متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
متوسط بارندگی در ایران ۲۶۰ میلی متر است، یعنی بر هر مترمربع از خاک ایران ۲۶ سانتی متر در یک سال برف و باران می بارد. البته در چند سال گذشته در اغلب خشکی های نیمکره ی شمالی از بارش ها کاسته شده و به عنوان مثال در سال آبی گذشته_از مهر ۴۰۲ تا آخر شهریور ۴۰۳_ ۲۴۶ میلی متر بارندگی به جای ۲۶۰ میلی متر در ایران داشته ایم. هواشناسی میزان بارش در ایران را در سال آبی جاری _اول مهر ۴۰۳ تا آخر شهریور ۴۰۴ یعنی ۴۰ روز دیگر_ چهل درصد کمتر از پارسال برآورد کرده است.
مسئله: حساب کنید به طور متوسط چند میلی متر بارش در سال آبی جاری دریافت کرده ایم.
عکسی از یک ایستگاه باران سنجی در ایران
دریاچه آرال که زمانی همچون نگینی از فیروزه، مرز ازبکستان و قزاقستان را جلوه می بخشید، اکنون به بیابانی خطرناک تبدیل شده است!
قبل از دههی ۱۹۶۰، چهارمین دریاچهی بزرگ زمین کیلومترها گسترده بود. اما تا سال ۲۰۱۵ بیشتر این سطح درخشان به گسترهای خشک و متروک تبدیل شد و جدیدترین بیابان دنیا را بهوجود آورد. این اتفاق بر حیات بیش از سه میلیون نفر که در پیرامون دریاچه زندگی میکنند، اثراتی هولناک دارد.
دریاچه آرال زمانی ۶۸ هزار کیلومتر مربع وسعت داشت، اما اکنون فقط حدود هشت کیلومتر مربع آب از آن باقی مانده و بستر خشک دریاچه به بیابان آرالقوم(آرالکوم) تبدیل شده است.
ابراهیم تیاو، دبیر اجرایی کنوانسیون سازمان ملل متحد برای مبارزه با بیابانزایی، خشکشدن دریاچه آرال را یکی از بزرگترین فاجعههای زیستمحیطی در جهان خواند. مطالعات نشان دادهاند نابودی دریاچه آرال گرد و غبار جوی منطقه را بین سالهای ۱۹۸۴ تا ۲۰۱۵ دو برابر کرده و از ۱۴ میلیون تن به ۲۷ تن رسانده است.
بستر خشک شده دریاچه که در هوا پخش می شود سبب کاهش کیفیت هوا را در شهرهای اطراف شده و حتی در فاصلهی ۸۰۰ کیلومتری نیز تاثیر آن به چشم میخورد. این گرد و غبار همچنین باعث تسریع ذوب یخچالها میشود و بحران آب در منطقه را تشدید میکند.
طوفانها، نمکهای مضری را که در بستر خشکشدهی دریاچه قرار دارند، به مناطق دورتر میبرند. این نمکها باعث از بین رفتن محصولات کشاورزی در فاصلههای خیلی دور میشوند و آب آشامیدنی را آلوده میکنند.
گرد و غبار آرالقوم سمیتر از گردوغبار سایر بیابانهای منطقه است؛ زیرا شامل موادی شیمیایی است که از آزمایشهای تسلیحات شیمیایی در اتحاد جماهیر شوروی به جای مانده و همچنین مملو از کودها و آفتکشهایی است که از فعالیتهای کشاورزی حاصل شده اند،
بین دهههای ۱۹۶۰ تا ۱۹۹۰، رودخانههای آمودریا و سیردریا که آب را از کوهها به دریاچه آرال میآوردند، تغییر مسیر داده شدند تا برای آبیاری مزارع وسیع پنبه در اتحاد جماهیر شوروی استفاده شوند. این زمینها مساحتی حدود ۷ میلیون هکتار داشتند. آبیاری وسیعی که از آن زمان به شکلهای مختلف ادامه داشت، باعث شد دریاچه سریعاً کوچک و درنهایت به دو تکه تقسیم شود. درنتیجهی این تغییرات، جزایر دریاچه به سواحل اطراف آن وصل شدند.
