متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
استیو جابز، موسس کمپانی «اپل» هم یکی از میلیاردرهایی بود که
تحصیل را نیمهکاره رها کرد. او فقط یک ترم در کالج درس خواند. در سال
1976 جابز به همراه دوستانش در گاراژ خانهاش «کمپانی اپل» را بنیان
گذاشت. او در سال 2011 بر اثر ابتلا به سرطان درگذشت.
فرانسوا پینو
برندهای معروفی همچون گوچی، ایو سن لوران و پوما از جمله
زیرمجموعههای شرکت کرینگ (Kering) هستند که فرانسوا پینو
در سال 1963 تأسیس کرد.
او در 16 سالگی به دلیل آزار و اذیت همشاگردی هایش که فقر
و مسکنت خانوادهاش را به رخش می کشیدند، مدرسه را کنار
گذاشت. علاوه بر شرکت های تجاری، او امروزه صاحب 3 هزار اثر
هنری با ارزش در مجموعه ی شخصیاش می باشد.
جان دیویس راکفلر
او را شاید بتوان ثروتمندترین آمریکایی تمام دورانها نامید. راکفلر از
پایهگذاران یک پالایشگاه نفتی بود که از دل آن شرکت نفتی «استاندارد
اویل» برخاست. زمانی که راکفلر در سال 1937 درگذشت، میزان ثروتش
حدود 340 میلیارد دلار برآورد شد. شاید باور این قضیه سخت باشد که
راکفلر فقط تا دبیرستان به تحصیلش ادامه داد و سپس تنها یک کلاس
کوتاه مدت را در کالج گذراند و در سن 16 سالگی شروع به کار کرد.
فرانکفورت پنجمین شهر بزرگ آلمان است. فرودگاه بین المللی این
شهر سالانـه بیش از 60 میلیـون مسافـر را جابه جا مـی کنـد. از این
فرودگاه سالانه 2 میلیون تن کالا نیز ترانزیت می شود.
از این فـرودگاه روزانـه 1365 پـرواز به بیش از 100 کشور جهـان صورت
می گیرد. با توجه به اینکه یک شبانه روز (1440=60×24) دقیقه است
تقریبا" در هر دقیقه یک پرواز از فرودگاه فرانکفورت صورت می گیرد.
این فرودگاه دارای چهار باند پرواز و فرود و دو پایانه ی مسافری است
که پایانه ی سومی نیز در آن در حال احداث است.
فرودگاه فرانکفورت در سال 1936 یعنی چهـار سال قبل از شروع جنگ
دوم جهانی ساخته شد. به دلیل پرواز هواپیماهای نظامی آلمان نازی از
آن در جریان جنگ جهانی دوم، توسط متفقین بمباران شد و کاملا" ویران
شد. اما در سال 1946 دوباره آغاز به کار کرد.
فرودگاه فرانکفورت بعد از فرودگاه هیترو لندن، شارل دوگل پاریس و
فرودگاه بین المللی آمستـردام، چهارمین فرودگاه پر رفت و آمد قاره ی
سبز است. %80 پروازهای آن توسط شرکت لوفت هانزا متعلق به خود
آلمان انجام می شود.
به نظر شما صنعت فرودگاهی از نظر اقتصادی چه مزیت هایی برای
یک کشور به وجود می آورد؟
کشور هند که تا سه دهه ی پیش حتی قادر به سیر کردن جمعیت
انبوه خود نبود و حدود %60 مردم آن در فقر مطلق و با درآمد روزانه ی
حدود یک دلار آمریکا گذران می کردند، هم اکنون یکی از صادرکنندگان
بزرگ مشتقات نفت و گاز و محصولات پالایشگاهی در آسیاست که
20% از کل صادرات این کشور را شامل می شود.
34% از کل واردات هندوستان را نفت خام تشکیل می دهد تا در
داخل این کشور به صدها کالای گران قیمت تبدیل و صادر شوند و به
این ترتیب صدها هزار فرصت شغلی نیز برای هندی ها ایجاد شده
است.
در مقایسه؛ کشور ما با داشتن %11 ذخایر شناخته شده ی نفت
جهان، سرمایه و توان علمی خود را برای تولید محصولات متنوع و ایجاد
ارزش افزوده به کار نمی گیرد و نفت خام را با قیمت نازلی می فروشد.
