متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

در امروز ایران ما، مهم‌ترین مطالبه جامعه ایران را چطور می‌توان توضیح داد یا دسته‌بندی کرد؟
امروز مهم‌ترین مطالبه جامعه ایرانی که بسیار با صدای بلند اعلام شد- البته دیروز هم گفته می‌شد و توجهی را به خود جلب نمی‌کرد- داشتن زیست مدرن یا زیست نو در جهان معاصر است. به این معنی که انسان ایرانی امروز یا جامعه ایرانی امروز، می‌خواهد در جهان معاصر زیست کند، جهانی که مشخصات آن را می‌شناسد و می‌خواهد با این جهان زیست کند، اما با داشتن ریشه‌های فرهنگی و تمدنی و مذهبی خود. اما در مقابل این مطالبه یا تقاضای جامعه ایران برای زیست در جهان معاصر، همواره مقاومت‌هایی وجود داشته است.

ساده‌ترین آنها مقاومت درباره استفاده مردم از ویدئو بود که بعد درباره ماهواره و حالا درباره فضای مجازی و شبکه‌های ارتباطی مصداق دارد. در همه این مسائل و بزنگاه‌ها، دیدیم که جامعه چه کرد؛ از ویدئو استفاده و آن را مصرف کرد، درباره ماهواره هم همین طور و حالا دارد شبکه‌های اجتماعی و فضای مجازی را هم مصرف می‌کند.

در همه این موارد، مقاومت‌های حوزه سیاست‌گذاری در درازمدت کنار رفت و درنهایت ناچار شد با واقعیت کنار بیاید. اما چرا جامعه ایرانی همچنان می‌ایستد و آنچه در ارتباط با جهان معاصر یا زیست در جهان نو می‌خواهد را مطالبه می‌کند؟ برای اینکه جامعه می‌خواهد در جهان زندگی کند و کالای معاصر را مصرف کند و البته که جامعه نمی‌خواهد کالا و فرهنگ دیروز خود را (اعم از فرهنگ ایرانی یا اسلامی) از بین ببرد یا به حاشیه براند. به همین منظور، جامعه ایرانی همواره میان دیروز خود و امروز خود تعاملی ایجاد می‌کند تا ابزارهای نوین را به کار ببرد.
به این ترتیب، امروز مسئله اساسی ما چیزهایی نیست که حول آن بحث و دعوا شکل گرفته و ما را هم سرگرم کرده است. مسئله اصلی جامعه ایران همچنان زیست در جهان مدرن است.

وقتی مسئله انسان معاصر ایرانی زیست در جهان مدرن است، در این صورت مطالبه چنین جامعه‌ای برای رسیدن به چنین وضعیتی چیست؟
مطالبه چنین جامعه‌ای، تنش‌زدایی است. به نظر من مسئله و موضوع اساسی همین است و بسیاری از انتقادات اجتماعی اساساً در پی طرح یا صورت‌بندی همین موضوع است. زیرا وقتی که این مسئله محقق شد، بسیاری از مسائلی که در جامعه مطرح هستند به حاشیه خواهد رفت و دیگر موضوعیت نخواهد داشت، درعین حال افراد یا چهره‌هایی هم خواهند آمد که مسائل و موضوعات باقی مانده درباره رابطه جامعه محلی با جامعه جهانی، یا فرهنگ ایرانی و محلی با فرهنگ جهانی را بازسازی کرده و معناهای تازه‌ای به آن بدهند، یا صورت‌بندی‌های تازه‌ای درباره اینکه کالای فرهنگی و غیرفرهنگی خود ما چیست و اینکه رابطه و نسبت این کالاهای داخلی و درونی با کالا و هویت غربی چیست را بازسازی و صورت‌بندی دوباره می‌کند.