غلظت نمک در آب باقیمانده به حدی افزایش یافت که از سطح نمک آب اقیانوس هم بیشتر شد. این وضعیت باعث نابودی بیشتر موجودات بومی در دریاچه و فروپاشی اکوسیستم محلی شد و وسیلهی امرار معاش بسیاری از مردم را از بین برد. قایقهای ماهیگیری زنگزدهای که اکنون در شنهای خشک پراکندهاند به خوبی این واقعیت را نشان میدهند.
مواجهه با گرد و غبار باعث بروز مشکلات سلامتی در بزرگسالان و کودکان منطقه شده و افزایش نقایص مادرزادی را به دنبال داشته است. برای مقابله با گردوغبار سمی، دولتهای منطقه در تلاشاند بستر خشکشدهی دریاچه را با گیاهان پوشش دهند و دانشمندان محلی در جستجوی گیاهانی هستند که تحمل شوری را داشته باشند.
آنچه برای دریاچه آرال رخ داده، فاجعهای تکرارنشدنی نیست که دیگر کشورها بتوانند آن را نادیده بگیرند. دریاچه ارومیه در کشور خودمان وضعیت تقریباً مشابهی را تجربه کرده و تکرار این وضع در نقاط مختلف جهان نیز به چشم میخورد. دریاچهها و منابع آبی دیگر در مناطقی مانند آفریقا، خاورمیانه، اروپا، استرالیا و ایالات متحده به دلیل کشاورزی صنعتی و تغییرات اقلیمی درحال خشکشدن هستند!
به خود بیاییم پیش از آنکه خیلی دیر شود!
گمان می کنیم که عاقلانه زندگی می کنیم؛ ولی خود به دست
خویشتن آتش به «خانه» ی خود می زنیم!
انسان نماها نه جای راز و نیاز برای انسان ها گذاشته اند،
نه جای آواز و پرواز برای پرندگان؛ مگر حرص و آز می گذارد؟!
درنای امید در روز 8 اسفندماه بعد از 115 روز زمستان گذرانی در
تالاب فریدونکنار به زیستگاه زادآوری خود در سیبری روسیه بازگشت.
امید که امسال در 14 آبان وارد ایران شده بود، تنها درنای بازمانده از
جمعیت غربی درناهای سفید سیبری است که برای زمستان گذرانی
به ایران می آمدند.
جمعیت غربی درناهای سفید در تمام 50 سال گذشته به جز دو
سال 88 و 94 ایران را برای زمستان گذرانی انتخاب کرده اند. دسته ی
دیگر درناهای سفید که «جمعیت مرکزی» نام داشتند، برای گذراندن
زمستان وارد هندوستان می شد که سالهاست از این دسته دیگر
درنایی دیده نشده است. دسته سوم درناها، که به جمعیت شرقی
درناهای سفید موسوم شده اند، هم به چین می روند که حدود 3000
تای آنها زمستان ها را در چین گذرانده و با نزدیک شدن بهار نیمکره ی
شمالی دوباره به زیستگاه اصلی خود در سیبری بازمی گردند.
درنای امید از مسیر روسیه، قزاقستان و آذربایجان، پس از 5000km
پرواز به ایران وارد می شود و از همین مسیر نیز دوباره به سیبری
بازمی گردد. برای درنای امید، سلامتی و طول عمر آرزو می کنیم!
روزگارت خوش باد ای پرنده ی زیبا و باوقار!
پایگاه خبری دیده بان محیط زیست ایران (IEW) خبر داده است:
در جریان عملیات پاک تراشی در حدود 17 کیلومتر از محور یاسوج ــ
سیسخت که در حوزه ی شهرستان بویراحمد واقع شده است بر اساس
آمارهای رسمی 1050 درخت تنومند و کهنسال بلوط قطع شده است.
بررسیهای کارشناسان محیط زیست و منابع طبیعی بیانگر آن است که
در ادامه عملیات عمرانی در 18 کیلومتر باقیمانده که بخشی از آن به شکل
تونل احداث خواهد شد، حداقل 3367 درخت بلوط دیگر قطع خواهد شد!