ماده ی خام وارداتی دیگر هند طلا و نقره است. هندوستان با واردات
شمش طلا و نقره، خوراک کارگاه های متعدد جواهرسازی خود را فراهم
می کند و تولیدات این کارگاه ها با ارزش افزوده ی چشمگیر سبب شده
میلیونها نفر از جوانان این کشور معاش خود را از این راه به دست آورند.
جواهر آلات و سنگ های قیمتی فرآوری شده نیز %14 صادرات هند
را تشکیل می دهد.
در مقایسه؛ کشور ما که خود از معادن طلا برخوردار است، با واردات
طلاجات از کشورهای همسایه، کارگاه های جواهرسازی خود را از
رونق انداخته و جوانان بسیاری را که در این صنعت فعالیت می کنند،
سرخورده کرده است!
چه عواملی باعث پیشرفت ژاپن شد؟
فرهنگ صحیح مصرف: در کنار فرهنگ تولیدی بالا، الگو و فرهنگ
مصرف صحیح نیز از کلیدهای پیشرفت اقتصادی ژاپن بعد از جنگ
جهانی دوم بود. ژاپنی ها با تاکید بر مصرف کالای وطنی، قناعت و
اعتدال در مصرف و پرهیز از اسراف و تجمل گرایی، سبب انباشت و
ازدیاد سرمایه شده و منابع مالی برای تقویت تولید ملی را فراهم
کردند.
فرهنگ تولیدی قوی: مردم ژاپن تولید و کار را امری مقدس و
ارزشمند می دانند و پیوسته برای بهره وری بیشتر و استفاده ی
درست از منابع و زمان خود می کوشند.
حمایت دولت از صادرات و خودداری از واردات کالا، زمینه ی تقویت
تولیدکنندگان داخلی را به وجود آورد.
واردات فناوری های موجود در کشورهای پیشرفته: از راه واردات
کالاهایی که همزمان با ورود آنها انتقال فناوری نیز ممکن شود، به
توسعه ی کشور سرعت بخشیدند.
الگوی صادرات ژاپن بر صادرات کالاهای ساخته شده و با ارزش
افزوده ی بالاست، و نه بر صادرات مواد اولیه. نظام تحویل «درست
سر وقت» و «کنترل کیفی» موجب اعتمادسازی خریداران و اعتلای
نام ژاپن شد. درآمد بالای حاصل از این الگو، دوباره برای رشد و
توسعه ی کشور هزینه می شود.
الگوی واردات ژاپن مبنی بر خرید مواد خام و اولیه ی مورد نیاز
صنایع است. به این ترتیب کارگاه های داخلی مشغول به کار شده
و با ارزش افزوده ای که با تولید خود ایجاد می کنند، سهمی از بازار
را به دست می آورند و به کارشان استمرار می بخشند.
شرکـت های کشتـی سـازی بزرگ جهـان امـروز به سه کشـور ژاپـن،
کره جنوبـی و چین تعلـق دارد. همان طور که در جدول دیـده می شـود
کره جنوبـی رتبـه ی اول را در صنایع کشتی سازی در اختیار دارد.
ایران نیز دارای صنایع کشتی سازی است و از نظر تاریخی تقریبا" در
یک زمان با کره جنوبی پا به عرصه ی این صنـعـت گذاشتـه اسـت ولی
به دلیل تـصـمـیـمـات نـادرسـت و زد و بـنـدهای سیـاسـی و اقتصـادی
حاکمـان، این صـنـعـت چنان که بایـد در ایـران رشـد نکرده است؛ مثـلا"
بـا وجودی که قادریم کشتی هـای نفتـکـش و اقیانـوس پیمـا بسـازیم،
سازمانها و شرکت های دولتی مثل کشتیـرانـی و نفـت، به کارخانجات
کـره ای مثـل هیـوندایی سفـارش سـاخت کشتـی می دهنـد و صنعت
کشتی سازی داخلی را از سرمایه لازم برای تحقیـق و توسعـه و جذب
نیروی کار محروم می کنند!
