متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

بسم الله الرحمن الرحیم
در جریان جنایات اخیر اسراییل و آمریکا علیه میهن‌ عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخی‌‌شان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگی‌های عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشه‌های شوم متجاوزان را ناکام گذاشت.

اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار بعد بتواند خدای‌ناکرده در سپری که او را ناکام‌ گذاشت رخنه‌ای بیابد.
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بی‌پاسخ ماندن‌شان دشمن را شاد می‌کند. در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است. علاوه بر این، وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود.
تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم می‌خواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس می‌کند.


«إنّ لربّکم فی ایام دَهرکُم نفَحات، ألا فتَعرّضوا لها و لا تعرضوا عنها»

به راستی که در روزهای زمانه نسیم‌هایی از فرصت از سوی پروردگارتان هست، هان که آنها را دریابید و روی از آنها برنتابید.
اینجانب ضمن‌ محکوم کردن تجاوزات اخیر علیه کشورمان به خانواده‌های داغدار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گویم و برای شهدای این ایام رحمت و مغفرت آرزو می‌کنم.
میرحسین موسوی
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴


برچسب‌ها: میرحسین موسوی
 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۴ساعت 11:38  توسط بهمن طالبی  | 

 

 وای، باران؛


 باران؛


 شیشه پنجره را باران شست.


 از اهل دل من اما،


- چه كسی نقش تو را خواهد شست؟!

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی, 25 خرداد 1388, حمید مصدق, شعر معاصر ایران
 |+| نوشته شده در  یکشنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۹ساعت 18:19  توسط بهمن طالبی  | 

 

   مجموع این ویژگی ها او را به اسطوره ای شبیه ساخته که در زمانه ی

کنونی در این مرز و بوم نظیری ندارد. اما نکته مهم و جالب اینکه او خود

بیش از همه منتقد اسطوره سازی و افسانه پردازی است و به شدت از

قهرمان سازی و بت سازی آدمها بیزار است و همواره بر خردورزی

همگانی و عقلانیت جمعی تاکید می کند. او بدرستی دریافته است که

از مشکلات بنیادین جامعه ی ایرانی همین قهرمان سازی و کیش

شخصیت های بجا و نابجایی است که در طول تاریخ دمار از روزگار مردم

درآورده است. شاهد بارز این امر مرامنامه یا اساسنامه تشکّل جمعیت

توحید و تعاون است که توسط یاران و همفکران او و با همکاری محوری

خود او در سال 1387 تدوین و رونمایی شد و در آن زمان نقش مانیفستی

را داشت که مواضع او و یاران نزدیکش را منعکس می ساخت و

سرچشمه و سرمنشاء فکری جنبش سبز به حساب می آید.

   نکته ی محوری این مرامنامه عقلانیت جمعی، و خصلت اصلی آن وجه

گفتمانی و سیالیت آن است. متنی که نه به عنوان یک متن نهایی و

کامل، بلکه به مثابه متنی در حال شدن و صیرورت که همچنان در معرض

نقد و گفت و گو و در حال کامل شدن است.

   این وجه از شخصیت موسوی کمتر شناخته شده و تصویری که از او در

اذهان عمومی نقش بسته است با این وجه فاصله دارد.

 

 

   قرائن و شواهد گوناگون حاکی از آن است که نگاه جامعه و افکار 

عمومی به خصوص در این ده سال نسبت به وی حتی با نگاه آنها در

ایام انتخابات 88 تفاوت کرده و در این مدت هم به دلیل صداقت و

راستگویی او و باقی ماندن بر عهد خویش و پشت پا زدن به قدرت و

هم به دلیل درست از آب درآمدن هشدارها و پیش بینی های او، به

مراتب بر محبوبیت وی افزوده شده است و شاید بتوان ادعا کرد که

او الان محبوب ترین چهره ی سیاسی و فرهنگی کشور و سرمایه ی

اجتماعی ارزشمندی برای نجات جامعه از معضلات مبتلابه است.