از سال 2009 شش کشور عضو شورای همکاری خلیج فارس
یعنی کویت، عربستان، امارات متحده عربی، بحرین، عمان و قطر،
استفاده از نیروگاه های برق هسته ای را در دستورکار خود قرار
دادند تا برای تولید برق، صرفا" به سوخت های فسیلی مثل نفت
و گاز متکی نباشند.
مصرف برق کشورهای شورای همکاری خلیج فارس در آن زمان
سالانه حدود 400 میلیارد کیلووات ساعت بود که سالانه حدود 8
درصد رشد مصرف نیز باید برای آن در نظر می گرفتند.
بیش از نیمی از این 400 میلیارد کیلووات ساعت، فقط در کشور
عربستان تولید و مصرف می شد که %50 آن در نیروگاه های با
سوخت نفت و %50 بقیه با گاز تولید می گردید. (با احتساب %8
رشد سالانه، اکنون در آغاز سال 2021 به حدود 550 میلیارد کیلو
وات ساعت می رسد.)
کشور پیشگام سرمایه گذاری اتمی در بین این شش کشور،
امارات بود که در طول چهل سال گذشته با رشد خیره کننده ی
اقتصادی، گام های بلند بسیاری برای کسب جایگاه منطقه ای
در عرصه های مختلف برداشته است. امارات که سومین تولید
کننده ی نفت اوپک است و دارای ذخایر فراوان نفت و گاز است،
برای تنوع بخشی به منابع تولید انرژی برق خود و عدم وابستگی
کامل به سوخت های فسیلی برای تولید برق، و همچنین تامین
نیاز روزافزون خود به برق، دو تصمیم بزرگ گرفت: یکی استفاده
از راکتورهای اتمی و دیگری استفاده ی گسترده تر از سلول های
خورشیدی برای تولید برق.
نیروگاه اتمی امارات
امضای قرارداد دو جانبه بین این کشور و کره ی جنوبی به ارزش
40 میلیارد دلار برای ساخت نیروگاه هسته ای که از سال 2012
شروع شد، در اوت 2020 (مردادماه 1399) به ثمر نشسته و یکی
از چهار راکتور در دست ساخت به ظرفیت 1400 مگاوات برق به
شبکه ی برق این کشور متصل شد. با تکمیل سه راکتور دیگر، که
هر کدام از آنها نیز 1400 مگاوات برق تولید می کنند، 5600 مگاوات
برق مورد نیاز امارات تامین می شود.
این نیروگاه با چهار راکتور همان طور که گفتیم توسط یک شرکت
کره ای به نام KEPCO با هزینه ی 20 میلیارد دلار ساخته می شود.
تولید و مصرف برق سالانه در امارات در حال حاضر 150 میلیارد
کیلووات ساعت است که تا پیش از راه اندازی راکتور اول، 90درصد
این برق از نیروگاه های برق گازی و 10درصد دیگر از انرژی خورشیدی
تامین می شد.
تصویر ماهواره ای ناسا
گام دوم اماراتی ها برای تولید برق بدون وابستگی به نفت و گاز،
توافق با یک شرکت مشترک فرانسوی ــ چینی است که ساخت
بزرگترین سیستم فتو ولتاییک جهان را در ابوظبی به ظرفیت دو هزار
مگاوات برق خورشیدی را تعهد کرده است.
گفته می شود امارات موافقت کرده است که از غنی سازی اورانیوم
خودداری کند و این امر استفاده ی نظامی از برنامه ی هسته ای اش
را غیرممکن می کند. امارات همچنین متعهد شده آژانس بین المللی
انرژی هسته ای، از راکتورهای این کشور مرتبا" بازرسی کند و مقامات
اماراتی اظهار می کنند که تاکنون 40 بازدید از این تاسیسات صورت
گرفته است.
...
درنای امید صبح چهارشنبـه 14 آبان در تـالاب سرخرود فـریدونکنار دیده
شد!
برای «امید» آرزوی سلامت و روزهای خوب در زمستان گذرانی امسال
داریم و امیـدواریم میزبان شایسته ای برایش باشیم!