شرکت | ملیت | درآمد سالانه (میلیارد دلار) | تأسیس | تعداد کارکنان (هزار نفر) |
---|---|---|---|---|
صنایع سنگین میتسوبیشی
| ژاپن | 42 | 1934 | 63 |
صنایع سنگین هیوندایی
| کره جنوبی | 20 | 1972 | 26 |
شرکت اس تی ایکس
| کره جنوبی | 13 | 1962 | |
صنایع کشتی سازی و مهندسی دریایی دوو | کره جنوبی | 11 | 1978 | 25 |
شرکت صنایع کشتی سازی چین
| چین | 10 | 1999 | |
صنایع سنگین سامسونگ
| کره جنوبی | 8 | 1974 | 12 |
صنایع سنگین سومیتومو
| ژاپن | 4 | 1888 | |
شرکت صنایع کشتی سازی دولتی چین
| چین | 1999 | ||
صنایع سنگین هانجین
| کره جنوبی | 1937 | ||
صنایع سنگین هیوندایی سامهو
| کره جنوبی | 1998 |
هر ساله بیش از یک میلیارد نفر مسافر برای دیدن کشورهای
دیگر شـال و کلاه کرده و به سفـر مـی پـردازند و بیش از 1000
میلیارد دلار خرج می کنند.
همان طـور که از آمـار رسمـی گردشگـران در سال 2017
برمی آید، مسافران چینی در آن سال 258 میلیارد دلار آمریکا
صرف هزینه ی سفر و گردش به کشورهای دیگر کرده اند که
نسبت به سال قبلش %5 بیشتر بوده است.
بررسی نـرخ پیشرفـت ایـران در 40 سال گذشته در نشست
نمـاینـدگان ادوار جبهه ی مردمی نیروهای انقلاب (جمنا)
?What is Research and Development
Research and development (R&D) refers to the work a business conducts for the innovation, introduction and improvement of its products and procedures. It is a series of investigative activities to improve existing products and procedures or to lead to the development of new products and procedures.F
Consumer goods companies across all sectors and industries utilize R&D to improve on product lines, and corporations experience growth through these improvements and through the development of new goods and services. In general, pharmaceuticals, semiconductor, and software/technology companies tend to spend the most on R&D.F
The term "research and development" is widely linked to the concept of corporate or governmental innovation. Known as research and technical/technological development (RTD) in Europe, activities that are classified as R&D differ from one company to the next, but standard primary models have been identified.F
There are two basic R&D models that have emerged in companies throughout the commerce spectrum. One R&D model is a department that is staffed primarily by engineers who develop new products, a task that typically involves extensive research. The second model involves a department composed of industrial scientists or researchers, all tasked with applied research in technical, scientific or industrial fields. This model is aimed at the facilitation of the development of future products or the improvement of current products and/or operating procedures.F
R&D is different from most activities performed by a corporation in the process of operation. The research and/or development is typically not performed with the expectation or goal of immediate profit. Instead, it is focused on long-term profitability. for a company. Companies that employ entire departments devoted to R&D commit substantial capital to the effort. They must estimate the risk-adjusted return on their R&D expenditures, which inevitably involve risk of capital, as no immediate payoff is experienced and the general return on investment (ROI) is somewhat uncertain. The level of capital risk increases as more is spent on R&D.F
Basic research is systematic study aiming at fuller, more complete knowledge and understanding of the fundamental aspects of a concept or a phenomenon. Basic research is generally the first step in research and development, performed to give a comprehensive understanding of information without directed applications toward products, policies or operational processes.F
Applied research is the systematic study and gleaning of knowledge and understanding to apply to determining and developing products, policies or operational processes. While basic research is time-consuming, applied research is painstaking and more costly due to its detailed and complex nature.F
Companies can spend billions of dollars on R&D in order to produce the newest, most sought-after products. According to the professional services firm, PriceWaterhouseCoopers, the following ten companies spent the most on innovation and improvements in 2018:F
Amazon: $22.6 billion
Alphabet, inc.: $16.2 billion
Volkswagen: $15.8 billion
Samsung: $15.3 billion
Intel: $13.1 billion
Microsoft: $12.3 billion
Apple: $11.6 billion
Roche: $10.8 billion
Johnson & Johnson: $10.6 billion
Merck: $10.2 billion
بر هيچ ناظر تيزبينی پوشيده نيست كه جهان ظرف چند دهه ی
گذشته با سرعتی روزافزون شاهد تغييرات كمی و كيفی شگرفی
بوده است و می توان گفت كه جهان به شكل بی سابقهای برای
ساكنان آن كوچك شده است. از يك طرف، جمعيت روزافزونی برای
استفاده از منابعی محدود و در مواردی رو به پايان مثل زمین، آب،
انرژی، جنگل ها و دریاها، با هم رقابت می كنند، و از طرف ديگر
زندگی مردم در نقاط مختلف كره ی زمين به گونهای روزافزون به
صورت كلافی پيچيده در می آيد به طوری كه تقريبا" زندگی هيچ
فردی از افراد بشر كاملا" مستقل از زندگی ديگری نيست.
