع آلودگی شهر تهران، ما شهرهای بزرگ دنیا را قبلاً مطالعه نکردهایم و معضلات شهرهایی مثل جاکارتا، توکیو، ریو، نیویورک و پاریس که شهرهایی با جمعیت بیش از ده میلیونی هستند، بررسی و مطالعه نکردهایم. بالاخره آنها هم انسانهایی هستند که در یک حوزه جغرافیایی دیگر زندگی میکنند و اطراف شهر آنها صنایع تأسیس شده ولی شهرهای آنها آلوده نیست. ما نرفتیم آنها را مطالعه کنیم و کار مقایسهای انجام دهیم. باید توجه داشت که کار مقایسه ای در دهه های اخیر در کشور بسیار ضعیف و همین باعث شده که از این جریان بسیار آموزنده جهانی عقب بیفتیم. دلیلش هم این است که آنقدر تحت تأثیر چپ مارکسیستی هستیم که جهان را فقط امپریالیسم میبینیم. ما نمیدانیم که جهان فقط امپریالیسم نیست بلکه این جهان مسئله محیط زیست و مسائل صنعت، آموزش، تکنولوژی و مدنیت و کاهش جرائم اجتماعی نیز دارد.
پلیس نیویورک از سوئدیها آموخت که با مجرمان چگونه برخورد کند و در یک روند پنج ساله جرایم در نیویورک ۴۰ درصد کاهش یافت. این دو کشور هر دو صنعتی هستند و از یکدیگر یاد میگیرند و با هم تعامل فکری دارند. مجریان ما در یک حلقه و لوپ تقریباً بسته و داخلی فکری قرار دارند که این وضعیت به سطح جامعه هم منتقل شده و از این بدتر در دانشگاه هم وجود دارد. یعنی جامعه، دانشگاه و دستگاه های اجرایی همه در یک قالب صرف درونی فکری قرار گرفتهاند و گریزی به جهان برای یادگیری و تغییر در آنها دیده نمیشود. آنجاست که میتوانیم مناظره را مطرح کنیم و ببینیم دیگران چه کار کردند. آنقدر سیاسی فکر میکنیم که تمام جهان را یک پدیده و هیولایی سیاسی میبینیم. شاید موضوع سیاسی ۱۰ درصد واقعیت بیرونی باشد در حالیکه یکسری مسائل انسانی هم وجود دارد که میتوانیم از آنها بیاموزیم.
اين دو روزه دنيا مثل خواب و رويا گذرونه
با هم آشتی كنيم كه بهار دوباره گل فشونه
پرسون پرسون یواش یواش اومدم در خونتون
ترسون ترسون لرزون لرزون اومدم در خونتون
يك شاخه گل در دستم سر راهت بنشستم
از پنجره منو ديدی همچون گل ها خنديدی
وای به خدا آن نگهت از خاطرم نرود
وای به خدا آن نگهت از خاطرم نرود
گفتم... گفتم ... به خدا قهر گناهه
دل منتظره... چشم به راهه...
ای من به فدات ناز مكن تو
با چشم سيات ناز مكن تو
اين دو روز دنيا مثل خواب و رويا گذرونه
با هم آشتی كنيم كه بهار دوباره گل فشونه
سی فرآیندی که به وفاق ملی میانجامد
بر اساس مطالعات روانشناسان، کسانی که رمان میخوانند میان انسانها بیشترین قدرت همدلی با دیگران را دارند و قابلیتی دارند با عنوان «تئوری ذهن» که در کنار آنچه خود به آن اعتقاد دارند، میتوانند عقاید، نظر و علائق دیگران را هم مدنظر قرار دهند و درباره آن قضاوت کنند.
آنها میتوانند بدون این که عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند.
تعجبی هم ندارد که کتابخوانها آدمهای بهتری باشند. کتاب خواندن تجربه کردن زندگی دیگران با چشم دل است. یاد گرفتن این نکته که چه طور بدون این که خودت در ماجرایی دخیل باشی، بتوانی دنیا را در چارچوب دیگری ببینی.
· به گونهای تربیت می شویم که نگاهمان اجتماعی نیست
به طور کلی ما به گونهای در خانواده، مدرسه و جامعه تربیت می شویم که نگاهمان نگاه اجتماعی نیست؛ نگاهمان نگاه عمومی نیست. به عنوان مثال در شهر تهران، شهرداری همه جا تبلیغ کرده که ما از شهروندان خواهش می کنیم کمتر آشغال تولید کنند. چون ما ظاهراً در دنیا جزو شهروندانی هستیم که استعداد بالایی در تولید زباله دارند. اگر ما خارج از منافع شخصی فکر کنیم، جامعه و انسان های دیگر هم برای ما اهمیت پیدا میکنند. بسیاری از ما، خارج از خود و منافع خود به حقوق انسان های دیگر بیتفاوت شدهایم.