از بین رفتن منابع و زیرساختهای محیط زیستی یک منطقه یا کشور
مانند دومینویی باعث مشکلات عدیدهای میشود. یکی از این منابع با
ارزش خاک و پوشش گیاهی است که از بین رفتن آن موجب بیابانزایی
میشود که مشکلی جهانی است.
از 195 کشور، 169 کشور درگیر بیابانزایی میباشند. بیابانزایی
آهسته اتفاق میافتد و باعث ناپایداری جوامع در سطح کلان
میشود. در صورتی که چارهای برای آن اندیشه نشود، مهاجرتهای
ناخواسته ی داخلی و خارجی، افراط گرایی، جنگ یا فرار و تروریسم
از عواقب آن میباشد. خشکسالی از هر فاجعه ی آب و هوایی دیگر
در درازمدت بیشتر آدم میکشد!
تحولات و کشمکشهای سیاسی انسان همواره در جریان بوده
است. جنگ به معنای کلاسیک آن و یا به صورت مدرن که شامل
جنگهای اقتصادی و سایبری میباشد همواره نزدیک و یا دور از ما در
حال رخ دادن است. درگیری در جنگ و تنشهای سیاسی و اقتصادی،
حفاظت از محیط زیست را که برای بقا امری ضروری است، با مشکل
مواجه می کند.
ایران نیز در چند دهه ی اخیر درگیر جنگهای مختلفی بوده است.
ازاین میان میتوان به جنگ ایران و عراق یا جنگ اقتصادی و تحریمها
اشاره کرد که به ناچار به دلیل احتیاجات اقتصادی، مدیریت بهینه و پایدار
منابع محیط زیستی مقدور نشده است. ایران نیز مانند بیشتر کشورهای
خاورمیانه با وجود تنوع محیط زیستی، کشوری خشک و نیمهخشک
با منابع آبی محدود میباشد. کاهش سطح آبهای زیرزمینی، خشک
شدن تالابها و رودها و بیابانزایی در ایران دارای منشا انسانی و غیر
انسانی است.
از عوامل غیرانسانی بیابانزایی به تغییرات اقلیمی، بالا رفتن دمای
هوا و کاهش بارش؛ و از عوامل انسانی به برداشت بیش از حد از
منابع آبی و چوب جنگل ها می توان اشاره کرد. مدیریت ضعیف منابع
آبی، کشاورزی سنتی نامنطبق با اصول توسعه ی پایدار، فقدان
هماهنگی بین نهادهای اقتصادی و اجتماعی، استفاده نکردن از
ظرفیت مردم بومی برای مقابله با بیابانزایی و سدسازی بیرویه از
دیگر عوامل بیابان زایی و از دست رفتن منابع طبیعی میباشند.
در کشورهای درگیر تنشهای سیاسی و بحران اقتصادی حفاظت
از محیط زیست و منابع آن در اولویت نیست. فارغ از اینکه بیابانزایی
نتیجه و ماحصل مشکلات و تنش های سیاسی، اقتصادی و یا
مدیریتی باشد یا اینکه خود دلیل این تنشها و مشکلات گردد، در هر
صورت اداره ی آن جامعه را با دشواری های زیادی همراه می کند.
مثالهای زیادی از رابطه ی بیابانزایی و تنشهای اجتماعی و
سیاسی موجود است. خشکسالی در شرق سوریه تا سال 2011
باعث آسیب دیدن زمینهای کشاورزی و مرگ و میر حدود 85 درصد
دام ها در این مناطق شد. حرکت بعدی این دومینو مهاجرت از این
مناطق آسیب دیده و فقیر به شهرهای بزرگ سوریه و حاشیهنشینی
در شهرهایی مانند حما، حمص و درعا بود که در نهایت باعث شورش
و اعتراضات بر علیه بشار اسد شد.
در دارفور سودان کاهش 30 درصدی باران و افزایش میانگین دمای
هوا به میزان 1.5 درجه ی سانتیگراد باعث کاهش سطح زیر کشت
به میزان 30 درصد سطح قبلی شد. این عوامل به همراه فقدان
مدیریت صحیح و بهینه ی منابع، سبب تنش و درگیری بین قبیلههای
مختلف بر سر استفاده از زمین برای چرای دام شد.