   اما نکته اینجاست که با وجود همه ی اینها هنوز هم هستند کسانی

که روحیه ی آزادیخواهی و عدالتخواهی و رهایی بخشی موسوی را

بدرستی نشناخته اند و به دلیل ذهنیت هایی حتی بعضا" نارسا و

سطحی از برخی تندروی ها و افراط گری هایی که در اوایل انقلاب از

سوی برخی افراد یا نهادهای انقلابی سر می زد و یا به واسطه ی

اتهامات و ابهامات ناروا و غیر واقعی که از سوی مخالفان دروغ پرداز او

دامن زده می شود و می خواهند غیرمنصفانه همه ی حوادث تلخ و تند

دهه ی شصت را به او نسبت دهند، از وی چهره ای با تفکری بسته و

کهنه می سازند که در پی احیای شرایط دهه ی شصت است. این

همه در حالی است که موسوی در همان دهه ی شصت هم در زمره ی

آگاهان و مسئولانی بود که با همه ی مشغله ها و گرفتاری های کاری

و اداری، اهل مطالعه و تحقیق بوده و از اوضاع و احوال جهان جدید و

جریان های فکری و اجتماعی و شرایط و اقتضائات دنیای مدرن آگاهی

داشته و دارای نگرشی نوین و روزآمد بوده است. او در همان زمان هم

از تعدّد دیدگاه ها و همزیستی مسالمت آمیز پیروان ادیان و مذاهب و

اقوام گوناگون حمایت می کرد. برای مثال، بسیاری از معاندان او از

جبهه ی پایداری و اصولگرایی گرفته تا برخی درباریان و ساواکی ها و یا

سلطنت طلبان و منافقان بدون هیچ سند و مدرکی او را از کشتار سال

67 مبری نمی دانند و این در حالی است که وی خود از آن کشتار با

عنوان عملی "جنایتکارانه " یاد کرده است.

   احمد منتظری و دیگران هم بارها به صراحت بر بی اطلاعی وی از این

عمل گواهی داده اند. البته در جریان آن عمل نه تنها ایشان به عنوان

نخست وزیر بلکه سایر مقامات عالیرتبه وقت یعنی قائم مقام رهبری

(منتظری)، رییس جمهور وقت (خامنه ای)، رییس مجلس (هاشمی

رفسنجانی)، و حتی رییس دیوانعالی کشور (موسوی اردبیلی) نیز بی

اطلاع بودند و پس از رخ دادن این اتفاق ناگوار مطلع شدند و بلافاصله

پس از اطلاع گروهی برای جلوگیری از این اقدامات به دیدار خمینی

 رفتند و مانع ادامه کار شدند.

 

   ویژگی دیگر موسوی توجه ویژه به اقشار فرودست و ناتوان جامعه

است. کمتر کسی در میان مسئولان جمهوری اسلامی از آغاز تاکنون

می توان سراغ گرفت که به اندازه ی او دغدغه و نگرانی برای وضعیت

زندگی و معیشتی تهیدستان را داشته باشد. او در دوران نخست وزیری

از هر گونه کمک و حمایت به این دست اقشار جامعه دریغ نمی کرد و

همواره در صدد بود تا با توانمندسازی ناتوانان آنها را به جرگه ی کار و

تلاش و رقابت با دیگران وارد سازد. البته او خواهان زندگی با عزت و

شرف برای همگان بود و همیشه بر اجرای درست و کامل اصول43 و

44 قانون اساسی تکیه ی ویژه ای داشت. در این اصول با تاکید خاص

بر زندگی با عزت و شرافتمندانه هر سه نوع فعالیت های اقتصادی

دولتی، خصوصی و تعاونی به رسمیت شناخته شده است. 

