متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
در تاریخ روسیـه هیچ چیز دردنـاک تر و انـدوهبـار تر از
زندگی سراسر رنج «سِرفـهـا» یا بردگان زمین نبود.
زمین داران بـزرگ روسیـه با استـفـاده از سنّـت هـا و
عقاید مـذهبی روستایی های این کشور که پیرو تعالیم
فرقه ی اُرتودوکس بودند و بردگی و اسارت را سرنوشت
تغییر ناپذیر و تقدیر الهـی خود می دانستند،توانستند از
کار و نیروی بازوی آنها بر روی زمین های خود سود برند
و آن ها را به بردگی بکشانند.در سراسر روسیه سرفها
شب و روز رنـج می کشـیـدنـد و تـحقـیـر می شـدنـد و
دسترنج آنهـا صـرف خوشـگذرانی و عیش و نوش تزار و
دربـاریـان او و صـدهـا زمیـن دار بی عـاطـفـه و تـن پـرور
و ظالم می شد.
تعالیـم و اندیشه های کشیشان کلیسای ارتودوکس
در روسیه،عامل اصلی دوام این تیره روزی بود.روحانیون
همیشـه به کشاورزان تـلقـیـن می کردند که اسـارت و
تیـره روزی آنها و سعـادت و خوشبختی مـالکان،مشیت
و اراده ی الـهـی است و چون خواست خداست نباید و
نمی توان با آن مخالفت یا مبـارزه کرد!و بدین ترتیب این
مـقـامـات روحانـی!چنـدین قـرن دست در دست تـزار و
مالکان،به نام دین،از مـردم بهـره کشی می کردند و به
کمک آن دو رکن دیگر به استثـمار و استحمار خلق خدا
مشغول بودند
![]() |