پیدایش بوکوحرام و کشمکشها در نیجریه نیز ریشهای همسان با
موارد ذکر شده دارد.
کمبود غذا، سرپناه و مایحتاج ضروری از عوامل تنشزای غیرقابل
چشمپوشی در پیدایش تروریسم و تنش بودهاند. کاهش سطح
دریاچه ی چاد و تورکانا باعث مهاجرت و جابجایی در نیجر و آفریقای
مرکزی شده است. 34 کشور از این 37 کشور در آستانه ی نزاع با
یکدیگر به سر میبرند. کاهش منابع آبی، خشکسالی و بیابان زایی،
انسان ها را رو در روی هم قرار داده است!
کاهش سطح دریاچه ی چاد از 25,000 مترمربع در سال 1963 به
1,300 مترمربع تا امروز ادامه دارد. ساخت سد و استفاده ی بیرویه
از منابع آبی از دیگر عوامل خشکسالی در این منطقه است.
با وجود تحت تاثیر بودن 169 کشور از بیابانزایی، کشورهای اندکی
دارای سیاست ملی مبارزه با خشکسالی میباشند! خوانش و فهم
صحیح عوامل بیابانزایی و عواقب آن لازمه ی مقابله و چارهاندیشی
برای این معضل جهانی است. با توجه به اینکه مشکلات محیط زیستی
مرز جغرافیایی نمیشناسد، همکاری بین کشورهای منطقه از الزامات
حل این نابسامانی ها است. طوفانهای گرد و غبار با منشا کشورهای
همسایه که یکی از عواقب خشکسالی به شمار میآیند مثال بارزی
در این زمینه است.
آتشسوزی منطقـه ی حفاظتشده ی «بـوزین و مـرخیل»
پاوه در استان کرمـانشاه که از پنجشنبه پنـجم تیر آغاز شده
بود همچنـان ادامـه دارد.
نمایی از منطقه ی بوزین و مرخیل
یگـان حفاظت محیـط زیسـت استـان کـرمـانشـاه بـا توجه به
کوهستانی و صعب العبور بودن منطقه،برای مهار آتش،تقاضای
بالگرد کرده ولی به آنها گفته شده: به دلیل شیـب زیاد منطقه
امکان استفاده از بالگرد وجود ندارد!
صحبت از پژمردن یک برگ نیست!
علت آتشسوزی هنوز روشن نیست و وسعـت مساحتی
که در آتش سوخته نیز هنوز بـرآورد نشده است. منطقـه ی
حفـاظـت شـده «بـوزیـن و مــرخیـل» حدود 24 هـزار هکتــار
وسعـت دارد و عـلاوه بر دارا بـودن پــوشش گیــاهـی غنـی،
زیستگاه برخی گونههـای جانـوری، از جمله گـوزن شـوکـا و
پلنگ است.
شوکای اوراسیایی
پوشش گیاهی منطقـه ی حفاظتشده ی بوزیـن و مـرخیل
شامل بلوط ایرانی، بنـه، زیتون، مورد، ارغوان، گلابی وحشی،
کیکم، زالزالک، زبان گنجشک، آلـوچه، ختمی، سیاه تلـو، لاله
واژگون و انواع گندمیـان است.
از پوشش جانوری این منطقه، بز و پازن، شوکا، قوچ و میش،
گـراز، پلنـگ، سیـاه گوش، سنـجاب ایرانـی، گربـه ی وحشی،
شغال، گرگ، روباه، تیهـو، کبک، عقاب، مـار پلنگی، یلـه مار و
گنجشک سانان را می توان نام برد.
در حفظ و نگهداری عرصه های جنگلی وطن عزیزمان بکوشیم؛
مباد که آنها را از دست بدهیم!