 

   او محل اعلام نامزدی خویش برای شرکت در انتخابات 88 را مسجدی

در منطقه ی نازی آباد در جنوب شهر تهران انتخاب کرد تا بدین طریق

جامعه ی هدف و یا خاستگاه و پایگاه اجتماعی خویش را معرفی کند و

امروز هم بعد از تحمل ده سال حصر ناجوانمردانه، مفاد اولین بیانیه ی

شدیداللحن و ساختارشکنانه ی خویش را در اعتراض به سرکوب همین

قشر اختصاص داده است و این هم نشانه ی آن است که به وعده ی

انتخاباتی خود پایبند بوده است. به علاوه، در جای جای بیانیه های قبلی

نیز بر مفاهیم و نکات خاصی همچون شکوفایی ظرفیت ها و بروز

خلاقیت های مردمی تاکید خاصی می کرد و یا شعار تبلیغات انتخاباتی

او  «هر شهروند یک رسانه» همگی دال بر این است که نگاه موسوی

به متن و بطن مردم است و راه پیشرفت و توسعه را هم در درون کشور

و با تکیه بر استعدادها و توانمندی‌های درونی و البته بهره گیری درست

از ابزارها و امکانات بیرونی میسر می داند.

   ساده زیستی و پاکدستی موسوی زبانزد عام و خاص است و از این

لحاظ کمترین ابهام یا ناروشنی در پرونده ی درخشان او مشاهده نشده، 

به گونه ای که دستگاه های موازی و عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی

و دستگاه قضایی کشور در طول ده سال گذشته زندگی و سابقه ی

ایشان و خانواده شان را زیر و رو کردند و به دنبال فقط یک نقطه ی ضعف

از ایشان بودند تا همان را پیراهن عثمان کنند و زمین و زمان را بهم بدورند

ولی حسرت این کار به دلشان نشست و دریغ از یافتن حتی یک مورد.

   

   آنهایی که در هتاکی و پرده دری ید طولایی دارند و در این ده سال تا

توانستند در رسانه های عمومی، خصوصا" در صدا و سیما تهمت ها و

نسبت های ناروای فراوانی را به موسوی و همسرش وارد کردند،

نتوانستند یک مورد مالی یا اخلاقی مشکوک در باره ی او بیابند. چنین

انسانی به دلیل آنکه از حساب پاک است می تواند شجاعانه و

آسوده خاطر در برابر جباران زمانه قد علم کند و چهره در چهره ی مرگ

دوخته و بدون ترس و لکنت زبان، حرف دل خود و میلیونها انسان دیگر را

به صراحت بر زبان آورد.

   ویژگی دیگر موسوی پشتوانه ی فکری و سطح آگاهی و دانش اوست

و همین نکته وجه ممیزه ی دیگر او از بسیاری از کارگزاران و مدیرانی

است که از این لحاظ در سطح میان مایگی یا فرومایگی قرار دارند.

کتابهایی که در دوران حصر برای مطالعه معرفی می کرد هم نشان از

دغدغه های فکری و دردمندی اوست و هم اینکه جایگاه کتاب را در

منظومه ی فکری او آشکار می سازد. وجدان بیدار، گزارش یک آدم ربایی

و چرا ملتها شکست می خورند از جمله ی این کتابهاست که در دوران

حصر معرفی کرد و با چه استقبال گسترده ای در جامعه مواجه شد و

برخی به سرعت کمیاب و سپس تجدید چاپ شد. مفاد این کتابها در

قالب رمان یا تاریخ حول محور موضوعاتی همچون «استبداد دینی» و

«جامعه ی بسته» و «راهکارهای توسعه» است. گرچه او در رشته ای

فنی و مهندسی تحصیل کرده بود اما مطالعاتش در حوزه ی علوم انسانی

از کتب دینی و مذهبی گرفته تا آثار ادبی و هنری و تا متون تاریخی و

سیاسی و تا رمان و داستان، گسترده و متنوع بود و به همین سبب بعد

از دوران نخست وزیری در گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس

به عنوان عضو هیأت علمی مشغول تدریس شد و به اذعان دانشجویانی

که با ایشان درس داشتند و یا راهنمایی و مشاورت پایان نامه شان را

عهده دار بودند کاملا" بر مباحث علمی مربوطه اشراف داشته اند. از

اینجاست که می توان رمز ایستادگی او را در راه آرمان و هدفش دریافت

که با چه توان و توشه ی فکری پیمودن این مسیر دشوار و ناهموار را

آغاز کرد و ادامه داد.

