|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
از بین رفتن منابع و زیرساختهای محیط زیستی یک منطقه یا کشور
مانند دومینویی باعث مشکلات عدیدهای میشود. یکی از این منابع با
ارزش خاک و پوشش گیاهی است که از بین رفتن آن موجب بیابانزایی
میشود که مشکلی جهانی است.

از 195 کشور، 169 کشور درگیر بیابانزایی میباشند. بیابانزایی
آهسته اتفاق میافتد و باعث ناپایداری جوامع در سطح کلان
میشود. در صورتی که چارهای برای آن اندیشه نشود، مهاجرتهای
ناخواسته ی داخلی و خارجی، افراط گرایی، جنگ یا فرار و تروریسم
از عواقب آن میباشد. خشکسالی از هر فاجعه ی آب و هوایی دیگر
در درازمدت بیشتر آدم میکشد!
تحولات و کشمکشهای سیاسی انسان همواره در جریان بوده
است. جنگ به معنای کلاسیک آن و یا به صورت مدرن که شامل
جنگهای اقتصادی و سایبری میباشد همواره نزدیک و یا دور از ما در
حال رخ دادن است. درگیری در جنگ و تنشهای سیاسی و اقتصادی،
حفاظت از محیط زیست را که برای بقا امری ضروری است، با مشکل
مواجه می کند.
ایران نیز در چند دهه ی اخیر درگیر جنگهای مختلفی بوده است.
ازاین میان میتوان به جنگ ایران و عراق یا جنگ اقتصادی و تحریمها
اشاره کرد که به ناچار به دلیل احتیاجات اقتصادی، مدیریت بهینه و پایدار
منابع محیط زیستی مقدور نشده است. ایران نیز مانند بیشتر کشورهای
خاورمیانه با وجود تنوع محیط زیستی، کشوری خشک و نیمهخشک
با منابع آبی محدود میباشد. کاهش سطح آبهای زیرزمینی، خشک
شدن تالابها و رودها و بیابانزایی در ایران دارای منشا انسانی و غیر
انسانی است.
از عوامل غیرانسانی بیابانزایی به تغییرات اقلیمی، بالا رفتن دمای
هوا و کاهش بارش؛ و از عوامل انسانی به برداشت بیش از حد از
منابع آبی و چوب جنگل ها می توان اشاره کرد. مدیریت ضعیف منابع
آبی، کشاورزی سنتی نامنطبق با اصول توسعه ی پایدار، فقدان
هماهنگی بین نهادهای اقتصادی و اجتماعی، استفاده نکردن از
ظرفیت مردم بومی برای مقابله با بیابانزایی و سدسازی بیرویه از
دیگر عوامل بیابان زایی و از دست رفتن منابع طبیعی میباشند.

در کشورهای درگیر تنشهای سیاسی و بحران اقتصادی حفاظت
از محیط زیست و منابع آن در اولویت نیست. فارغ از اینکه بیابانزایی
نتیجه و ماحصل مشکلات و تنش های سیاسی، اقتصادی و یا
مدیریتی باشد یا اینکه خود دلیل این تنشها و مشکلات گردد، در هر
صورت اداره ی آن جامعه را با دشواری های زیادی همراه می کند.
مثالهای زیادی از رابطه ی بیابانزایی و تنشهای اجتماعی و
سیاسی موجود است. خشکسالی در شرق سوریه تا سال 2011
باعث آسیب دیدن زمینهای کشاورزی و مرگ و میر حدود 85 درصد
دام ها در این مناطق شد. حرکت بعدی این دومینو مهاجرت از این
مناطق آسیب دیده و فقیر به شهرهای بزرگ سوریه و حاشیهنشینی
در شهرهایی مانند حما، حمص و درعا بود که در نهایت باعث شورش
و اعتراضات بر علیه بشار اسد شد.
در دارفور سودان کاهش 30 درصدی باران و افزایش میانگین دمای
هوا به میزان 1.5 درجه ی سانتیگراد باعث کاهش سطح زیر کشت
به میزان 30 درصد سطح قبلی شد. این عوامل به همراه فقدان
مدیریت صحیح و بهینه ی منابع، سبب تنش و درگیری بین قبیلههای
مختلف بر سر استفاده از زمین برای چرای دام شد.
پیدایش بوکوحرام و کشمکشها در نیجریه نیز ریشهای همسان با
موارد ذکر شده دارد.
کمبود غذا، سرپناه و مایحتاج ضروری از عوامل تنشزای غیرقابل
چشمپوشی در پیدایش تروریسم و تنش بودهاند. کاهش سطح
دریاچه ی چاد و تورکانا باعث مهاجرت و جابجایی در نیجر و آفریقای
مرکزی شده است. 34 کشور از این 37 کشور در آستانه ی نزاع با
یکدیگر به سر میبرند. کاهش منابع آبی، خشکسالی و بیابان زایی،
انسان ها را رو در روی هم قرار داده است!
کاهش سطح دریاچه ی چاد از 25,000 مترمربع در سال 1963 به
1,300 مترمربع تا امروز ادامه دارد. ساخت سد و استفاده ی بیرویه
از منابع آبی از دیگر عوامل خشکسالی در این منطقه است.