رضا مکنون، معاون مرکز مطالعات علم و فناوری فرهنگستان علوم
ایران می گوید: اخیرا" عده ای صحبت از برداشت آبهای ژرف می کنند،
یعنی باید تا دو هزار متر به زمین نفوذ کنیم و هر چه آب در دل دارد
بیرون بکشیم. در مقایسه با تهیه ی آب ژرف که 20 هزار تومان هزینه
برمی دارد؛ تهیه ی آب به طور معمول 10 تا 12 هزار تومان در هر متر
مکعب تمام می شود.
آبهای ژرف، یک تا دو میلیون سال پیش از هیمالیا به زیر ایران نفوذ
کرده است، از این رو بسیار ارزشمند است و برداشت آن منطقی نیست.
رضا مکنون که عضو هیات علمی دانشگاه صنعتی امیر کبیر نیز هست
تاکید می کند: اگر مصرف آب در شهرها به سمت صرفه جویی برود، دیگر
نیازی به استخراج آب ژرف نداریم. برنامه ی ششم توسعه، سومین
برنامه ی 5 ساله است که قرار بود ما را به افق 1404 برساند که آب و
محیط زیست در این برنامه به عنوان دو محور کلیدی ذکر شده است،
هر دو مورد، هم یک بستر برای بقای ایران، و هم منبعی برای توسعه ی
کشور است، اما از آب و محیط زیست برای توسعه ی بی رویه استفاده
کردیم که امروز چنین وضعیتی برای محیط زیست رقم خورده است.
با توجه به شرایط موجود محیط زیست و منابع آبی، باید قبل از هرگونه
الگویی برای استفاده در صنعت، کشاورزی و مصرف انسانی، تکلیف آب
و محیط زیست را روشن کنیم؛ اینکه چه میزان آب می توانیم از منابع
تجدیدپذیر برداشت کنیم و در مرحله دوم میزان قابل برداشت مشخص
شود.
آب تجدید پذیر ضامن بقای طبیعت است، میزان برداشت مجاز از آن
مشخص شده و اکنون مقامات قبول کرده اند که اول سهم طبیعت را
کنار بگذاریم، بعد در مورد بقیه ی آن صحبت کنیم. اکنون آب های
تجدیدپذیر در کشور بین 80 تا 90 میلیارد مترمکعب است که اگر بر
80 میلیون جمعیت تقسیم کنیم سرانه هر نفر در سال 1100 مترمکعب
می شود، بنابراین از این نظر ما در مرز بحران قرار داریم.
برداشت کمتر از 10 درصد از این آب، مطلوب است. 10 تا 20 درصد
بحران کم، 20 تا 40 درصد بحران متوسط، 40 تا 60 درصد بحران بالا و
بیشتر از 60 درصد، فاجعه است ولی ما اکنون 83 درصد از این آبها را
استفاده می کنیم!
تازه این میزان برداشت از آبهای تجدیدپذیر است در حالی که از منابع
زیر زمینی 110 درصد استفاده می کنیم! وزارت نیرو در سال 94 تصویب
کرد که استفاده 83 درصد از آبهای تجدید پذیر را به 60 درصد برساند.
ولی موفق به اجرای آن نشده است، در واقع بر این اساس قرار بود
برداشت 11 میلیارد متر مکعب کاهش باید که نشد!
اکنون 40 درصد غذای مورد نیاز کشور را وارد می کنیم که اگر تا آخر
همین روند ادامه یابد؛ مصرف آب به 206 درصد می رسد و اگر بخواهیم
در تولید مواد غذایی خودکفا شویم این عدد به 360 درصد می رسد که
در این صورت به دو و نیم ایران دیگر نیاز داریم تا این آب تامین شود!
سرانه آب شرب در ایران 220 لیتر نفر / روز است که می شود 6.5
میلیارد مترمکعب که با در پیش گرفتن استراتژی صرفه جویی تا 50
درصد، قابل کاهش است. از این 220 لیتر فقط 5 لیتر آن برای خوردن
است که در مجموع می شود 150 میلیون مترمکعب که از سد کرج
هم کمتر است، باید آب شرب و شست و شو را از هم جدا کنیم،
ترکیه این کار را کرده است.