   در مجموع، چه موافق باشیم چه مخالف مهندس موسوی شجاع ترین

و مردمی ترین سیاستمدار ایران در نیمه ی دوم قرن حاضر است. او

نشان داد هم از هوشمندی و ذکاوت بالایی برخوردار است و هم دارای

توانایی و اراده ای مستحکم در مواجهه با مشکلات و بحران هاست. او

راستگوترین چهره ی سیاسی است که می توان به سخنان او باور

داشت و به وعده های او اعتماد کرد. در شرایط کنونی چنین شخصیتی

با مجموعه ی ویژگی های فوق واجد صلاحیت و شایستگی لازم برای

نجات کشور از اوضاع فلاکت بار کنونی است.

 

                                      حسین مجتبایی

 

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی
 |+| نوشته شده در  سه شنبه نوزدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 0:0  توسط بهمن طالبی  | 

 

   بیانیه ی اخیر «مهندس موسوی» موجی از کنش و واکنش ها را در

سطح جامعه برانگیخت و در صدر اخبار رسانه های مستقل و شبکه های

مجازی قرار گرفت. مفاد این بیانیه با وجود حجم اندک آن حاوی محتوا و

نکات بسیار مهم و قابل توجهی است و نقطه ی عطفی در روند حرکت

اصلاحی و مدنی جنبش سبز و نیز در سیر تحول و تطوّر فکری خود وی

به حساب می آید. به همین دلیل است که این بیانیه موجی از امیدواری

و دلگرمی در میان آگاهان و تحول خواهان نیز ایجاد کرده است. 

   در اینجا به برخی اقدامات و مسئولیت های موسوی و وجوهی از آراء

و افکار وی و نیز پاره ای ویژگی ها و خصایل شخصیتی او می پردازیم و

بدون اینکه بخواهیم از او یک قدیس بسازیم و یا «شخص محوری» و

«اتکاء به شخص» را ترویج کنیم به پاس مشقات و زحماتی که در این

سال ها برای پاسداشت آزادی و عدالت متحمل شد و به احترام

شجاعت و مردانگی او به زوایا و ابعادی از شخصیت او می نگریم.

 

   اساسا" در سپهر سیاسی، فرهنگی و هنری دوره ی معاصر ایران،

موسوی، چهره ای سرشناس و شناخته شده است و بی نیاز از

معرفی مشخصات فردی و شخصی می باشد. او اکنون چهره ای ملی

و محبوب و دارای پایگاه اجتماعی گسترده ای است و حتی می توان

گفت چهره ای بین المللی و از جهت مبارزه با استبداد و دفاع از حقوق

ملت دارای اعتباری جهانی است و از جهت حصر و حبس طولانی مدت

نیز، قابل مقایسه با «نلسون ماندلا»، رهبر آزاده ی آفریقای جنوبی.

   واضح است که رسیدن به این نقطه، حاصل حدود هفتاد سال زندگی

پرفراز و نشیب و طی مسیری پرتکاپوست. فعالیت های مبارزاتی او با 

مساهمت در تکوین و فعال شدن انجمن اسلامی دانشجویان، فعال

کردن برنامه های فرهنگی و سیاسی «حسینیه ارشاد» و راه اندازی

بخش هنری آن به اتفاق خانم دکتر زهره کاظمی (در آن زمان موسوم

به اسم مستعار زهرا رهنورد) و ارتباط و همکاری نزدیک این دو با

زنده یاد دکتر علی شریعتی، دایر کردن گالری نقاشی در دوران

دانشجویی در رشته معماری در دانشگاه ملی، شروع شد و پس از

سال 1357 نیز در مسئولیت های مهمی ادامه یافت که مهمترین آن

بعد از تصدی سمت وزیر امور خارجه، مدیریت روزنامه ی جمهوری

اسلامی، هشت سال نخست وزیری و بیش از چند سال ریاست

فرهنگستان هنر بود.