فنآوری های جديد مخابراتی هم كه يكی پس از ديگری به سرعت
در زندگی بشر وارد می شوند، از راديو و تلويزيون گرفته تا اينترنت،
انسانها را وارد جهانی بيش از پيش به هم پيوسته كردهاند، به طوری
كه مردم سراسر جهان میتوانند نه تنها از كوچكترين اتفاق در دور
افتادهترين نقطه ی كره ی زمين به طور تقريبا" همزمان با خبر شوند،
بلكه می توانند نظرات خود را در مورد آن اتفاق، يا هر موضوع ديگری
با بقيه ی افراد روی زمين در ميان بگذارند و نكته ی مهم اين است
كه اين به هم پيوستگی، ديگر اختياری هم نيست!
حتی سرنوشت دهقانی كه در دشتی دور افتاده روی تكه زمينی
كار می كند و از تمامی وسایل ارتباط جمعی نيز محروم است و در
تمام عمر خود هم جز محل تولدش جای ديگری را نديده است بدون
اينكه خود بداند به شكلی عميق با سرنوشت بقيه ی بشريت گره
خورده است. مثلا" تغييرات جهانی آب و هوا كه امروزه از نظر علمی
نيز تقريبا" مسلم شده است، سرنوشت همه ی ساكنان روی زمين،
از جمله آن دهقان را به هم مربوط كرده است:
ما انسانها در اتمسفری واحد زندگی می كنیم، آب اقيانوس ها به
هم مرتبط است و اكوسيستم كره ی زمين به مثابه سيستمی در هم
تنيده و بسيار پيچيده به سرعتی بی سابقه در حال تغيير است.
بشريت در حال عبور از «زندگی در جهان های گوناگون» و ورود به
مرحله ی جديد «زندگی در جهانی واحد» است، جهانی كه در آن
مرزهایی مصنوعی از قبيل كشور و مليت و نژاد اهميت و كارايی اش
را به تدريج از دست خواهد داد. اما اين تغييرات چه معنایی برای ما
انسانها دارند؟ لازمه ی اين تحولات سريع و ژرف نوعی رويكرد جديد به
اخلاق است. اخلاقی كه بايد بر مبنای منافع تمام انسانها بنا شده
باشد و نه يك گروه خاص.
مثلا" در حوزه ی محيط زيست، مسئله ی گرم شدن كره ی زمين
مشكلی است كه اهميت و دامنه ی آن در چند سال اخير درك شده
است. تنها تا چند دهه قبل، اتمسفر كره ی زمين منبعی پايان ناپذير
به نظر می رسيد و كشورهای صنعتی، به خصوص آمريكا با استفاده
بی حساب از منابع طبيعی جهان و با نشر مقادير عظيمی از گازهای
گلخانهای توانستند مسير صنعتی شدن را با سرعت زيادی طی كرده،
استانداردهای بالایی از رفاه و آسايش را برای شهروندان خود فراهم
سازند اما امروزه از يك طرف مشخص شده كه توليد گازهای گلخانهای
نميتواند به همين ميزان ادامه يابد و از طرف ديگر، كشورهای در حال
توسعه حق دارند در اين ميان جويای سهم خود از زندگی و جهان باشند
چرا كه نمی توان از آنها خواست به بهانه ی حفظ محيط زيست به
استانداردهای پايين زندگی فعلی خود راضی باشند، آن هم در حالی
كه مشكل گرم شدن كره ی زمين تاكنون ناشی از استفاده ی بی
حد و حصر كشورهای صنعتی از اتمسفر بوده است.