در بخش کشاورزی وضعیت جدی تر است، مصرف آب در این بخش
بالا است. در حالی که تمام دنیا امروز امنیت غذایی را مد نظر دارند
بنابراین وظیفه ی اصلی کشاورزی، تامین امنیت غذایی با تامین دو
پارامتر دو هزار و 500 کیلوکالری و 90 گرم پروتئین در روز است.
اما وضعیت تغذیه در کشور ما چگونه است؟ %30 مردم سوء تغذیه،
20 درصد تغذیه ی مناسب و 50 درصد تغذیه ی ناسالم دارند؛ یعنی
زیاد می خورند در این راستا چاقی زیاد شده و سن سکته 10 سال
پایین تر آمده است. ما 2.5 برابر دنیا نان مصرف می کنیم، سرانه ی
مصرف نان در آمریکا 28 کیلو است، در حالی که در ایران 151 کیلو
است. عمده ی کالری را از نان تامین کرده ایم، در حالی که در
برنامه ها قرار بود این میزان با شیر و تخم مرغ تامین شود.
بررسی ها نشان می دهد برای رساندن دو هزار و 500 کیلو کالری
به مردم چهار هزار و 600 کیلوکالری تولید می کنیم، این چالش بزرگ
ما است، تولید یک پرس چلوکباب 4900 لیتر آب، قورمه سبزی 1300
لیتر و زرشک پلو با مرغ به 1800 لیتر آب نیاز دارد.
اصلاح الگوی تغذیه می تواند هم به سلامتی مردم و هم به حفظ
منابع آب کمک کند، اروپا در حال تغییر الگوی غذایی است تا مصرف
سرانه ی آب را کاهش دهد.
ایران جزو اولین صادر کنندگان هندوانه در سال 93 بود، در واقع از
طریق هندوانه 800,000 مترمکعب آب صادر کردیم که به ازای هر یک
عدد هندوانه 20 سنت هم درآمد کسب نکردیم. این استراتژی نادرست
است. باید محصولات آب بر را به گردن دیگر کشورها بیندازیم، ژاپن
اکنون از 21 درصد آبهای خود استفاده و 80 درصد را در طبیعت رها
می کند.
کاهش برداشت، انتخاب الگوی سبز برای توسعه، تجارت خارجی،
صادرات و واردات صحیح و عدم آلودگی می تواند به حفظ منابع آب و
محیط زیست کمک کند.
****
سه نوع آب شیرین که در طبیعت از آن برخورداریم را نام ببرید.
مصرف کدام نوع آب شیرین در ژاپن %20 است؟
در مقایسه با ژاپن، ما از آن نوع آب شیرین در کشورمان چند درصد استفاده
می کنیم؟
آبهای ژرف ایران از چه منبعی تأمین شده است؟
رییس اداره ی منابع طبیعی و آبخیزداری سیاهکل از آتش گرفتن 12
هکتار از جنگلهای این شهرستان بر اثر وزش باد گرم خبر داد که مردم
و نیروهای منابع طبیعی موفق به خاموش کردن آن در اغلب مناطق
شدهاند.
آتش در حاشیه روستاهای کلنادان، خرارود، ملکرود بالا و کولاکآور
گزارش شده بود.
علت بیشتر حریقها، آتش زدن اراضی ملی توسط افراد سودجو به
قصد تصرف آن زمین هاست و مردم و اهالی روستاها باید مراقب چنین
رفتارهایی باشند و اطلاعات خود را به سرعت در اختیار منابع طبیعی
شهرستان قرار دهند.
شهرستان سیاهکل دارای 78,000 هکتار اراضی جنگلی و مرتعی
است که جنگلهای آن از نوع هیرکانی و پهنبرگ به شمار آمده و
سابقه آن به دوره ی سوم زمینشناسی میرسد.
در روز جهانی مالاریا باید این واقعیت تلخ را در نظر داشته باشیم که
سالانه 500,000 نفر بر اثر ابتلا به مالاریا جان خود را از دست می دهند
که بیشتر آنها را کودکان زیر 5 سال تشکیل می دهند که در منطقه ی
جنوب صحرای آفریقا زندگی می کنند. در عین حال باید از اقدامات و
تلاش های کسانی تقدیر کنیم که جان بیش از 3 میلیون انسان را از
سال 2000 تاکنون از چنگال مالاریا نجات داده اند.