 

   اما آنچه بیش از همه ی اینها باعث شهرت موسوی هم در داخل و

هم در خارج و در سطوح منطقه ای و بین المللی شد شرکت او در

انتخابات مناقشه برانگیز ریاست جمهوری سال 1388 و پایمردی او در

وفاداری به عهدی بود که با خدای خود و با مردم سرزمین خویش، به

ویژه با محرومان و اقشار آسیب پذیر بسته بود. آن هم نه انتخاباتی

واقعی و آزاد، بلکه نمایشی کاملا" صوری و مهندسی شده که به

کودتا و توطئه ای حکومتی - نظامی بیشتر شباهت داشت تا به

انتخابات و به قول خودش نوعی شعبده بازی و نمایشی مضحکه آمیز

و صحنه آرایی خطرناک بود.

   موسوی، همانگونه که در خردادماه 88 گفت هرگز تسلیم آن نمایش

دروغین نشد و به سبب همین مقاومت و سر تسلیم فرود نیاوردن در

برابر آن، ده سال است که به همراه همسر هنرمند و قرآن پژوه و

نهج البلاغه پژوه خود در زندان ظالمانه و غیرقانونی به بند کشیده

شده است.

    او در این مدت، نشان داد از عزم و اراده ای پولادین و وصف ناپذیر

برخوردار است و با وجود سانسور خبری و اطلاعاتی، دارای تحلیل

عمیق و نگاهی ژرف به مسایل کشور است.

 

    شرکت در انتخابات سال 88 که پس از یک دوره ی زمانی بیست

ساله دوری از مسئولیت های کلان سیاسی صورت گرفت، زمانی بود

که استبداد دینی و بی اثر کردن قانون اساسی، را منحرف کننده

جمهوری اسلامی و استحاله کننده ی معنای آن می دانست. یعنی

زمانی وارد عرصه ی انتخابات شد که اساس کشور و کلیت آرمانهای

مردم را در معرض مخاطره دید. اینجا بود که احساس مسئولیت کرد و

نامزد ریاست جمهوری شد تا به حاکمیت «امپراطوری دروغ» که به

بنیان های اخلاقی و انسانی جامعه آسیب جدی وارد کرده بود، پایان

دهد.

 

 

   موسوی عملا" نشان داده که به دنبال قدرت و یا در پی بهره مندی

از مزایای ریاست نیست، نشان به آن نشان که در سال 76 وقتی که

تشکل ها و نیروهای سیاسی قبل از اینکه سراغ خاتمی بروند از وی

برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری دعوت کردند و چندین ماه

اصرار به پذیرش این دعوت داشتند و او نهایتا" نپذیرفت. چرا؟ چون به

زعم او تهدید یا خطری جدی برای کشور احساس نمی شد و ضرورتی

برای حضور خویش قائل نبود.

   براین اساس، هم سکوت او معنادار و حساب شده است و هم حضور

او؛ و این ویژگی نادر و کمیابی است که جز از انسان های خودساخته و

وارسته برنمی آید. (مقایسه کنید با انتخابات مجلس خبرگانی که

احمد جنتی به ضرب زور حاکمیت در آخرین رتبه تهران (رتبه 15) جای

داده شد و با دهن کجی تمام به شعور رای دهندگان بر کرسی ریاست

این مجلس نشانده شد تا به همگان ثابت کنند که رای آنها موجب هیچ

تغییری نخواهد شد و قدرت مداران همچنان سوار بر اسب چموش قدرت

می تازند!)

   در چنین شرایطی است که ارزش و اهمیت اقدامات انسان هایی

چون موسوی نمایان می شود که جز در مواقع ضروری و برای حفظ یا

نجات کیان کشور تمایلی برای حضور در قدرت ندارند.