ما ایرانی ها یک ظاهری داریم و یک باطنی. این در حالی است که فرد ژاپنی و آلمانی، حتی ترکیهای یک کاراکتر و شخصیت بیشتر ندارد. اما ما به عنوان یک ایرانی یک ظاهری داریم که خود را موجه معرفی می کنیم و حرفهای بسیار زیبایی می زنیم و از قضا بخش مهمی از حرفهای ما نیز اخلاقی و معنوی و در مذمت دنیا است اما سبک زندگی ما به شدت خودمحور و مادی است و به دنبال سود شخصی و حفاظت از منافع فردی خود هستیم.
از صحبت های دکتر سریع القلم در باره ویژگی های منفی سبک زندگی کنونی ایرانیان
در دوران حکومت قاجار زمانی که نیروی دریایی ایران در خلیجفارس تضعیف شد شیخنشینهای حاشیه جنوبی این دریا که در آن زمان سکونت گاههای ساده و ابتدایی داشتند از ضعف حکومت ایران بهرهبرداری کرده و برخی از جزایر غیرمسکونی ایران را برای پهلوگیری قایقهای صیادی و سایر امور مورد استفاده قرار دادند. در این میان جزایر آریانا و زرکوه که بهطور کامل متعلق به ایران بودند توسط شیخنشینهای امارات از جمله شارجه مورد استفاده قرار گرفتند. با حضور نیروی دریایی بریتانیا در خلیجفارس و انعقاد پیمانهای مختلف با شیخنشینهای منطقه این نواحی تحت حمایت بریتانیا درآمدند.
این حمایتها موجب شد در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم جزایر مذکور به همراه جزایر سهگانه بهتدریج تحت کنترل انگلستان قرار گیرند. پس از خروج بریتانیا از خلیجفارس و بازگشت ایران به حاکمیت بر جزایر سهگانه در سال ۱۳۵۰، به دلیل غیرمسکونی بودن جزایر آریانا و زرکوه این مناطق از سوی حکومت ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت. همین بیتوجهی امارات متحده عربی را جسورتر کرد تا به بهرهبرداری بیشتر از این جزایر بپردازد. این جزایر از جهات مختلفی واجد اهمیت محسوب میشوند.
جزیره آریانا که مساحتی حدود ۱۲ کیلومتر مربع دارد، سواحل زیبا و شنهای سفید رنگی دارد. به دلیل طبیعت منحصربهفرد و گونههای جانوری نادر این جزیره در سال ۲۰۱۲ در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شد. از نظر جغرافیایی این جزیره در جنوب خلیجفارس واقع شده و حدود ۸۰ کیلومتر از جزیره سیری و همین مقدار از ابوظبی فاصله دارد. امارات برای این جزیره نام جعلی «صیر ابو نعیر» را انتخاب کرده است. امارات درحالحاضر با هزینهای معادل ۵۰۰ میلیون درهم، در حال ساخت هتلی پنج ستاره، فرودگاه بینالمللی، ایجاد کمپ شبانه، طراحی گردشگری زیست محیطی و تأسیس ساحل تفریحی در این جزیره است، تا آن را به یکی از قطبهای گردشگری خود تبدیل کند و قصد دارد با اسکان ۳ هزار نفر در جزیره آریانا به این جزیره خالی از سکنه، ماهیت مسکونی بدهد.
جزیره زرکوه نیز با مساحت هشت کیلومترمربع دارای منابع نفتی بسیار غنی است و روزانه حدود ۵۵۰ هزار بشکه نفت از آبهای اطراف آن استخراج میشود.تاسیسات نفتی عظیمی متعلق به شیخنشین ابوظبی در این جزیره اشغالی مستقر است. این جزیره از نظر جغرافیایی در آبهای بین دوحه و ابوظبی واقع شده و فاصله آن تا ابوظبی ۱۴۰ کیلومتر بوده و حدود ۸۰ کیلومتر از خاک امارات فاصله دارد.
تمامی اسناد و نقشههای تاریخی نشان میدهند که این دو جزیره همواره بخشی از سرزمین ایران بودهاند و امارات متحده عربی هیچگونه سند حقوقی معتبری برای اثبات مالکیت بر آنها ندارد. در سالهای اخیر وزارت امور خارجه ایران بارها اعتراض خود را نسبت به اشغال این جزایر توسط امارات در مجامع بینالمللی مطرح کرده است. با این وجود تاکنون هیچ اقدامی از سوی این نهادها برای احقاق حق ایران صورت نگرفته است.
با توجه به مواضع خصمانه اخیر امارات و همپیمانی این کشور با رژیم اسرائیل به نظر میرسد باید از هرگونه مدارا و مصلحتجویی در قبال اراضی اشغالشده ایران صرفنظر کرد و دو جزیره را دوباره به حاکمیت ایران برگرداند.
![]() |