اکنون بشر توانسته جلوی روند گسترش مالاریا را سد کند و میزان
مرگ و میر را تا بیش از %40 کاهش دهد و حتی بسیاری از کشورها
توانسته اند به حذف این بیماری نزدیک شوند.
پیشگیری و درمان مالاریا این نوید را به جهانیان می دهد که کودکان
بیشتری به سن مدرسه می رسند، حرفه می آموزند و به اعضای مولد
و رشید جامعه تبدیل شده، ضمن اینکه از زندگی مشقت بار می رهند،
موجب افزایش درآمد خانوارها شده، به توسعه ی کشور خود کمک
می کنند.
از طرف دیگر برای پیگیری و اجرای برنامه های مؤثر پیشگیری و
درمان مالاریا، مبارزه با افزایش مقاومت پشه در برابر حشره کش ها و
جلوگیری از مقاومت انگل در مقابل داروهای ضدمالاریا، به سرمایه ی
بیشتر و دانش افزونتر محتاجیم و همچنین به تعهدی محکم و استوار
نیاز داریم.
آمار ابتلای به مالاریا در ایران، سالانه حدود 20,000 نفر است که
نسبت به کشورهای همجوار مثل پاکستان و افغانستان هر کدام با
حدود 1,500,000 مورد ابتلا به مالاریا در سال، پذیرفتنی است، اما
مهاجرت فراوان به ایران، امکان حذف و ریشه کنی بیماری را در ایران
بسیار دشوار کرده است.
همچنین در کشور ما در حال حاضر اکثر موارد بیماری از سه استان
سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان و به ندرت از استان فارس
گزارش می شود، به نحوی که %95 از موارد گزارش شده ی بیماری
مربوط به این سه استان است.
برنامه ی مبارزه با مالاریا در ایران شامل تأمین نیروی انسانی،
کشتن لارو پشه ها در مناطق با شیوع بالای مالاریا، آموزش خانه به
خانه ی ساکنان این مناطق، پرهیز از استراحت در فضای باز، استفاده
از وسایل خنک کننده به جای گشودن پنجره ها، استفاده از توری برای
پنجره ها یا پشه بند در موقع خواب، و تشخیص بیماری ظرف مدت 48
ساعت و آغاز سریع درمان دارویی می باشد.
در گذشته های دور، پشه ی ناقل انگل هایی که موجب بیماری مالاریا
می شوند، به حشره کش د.د.ت حساس بود که امروزه مقاوم شده،
همچنین دو انگل «فالسیپارم» و «ویواکس»، به داروی کلروکین مقاوم
شده اند، بنابراین ناچاریم هم از داروهای دیگر برای مبارزه با بیماری و
هم از حشره کش های دیگر برای نابودی پشه و لارو آنها استفاده کنیم.
سند 2030 یک دستورالعمل جهانی است که دارای 17 اصل است
و هر سه بعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی توسعـه ی پایدار
را در نظر گرفته است.
اصل دوم آن چنین است:
پایان دادن به گرسنگی، دستیابی به امنیت غذایی و بهبود
تغذیه و ترویج کشاورزی پایدار
تضمین دسترسی همه افراد به ویژه نوزادان به غذای سالم و کافی و
رفع سوء تغذیه
رفع کاهش رشد در کودکان زیر 5 سال: رشد قدی نسبت به سن، و
رشد وزنی نسبت به قد.
مراقبت از نیازهای غذایی دختران نوجوان، زنان باردار و مادران شیرده
و افراد سالمند.
استقرار نظام های پایدار کشاورزی و تولید مواد غذایی برای افزایش
بهره وری و تولید، و حفظ بوم سازگان ها.
حفظ تنوع ژنتیکی دانه ها، گیاهان پرورشی، حیوانات پرورشی اهلی
و گونه های وحشی؛ از طریق ایجاد بانک های متنوع ژنتیکی.
به نظر شما چرا ایران سند 2030 را امضا نمی کند؟
![]() |