اخلاق نوین در مسئله ی جهانی شدن اقتصاد هم باید راه گشا
باشد. در حوزه ی اقتصاد يكی از واضح ترين مظاهر جهانی شدن،
تولد و گسترش دامنه ی قدرت «سازمان تجارت جهانی» است:
با از بين رفتن موانع تجارت، دامنه ی نفوذ دولتها نيز كاهش می يابد،
به طوری كه به دليل قيد و بندهایی كه لازمه ی تجارت آزاد است،
دولتها به تدريج كنترل خود را در بسياری از حوزه ها از دست میدهند.
آزادی تجارت همچنين تأثيرات مهمی بر مسائل مربوط به محيط
زيست و حيوانات داشته است. از طرف ديگر، يكی از پرسش های
اساسی و مناقشه انگيز اين است كه آيا تجارت آزاد منجر به بهبود
وضعيت مردم فقير جهان شده يا وضعيت آنها را بيش از پيش بد كرده
است؟!
اخلاق جدید باید جنبههای حقوقی جهانی شدن را نیز مورد کنکاش
قرار دهد. طی چند صد سال اخير و با تولد دولتهای ملی به معنای
مدرن كلمه، مسئله ی حق حاكميت ملی مطرح شده است، به طوری
كه هر دولتی خود را در محدوده ی مرزهای خود در مسائلی از قبيل
نحوه ی رفتار با مردمش كاملا" مختار می داند، اما فجايعی كه در قرن
بيستم اتفاق افتاد مثل قتل عام میلیونها نفر در بوسنی و رواندا، اين
فرض را زير سؤال می برد:
آيا می توان گفت كه وقتی ميليونها نفر در كشوری در معرض خطر
قتل عام هستند، دنيا بايد دست روی دست گذاشته، به اين دليل كه
كل مسئله در حوزه ی حاكميت ملی دولت خاصی است از دخالت در
آن سرباز زند؟!
و اگر جواب این پرسش منفی است، مراعات چه ضوابطی لازم
است تا از سلطه جویی كشورهای قدرتمند به اين بهانه در امور
كشورهای ضعيف جلوگيری شود؟
اخلاق جدید در بررسی مسئله ی جهانی شدن از نظر ديدگاه
اجتماعی و روابط انسانی نیز بسیار تأثیرگذار می تواند باشد زیرا در
حوزه ی روابط انسانی رد پای اخلاق سنتی كه تاكنون تنظيم كننده ی
روابط انسانها بوده بيش از بقيه حوزهها قابل مشاهده است:
در سيستمهای اخلاقی سنتی معمولا" توجه شخص منعطف به
گروهی خاص است، مثلا" در سيستم اخلاقی قبيله ای، حوزه ی
توجه و مسئوليت هر كس، افراد هم قبيله اوست، به طوری كه او
تقريبا" هيچ مسئوليتی در قبال افراد خارج از قبيله ی خود احساس
نمی كند. حتی در جهان مدرن، با اين كه در مقام نظر كم و بيش همه
به تساوی انسانها معتقدند، سيستمهای اخلاقی عملا" ملی گرا و
ناسيوناليستی اند. به عبارت ديگر، انسانها دايره ی توجه و حس
مسئوليت خود را در بهترين حالت نهايتا" به افراد هموطن خود تعميم
می دهند:
فقر فاحشی كه بيش از يك ميليارد نفر از مردم جهان با آن دست
و پنجه نرم میكنند، شاهدی روشن بر اين موضوع است. در حالی
كه طبق آمار سازمان ملل روزانه بيش از 30 هزار كودك به علت فقر
شدید تلف می شوند، مخارج هنگفتی در كشورهای ثروتمند صرف
مصارف غيرضروری يا تجملی می شود. اين موضوع در مورد دولتها
مصداق واضحتری دارد، مثلا" در حالی که با صرف هزینه ای معادل
50 دلار در ماه می توان جان كودكی را در آفريقا نجات داد. در همین
حال، بودجه ی نظامی دولت آمريكا با وجود تمام ادعاهای بشر
دوستانه اش بيش از پانصد ميليارد دلار است و البته چنين هزينه ی
كلانی در قالب منافع ملی توجيه می شود!
پس می بینیم که با ادامه فرآيند جهانی شدن و به هم پيوستگی
روزافزون سرنوشت انسانها، سيستم اخلاقی ای كه اين چنين منافع
گروهی خاص را به منافع همه ترجيح می دهد، نيازمند بازنگری است.
