متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
سعید پیوندی، جامعهشناس مقیم پاریس معتقد است که رابطه ی
بین حکومت و ملت در ایران آسیب دیده است و این آسیبدیدگی در
شرایط بحرانی فعلی خودش را با روشنی و وضوح بیشتری نشان
میدهد.
او درباره ی پیامد این رابطه ی آسیبدیده میگوید: مهمترین پیامد
این عدم اعتماد بین حکومت و جامعه این است که ما نمی توانیم
سیاستهای کارایی درباره ی بحران شیوع بیماری را پیش ببریم.
جامعه به خاطر همین بی اعتمادی این اطلاعات را یا نادیده میگیرد
یا آنها را دقیق و شفاف نمیداند و این یک چالش بزرگ برای هر
کشوری است.
کشورهایی که با بحران کرونا روبرو هستند یک نوع اطمینان به
نظام سلامت و نوع مدیریت بحران توسط دولت وجود دارد که همین
باعث میشود تا افکار عمومی تصمیمات دولت را راحتتر پذیرفته و
اجرا کنند و به همین دلیل هم مهار بحران آسان تر میشود.
اما در ایران نبود اعتماد بین دولت و ملت باعث به وجود آمدن
چالش مهار بحران شده است.
نقش نهادهای واسطه
زمانی که شکاف میان حکومت و ملت افزایش پیدا میکند،
نهادهای واسطه مثل سازمانهای مردمنهاد یا مطبوعات میتوانند
تا حدی این خلاء را پر کنند. نقش این نهادها، اطمینان بخشی یا
تداوم یا راستی آزمایی سیاست دولت است. با سرکوب این نهادها
در سالهای اخیر از سوی حکومت ایران، جامعه در برابر بحرانها
کاملا" بیدفاع شده است.
در سالهای گذشته ما در ایران با سرکوب روشمند نهادهای غیر
دولتی روبرو بودیم و همین، کشور را در برابر چنین حوادثی بی دفاع
کرده است یعنی نه تنها دولت کارا و مورد قبول برای روبرو شدن با
چنین حوادثی وجود ندارد بلکه آن نهادهای واسطهای هم که
میتوانستند نقش مثبتی هر چند نه در حد دولت ایفا کنند و در به
وجود آمدن اعتماد و یا بازسازی آن مشارکت کنند، متاسفانه این هم
وجود ندارد.
البته می دانیم بحران بیاعتمادی با ویروس کرونا شروع نشده
است. این بی اعتمادی در موقع رخداد سیل و زلزله در این سالها
کاملا" مشهود بوده است. این بار اما تفاوت در این است که به خاطر
گستردگی فاجعه که در حد سراسری است و ابعادش ناشناخته
است، نبود این بی اعتمادی برجسته تر و روشن تر و با وضوح
بیشتری نمایان شده است. شکاف عمیقی که جامعه ایران را از
درون میخورد!
عاطفه رنگریـز در روز 11 اردیبهشت در تجمـع روز جهانـی
کارگر در مقابل ساختمان مجلس بازداشت شده و در نهـم
شهریور مـاه به 11 سال حبـس و 74 ضربه شلاق محکوم
شده است. جرم او حضور در یک تجمع قانونـی بوده است!
محمد شریعتمداری، وزیر کار در نامه ای به قاضی القضات نسبت به
احکام هولناک علیه کارگران نیشکر هفت تپه اعتراض کرد.
دستگاه قضایی برای هفت نفر از افراد دخیل در این پرونده (دو نفر از
کارگران این شرکت و پنج نفر دیگر از فعالان مدنی و رسانه ای که اخبار
اعتراضات کارگری را پوشش می دادند) 110 سال زندان تراشیده است!
جمعی از فعالان و مقامات سیاسی نیز احکام سنگین پرونده ی
هفت تپه را موجب بهت و حیرت خوانده و پرسیده اند چرا دستگاه
قضایی تاکنون پرونده ای را برای رسیدگی به حراج اموال ملی که با
عنوان «خصوصی سازی» به هر کس و ناکسی هبه شده، تشکیل
نمی دهد؟! گویی دستگاه قضایی با مجریان واگذاری هپکوی اراک،
کشت و صنعت مغان، ماشین سازی تبریز، آلومینیوم المهدی و دیگر
کارخانجات و مجتمع های تولیدی از جمله صنایع پتروشیمی و
نیروگاهی همسو و هم سفره است!
کانون نویسندگان ایران نیز علت صدور چنین احکامی را سه چیز
می داند:
1- نفرت از زنان و اثرگذاری فزاینده ی آنان در امور اجتماعی (سه
نفر از این هفت نفر زن هستند) 2- وحشت از اعتراضات طبقه ی کارگر
و دهک های پایین درآمدی جامعه بر علیه سرمایه داری ناشی از غارت
اموال عمومی کشور 3- وحشت از آزادی بیان و گردش آزاد اطلاعات،
که رافع جهل و خرافات است.
امیـرحسین محمدی فـرد و همسرش ساناز الهیاری، سردبیر و
خبرنگار نشـریـه ی گام به جرم فعـالیت رسـانـه ای در باره ی عدم
پرداخت حقوق کارگران نیشکـر هفت تپه، هر کدام به 18 سال
حبس محکوم شده انـد!
سپیده قلیان، عسل محمدی و امیر امیرقلی نیز که از خبرنگاران
همین نشریه بودند هر کدام به 18 سال حبس تعزیری محکوم
شده اند.
یا اَخا، اَدرِک اَخاک!
چند تن از نمایندگان مجلس خواستار اصلاح احکام خبرنگاران
و فعالان مدنی شدند. آنان با اشاره به احکام سنگین صادر
شده برای برخی روزنامه نگاران، فعالان رسانه ای و مدنی
مانند مرضیه امیری، عاطفه رنگریز، ندا ناجی، می پرسند: اگر
جرم آنها حضور در تجمع بوده که خلاف قانون اساسی نیست
و اگر تهیه ی گزارش بوده، که وظیفه ی ذاتی یک خبرنگار
می باشد.
همچنین است رفتاری که با فعال اجتماعی «نوشین جعفری»
صورت گرفته است.
این نمایندگان خواسته اند که این سخت گیری ها که به
بهانه ی حفظ نظام انجام می شود و هیچ ضرورتی ندارد، اصلاح
شوند.
![]() |