   موسوی همچنان که هرگز حاضر نیست به هر قیمتی به قدرت برسد

حاضر نیست به هر قیمتی هم بر سر قدرت باقی بماند و هر گاه به

این نتیجه برسد که حضورش در قدرت موثر نیست و دیگران در امور

مربوط به او مداخله می کنند و عنان کار را در اختیار ندارد لحظه ای در

کناره گیری درنگ نمی کند. استعفای او از نخست وزیری آن هم در

وضعیت جنگی، مؤید صحت این مدعاست. هرچند استعفا در نهایت

پذیرفته نشد ولی نفس اقدام، کاری ارزشمند بود و حاکی از شهامت

او و عدم دلبستگی اش به قدرت است.

   مورد دیگر صدور همین بیانیه ی اخیر است. زمانی که استبداد دینی

دست به سرکوب خشونت آمیز اعتراضات تهیدستان زد و در جاهایی

مثل ماهشهر با تانک و دوشکا به مردم معترض حمله کرده و با هلیکوپتر

نظامی بر فراز منطقه گشت زنی می کردند. معترضانی که به تعبیر

دقیق موسوی جانشان به لب رسیده بود. اینجا هم احساس خطر کرد

و این بیانیه ی پرمغز و بنیان برافکن را صادر نمود.

   البته موسوی بعد از انتخابات 88 و سرکوب مردم چندین بیانیه منتشر

ساخت که امروزه به مثابه مجموعه ای نفیس تاریخی و به عنوان منشور

فکری جنبش سبز می تواند مورد استفاده مورخان و تحلیلگران سیاسی

قرار گیرد. اما بیانیه ی اخیر، از جهاتی استثنایی و بی نظیر است و

می توان آن را هم، حلقه ی دیگری از آن سلسله بیانیه ها دانست و

هم، سرآغاز حرکتی جدید با رویکردی نوین به شمار آورد. در اینجا رأس

نظام و یا جوهره و قلب آن هدف قرار داده شد و با مقایسه ی دو نوع

نظام سیاسی شاهنشاهی و ولایت مطلقه فقیه و شباهت آن دو در

فرماندهی و سکانداریِ ماشین سرکوب، گویا از اصلاح پذیری نظام

ناامید و خواهان تغییر اساسی در ساختار نظام شده است.

   واقعیت این است که نظام، به وضعیتی مُتصلّب و انعطاف ناپذیر

رسیده و راه هرگونه اصلاح و تغییر را مسدود ساخته است. اگر موسوی

در بیانیه های قبلی از بازگشت سیاست ها و خط مشی ها به ریل

جمهوری اسلامی و یا از اجرای بدون تنازل قانون اساسی سخن

می گفت در اینجا از اصلاح حکومت دینی و نظام مبتنی بر ولایت فقیه با

اختیارات مطلقه سخن می گوید. این نکته، نشانگر بی نتیجه بودن انجام

اصلاحات در درون نظام و عبور از وضعیت فعلی حاکم بر کشور و پیگیری

اصلاحات ساختاری در ارکان اصلی سیستم است.

...

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی
 |+| نوشته شده در  دوشنبه هجدهم آذر ۱۳۹۸ساعت 0:40  توسط بهمن طالبی  | 

                               مستی بر چهار نوع است:

                            مستی شراب،

                            مستی خواب،

                            مستی جوانی،

                            مستی حکمرانی، 

                                 مولا علی علیه السلام


برچسب‌ها: مولا علی علیه السلام, میرحسین موسوی, قدرت و فساد, مستی حکمرانی
 |+| نوشته شده در  شنبه ششم مهر ۱۳۹۸ساعت 22:5  توسط بهمن طالبی  | 

 

    فتنه، «تقلب» بود نه «اعتراض به تقلب»؛ تقلب، فتنه ی اکبر

است!

                                       محمدرضا خاتمى در جلسه آخر دادگاه

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه بیست و نهم خرداد ۱۳۹۸ساعت 10:46  توسط بهمن طالبی  | 

 

       موسوی!