به عبارت بهتر در حالی كه كشورهای جهان برای حل مسائل جهانی،
از قبيل تجارت، تغييرات آب و هوایی، عدالت و فقـر، به هم نزديك تر
می شوند، لازم است رهبران اين كشورها به جای اينكه صرفا" برای
حفظ منافع ملی خود تلاش كنند، ديدگاه وسيعتری را برگزينند. در يك
كلام اين رهبران بايد در مورد جهانی شدن ديدگاهی اخلاقی داشته
باشند اما روند كنونی حاكم بر تحولات جهانی به خصوص بعد از حمله
آمريكا به عراق حكايت از آن دارد، كه برخی كشورهای قدرتمند، از
جمله آمريكا بيشتر در پی معرفی خود به عنوان پليس جهان با استفاده
از ابزار نظامی اند، تا اداره ی جهان از طريق قوانين عادلانه!
از کتاب «یک جهان؛ اخلاق جهانی شدن»
پیتر سینگر
نخستیـن لـوکومـوتیـو رشـد اقتصـادی جهـان «کشـاورزی» بود که تا
سال 1500 میلادی ادامه داشت. بین سالهای 1500 تا 1700 میلادی،
با پایان عصر تاریکی اروپا و خواست کشورهای این منطقه از جهان برای
داد و ستد و خرید و فروش کالا با کشورهای دیگر، «تجارت»، لوکومـوتیو
رشـد اقتصــادی جهـان شـد. یعنـی هر کشــوری که تـجارت منـاسب و
پر رونقی داشت، پیشرفته بهحساب میآمد.
از سـال 1700 تا 1950 میـلادی با ظهـور انقـلاب صنـعتـی، «صنـعـت»
محور اصلی پیشرفت اقتصادی شد.نخستین بخشی که انقلاب صنعتی
از آن آغاز شد، صنعـت ریسندگی و نسـاجی بود،و سپس صنعـت بـخار
بود که چهره ی زندگی را با اختراعاتی مثل قطار، کشتی بخار و خودرو
عوض کرد تا اینکه صنعت الکترونیک پا به عرصه گذاشت.
همیشـه البـتـه لابـهلای اینهـا خدمـات هـم وجود داشتـه امـا این که
«خدمـات» تبـدیل بشـود به لـوکومـوتیـو رشـد اقتصـادی، این اتفـاق در
اواخر قرن بیستـم و اوایل قرن 21 رخ داده است.
در اقتصـاد، «تولید» مشتمل بر دو قسمت است: کالا و خدمـات.
کـالا، سخت افـزار اسـت و ملمـوس امـا خدمـات، نـرم افـزار اسـت و
ناملمـوس؛ چیـزی که معلم آمـوزش میدهد، ناملمـوس است. کار یک
راننده ی تاکسـی، یک آرایشگـر یا یک نویسنـده، ناملمـوس است. یک
مادر وقتی فـرزندش را پـرورش میدهد، خدمتی تولیـد میکند امـا اگر
آشپزی بکند، در واقع یک کالا تولید کرده است.
اما خود «خدمات» هم که به لوکوموتیو رشد اقتصادی جهان در اواخر
قرن بیستم تبدیل شد، خود دو نوع است:
بعضی از خدمات مثل آرایشگری، خدمـات غیر قـابل مبـادلـه و تجارت
هستند.مثلا" نمیتوان خدمات یک آرایشگر را به کشوری دیگر فرستاد،
مگر اینکه خود آرایشگر را به عنوان نیـروی انسانـی به آنجا اعـزام کنیم
که برود و خدمات ارائه بدهد،اما یک سری خدمات قابل تجارت هستند؛
مثل خدمات علمی. شما میتوانیـد اینجا فـرمـولی را کشف کنیـد و آن
طرف دنیا از این فرمول استفاده کنند. مهمترین این خدمات که هم قابل
تجارت است و هم ارزش آفرین، «علم و فنـاوری» است، منتها فنـاوری
نـرم و نه فناوری سخت؛ فناوری سخت همـان «صنعت» است. مثلا ما
فناوری نانو را کشف و پارچه ی نانو تولید میکنیم، بعد طـرح علمی آن
را میفرستیـم به کشـوری دیگر و آنجا هم تولیداتش را راه میاندازنـد.