با وجود تحت تاثیر بودن 169 کشور از بیابانزایی، کشورهای اندکی
دارای سیاست ملی مبارزه با خشکسالی میباشند! خوانش و فهم
صحیح عوامل بیابانزایی و عواقب آن لازمه ی مقابله و چارهاندیشی
برای این معضل جهانی است. با توجه به اینکه مشکلات محیط زیستی
مرز جغرافیایی نمیشناسد، همکاری بین کشورهای منطقه از الزامات
حل این نابسامانی ها است. طوفانهای گرد و غبار با منشا کشورهای
همسایه که یکی از عواقب خشکسالی به شمار میآیند مثال بارزی
در این زمینه است.
حسن روحانی در کتاب « امنیت ملی و دیپلماسـی هسته ای» به صحبتهای
وزیر خارجه ی چیـن که 15 سال پیـش، قبل از توافـق پاریس به ایـران آمـده بود،
اشاره می کند:
او گفت: اولا" شمـا سه کشـور اروپایـی را رها نکنید. زیرا به این راحتی قدرت
جایگزین دیگری پیدا نخواهید کرد. دنبال چین و روسیه نباشید، چون در آژانس و
در صحنه بینالمللی اثربخشی اروپا با چیـن و روسیـه قابل مقایسـه نیست. به
ما تکیه نکنید و فکر نکنید ما در شـورای امنیـت میتوانیـم بایستیم و از حق وتو
استفاده کنیم.
دوم این که گفت من به شمـا با صراحت میگویم که حجم روابط اقتصادی ما
با آمـریکا و اروپا بسیار بالاسـت. حجم صـادرات و واردات مـا در مـجموع به هـزار
میلیارد دلار بالغ میشود. طرفهای تجاری ما عمدتاً آمریکا، ژاپن و اروپا هستند
و سهم باقی کشورها با این سه قابل مقـایسـه نیست. بنابراین اگر توقـع دارید
ما رو در روی آمریکا و اروپـا بایستیم، مـا این کار را دستکـم تا بیست سال دیگر
نمیتوانیم انجام دهیم. ما نیاز به دوره ای از آرامـش داریم تا از لـحاظ اقتصـادی
و تکنولوژی به اهداف خود برسیم. شمـا هم دوره ای برای پیشرفتهـای علمـی
و اقتصـادی خودتان مشخص کنید؛ بعد جلوی قدرتهای بزرگ دنیا بایستید.
سوم این که گفت مـا در آژانس بین المللـی انـرژی هستـه ای و در شـورای
امنیت میتوانیم از طریق چانـه زنی تغییـراتـی در قطعنـامـه ایـجاد کنیـم، ولـی
بیش از این از ما توقـع نداشته باشید.
امنیت ملی و دیپلماسی هستهای
حسن روحانی (دبیر شورای امنیت ملی)
باوجود این هشـدار، که مشـابـه آن را در همان ایام روسهـا نیز به مـا دادند،
دنیـانـاشنـاســان آن روز و دلــواپســان امـروز نـه فقـط مــانــع رفتن پـرونــده ی
هستهای کشورمـان به شـورای امنیـت سـازمـان ملل نشدند، که در آن آمریکا
دسـت برتـر را دارد، بلکـه با رفتـار و گفتـار نـاصــواب و گـزافـه گویـی هـای خود
مسیر واشنگتن را در دسیسه چینی علیه ایران بیشتر هموار کردند.
اشتبـاه استراتـژیـک دوم اقتـدارگـراهـا به هــرز دادن درآمـد افسـانـهای 700
میلیاردی نفت همـزمـان با تصـویب تحریمهـای الــزام آور شـورای امنیـت علیـه
ایران بود. آنان بنیه ی اقتصادی کشور را چنان سست کردند که به مـحض آغاز
تحریمهای نفتی و بانکی کشورمـان بهـای ارز و طلا سه برابر شد و راهی جز
نرمش قهرمانانه! و مذاکره مستقیم با آمریکا باقی نماند.
اکنون امـریکا فهمیده است که تحریـمهای نفتـی و بانکی میتوانـد بار دیگر
افزایش جهشی قیمتها را به دنبـال بیـاورد. به همین دلیل دل به آثـار ویرانگر
تحریمها بسته است. راه خنثی کردن راهبرد غلط ترامپ تکرار کردن خطاهای
گذشته نیست. به جای لاف و گزاف که میتواند بار دیگر دنیا را علیـه ایران به
اجمـاع برسانـد، لازم است گفـت و گـوی جامع را در پیش گیریم. البته مراد از
گفتگو، گفتگوی معطوف به منافع ملی است و نه بلندپروازی حکومتی!
با همه دولتهای جهان به ویژه با دولتهـا و جریانهای صلـح طلب باید گفت و
گو کنیم. در داخل نیز با اصلاح سیاست ها و رویـههـای اقتصـادی و شفـافیت
کامل از یک سو و اعلام عفو عمومی، به رسمیت شناختن سبکهـای متفاوت
زندگی، پایان دادن به هر نوع حبـس و حصـر سیاسـی و مهـم تر از همـه لغو
نظارت استصوابی و وعده ی برگزاری انتخابات آزاد از سوی دیگر و در یک کلام
بازگشت به «قانـون و خرد و مـردم» تهدیدهـای خارجی را با جلـب مشارکـت
همه ی ایرانیان به فرصتی تاریخی تبدیل کرد!
سید مصطفی تاجزاده
|
|