 

                      موسوی!

 

                             پرچم ایران منو پس بگیر

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی
 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و پنجم خرداد ۱۳۹۸ساعت 18:47  توسط بهمن طالبی  | 

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی, مهدی کروبی, زهرا رهنورد
 |+| نوشته شده در  شنبه چهاردهم اردیبهشت ۱۳۹۸ساعت 21:39  توسط بهمن طالبی  | 

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی, مستی قدرت
 |+| نوشته شده در  یکشنبه یکم اردیبهشت ۱۳۹۸ساعت 14:17  توسط بهمن طالبی  | 

 

   آن چیزی که مردم را عصبانی می کند و به واکنش وا می دارد

آن است که به صریح ترین لهجه، بزرگی آنان انکار می شود.

 

                                  میرحسین موسوی

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۷ساعت 20:19  توسط بهمن طالبی  | 

   «پیروزی ما آن چیزی نیست که در آن کسـی شکست بـخورد. همه

باید با هـم کامیـاب شویـم، اگرچه بـرخی مژده ی این کامیابی را دیرتر

درک کنند.»


برچسب‌ها: میرحسین موسوی
 |+| نوشته شده در  جمعه بیستم مهر ۱۳۹۷ساعت 10:27  توسط بهمن طالبی  | 
 

 

   قریب هشت سال از عمر شریفش را در ‎حصر گذرانده است. او تبدیل

به سرمایه ی نمـادین ملـت ایران در مسیـر آزادیخواهـی، عدالـت طلبی 

و وطن ‌دوستی شده ‌است. او را می‌توان از چشم مـردم دور داشت اما

از دل و ذهـن آنهـا و از تـاریـخ این کشـور نمـی‌تـوان پـاک کـرد. ایمــان و

ایستادگی او درس‌ آموز نسل ‌هاست.


                                        علی شکوری راد

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی, علی شکوری راد, سرمایه ی نمادین
 |+| نوشته شده در  شنبه دهم شهریور ۱۳۹۷ساعت 0:0  توسط بهمن طالبی  | 

 

من از شب های تاریک و بدون ماه می ترسم

نه از شیر و پلنگ؛ از این همه روباه می ترسم

من از صد دشمنِ دانای لامذهب نمی ترسم

ولی از زاهدِ بی عقلِ ناآگاه می ترسم

من از تهدیدهای ضمنی ظالم نمی ترسم

ولی از نفرین یک مظلوم، از یک آه، می ترسم

اگر چه راه دشوار است و مقصد ناپدید، امّا

نه از سختی ره، از سستی همراه می ترسم

من از عمامه و تسبیح و تاج و مسند شاهی

اگر افتد به دست آدمِ خودخواه می ترسم

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی, مرتضی کیوان هاشمی
 |+| نوشته شده در  جمعه دوم شهریور ۱۳۹۷ساعت 16:36  توسط بهمن طالبی  | 

     سلام من به خوزستان، پیام من به سامانش

     به بهمنشیـر جوشـان و به کارون خروشـانش

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی, حسین مسرور, بهمنشیر جوشان, کارون خروشان
 |+| نوشته شده در  یکشنبه هفتم مرداد ۱۳۹۷ساعت 22:36  توسط بهمن طالبی  | 

 

بزن باران که دیوان در کمیـن اند 

                           پلیـدان در لباس زهـد و دیـن اند

بـزن بـاران ستمـکـاران به کارنـد

                           نهان در ظلمت، امـا کم شمارند

بزن بـاران که دیـن را دام کردنـد

                           شکـار خلـق و صیـد خام کردنـد

 


برچسب‌ها: میرحسین موسوی, وحشی بافقی, لباس زهد و دین, شکار خلق و صید خام
 |+| نوشته شده در  جمعه پنجم مرداد ۱۳۹۷ساعت 11:55  توسط بهمن طالبی  | 
مطالب قدیمی‌تر
  بالا