این میشود صـادرات فناوری نـرم.
استارت آپ (start up) یا کسب و کارهای جدید لازم نیست که حتمـا"
در حوزه ی فنـاوری اطـلاعـات و ارتبـاطـات بـاشـد، ولـی چون بسیـاری از
استارت آپ ها در سالهای اخیر در ارتـباط با این فنـاوری ها بوده، در ذهن
ما کسب و کارهای جدید با اینترنت و دیگر امکانات ارتباطاتی پیوند خورده
است.
در ادبیات مدیریت هر نوع فعالیت درآمدزا و اقتصـادی نوپا را استارت آپ
می گوییـم. مثلا" در فـرهنـگ «وبستـر» استـارت آپ A new business یا
یک کسب و کار جدید معنی شده است. در مرکز کسب و کارهای کوچک
ایالات متـحده (USSBA) استارت آپ، نوعی کسب و کار تعـریف شـده که
از فناوریهای نوین سود می برد و پتانسیل رشد بالایی نیز دارد.
اما به طور کلی وقتـی که از استارت آپ ها سخن می گوییم، کسب و
کارهایـی را در نظـر داریـم که «ارزش آفـریـن» هستنـد. یعنی نهادهـایـی
انسانی که برای ارائه ی یک محصول یا خدمـت جدید به وجود آمـده اند و
تلاش می کنند که از فرصـت ها به خوبی سود برند و محصـول یا خدمـت
خود را جا بیندازند.پس «آینده نگری» هم از ویژگی های کسب و کارهای
جدید یا استارت آپ است. ممکن است که در این راه از فناوری های نوین
ارتباطی یا دیگر فناوری ها نیز استفـاده کننـد و یا نکننـد، ولی در هر حال
به دنبال باقی ماندن و پایداری خود و ریشه گرفتن در بازار هستند. ضمنا"
توجه به این نکته مهم است که «پایـداری» مهم تر از «گسترش» است.
یعنـی همیـن که کسب و کار جدیـدی دوام یـابـد، هر چنـد که بـزرگ هـم
نشود و گسترش نیابـد، باز هـم یک استارت آپ تلقـی مـی شـود. با این
تعریـف یک کسب و کار خانگی هم که مثـلا" برای تأمیـن هزینه های یک
خانـواده توسـط اعضــای آن ایـجاد شـود و تـداوم یابـد، یک استارت آپ یا
«کسب و کار نوپـا» تلقی می شود.
کسب و کارهای نوپای امروزی که با عنوان «استارت آپ» ها شناخته
می شوند گام موثـری در جهت توسعه ی اقتصادی محسوب می شوند
و در صورتی که بتوانند از چالشهای حقوقـی و قانونی عبور کنند، سهم
مؤثری در کارآفرینی و ایجاد اشتغال خواهند داشت.
کارشناسان معتقـدنـد که ایران در آغـاز راه رشد اقتصـادی شتابان بر
اسـاس سیاسـتهای ابلاغـی بـرنـامـه ی ششـم تـوسعـه قـرار دارد و
استارت آپها می تواننـد یکی از مهمتـرین عوامـل تقویت کننـده ی این
رشد شتابان باشد.
آخرین آمارهـای ارائه شده از سوی وزارت ارتباطات حاکی از آن است
که در سال 1395 بالغ بر 1227 استـارت آپ در حوزه ی فناوری اطلاعات
و ارتبـاطـات (فـاوا) ایـجاد شده و 2500 واحد کسـب و کار مـرتبـط با این
فعالیت ها شکل گرفته است. البتـه به دلیل عدم شنـاخت سازمان ها،
نهادها و اصناف مختلـف با این مـدل کسب و کار، مشکلاتـی نیز بر سر
راه این کسب و کارها به وجود آمـده اما با برنامـه ریـزی دولت و شورای
عالی فضای مجازی برای سیـاست گذاری و قانـون گذاری این کسب و
کارها، فعالیت استارت آپها شکل موجه تری به خود گرفته است.
با استفـاده از ظـرفیت هـای مـوجود در کشور و حمایت از کارآفرینـان
و بهبود فضـای کسب و کارهای نوپـا یا استـارت آپهـا، می تـوان شاهـد
شکوفایی اقتصادی و اشتغالزایی بود
![]() |