به عبارت دیگر، درصورت حل مسائل، مسائل دیگری درباره نوع و چیستی رابطه ایران با جهان خارج، مطرح می‌شود و این کاری است که دانشمندان، دانشگاهیان، اساتید و اساساً نخبگان علمی و فرهنگی و اجتماعی طبقه متوسط حل و فصل خواهند کرد. به عبارت دیگر، این طور نیست که یک نیروی رسمی، مثلاً وزارتخانه یا چیزی در این حد بخواهد تکلیف رابطه و مناسبات خارجی را مشخص کند، بلکه نیروهای خود جامعه این کار را خواهند کرد. بورژوازی ملی، صاحب نظران، متخصصان و سیاستمداران موضوعات را شناسایی خواهند کرد.
در جامعه‌ای که برخی گروه‌های یکجانبه نگر سعی دارند عاملیت را صرفاً در اختیار خود داشته باشند، چنین جامعه‌ای یا چنین نیروهایی، عموماً به متن اجتماعی بی‌اعتنا هستند.
این نیروها یا عاملان از تحولاتی که در زیست اجتماعی و زندگی مردم به وقوع می‌پیوندد، غافل هستند. خود این وضعیت به مثابه هشداری برای این نیروهاست.

راه برون رفت از این وضعیت چیست، وضعیتی که عاملان اصلی جامعه نیروهای درونی را رقیب یا حتی گاه غربیه و بیگانه می‌بینند؟
راه برون رفت از این وضعیت به کنش‌های مصلحان یا منتقدان اجتماعی و فرهنگی وابسته است، به این معنی که این کنشگران و مصلحان باید تغییرات را شناسایی کرده و به رسمیت شناخته و درنهایت باید به آنها تن داده شود.
در دوره جدید، به طور خاص، علوم انسانی و اجتماعی، مطبوعات و رسانه‌ها و منتقدان و صالحان اجتماعی هستند که این نقش را برعهده گرفتند. به عنوان مثال در 30 یا 40 سال اخیر با ظهور پدیده‌ای به اسم «سنجش افکار» یا «مطالعات و پژوهش‌های اجتماعی» مواجه هستیم. جالب است که این سنجش افکار یا مطالعات اجتماعی، از یک سو یکجانبه‌نگری داشته، اما از سوی دیگر به دلیل ساختار نظام مدیریتی آن که مبتنی بر دانشگاه و پژوهش بوده است، به انجام مجموعه‌ای از پژوهش‌های ملی تن داده است. پژوهش درباره سرمایه اجتماعی، مطالعه درباره اعتیاد، سنجش افکار، مطالعات ملی درباره ارزش‌ها و باورها و امثال اینها، پژوهش‌هایی بوده است که از سوی اصحاب علوم اجتماعی انجام شده است. نکته این است که نتایج و یافته‌های این پژوهش‌ها به منزله اعلان میزان، شدت و جهت تغییرات اجتماعی به حوزه‌های مختلف همین جامعه بوده است. برای همین می‌دیدیم که نظام‌های سیاسی و مدیریتی، با ارجاع به نتایج این پژوهش‌ها گاه به گاه مسیرهای خود را عوض می‌کردند، یا دچار سختی تصمیم نمی‌شدند و بر پایه این یافته‌ها می‌توانستند به طور طبیعی با جامعه خود زیست کنند. اما از آنجایی که مواقعی هم به ملزومات این نتایج و این پژوهش‌ها تن داده نشد، دچار سختی تصمیم‌گیری شدند.


راه‌حلش چیست؟
راه‌حل وضعیت امروز این است که مسئولیت را به اصحاب علوم اجتماعی بسپاریم. اگر نظام سیاست‌گذاری، حکمرانی و تصمیم‌سازی ما می‌خواهد سختی کار تغییر را کم کند، باید این مسئله را به اصحاب علوم اجتماعی بسپارد. درست است که حوزه سیاست معمولاً نسبت به علوم اجتماعی نگاه منتقدانه داشته است، که این هم اشکالی ندارد زیرا در غرب هم همین نگاه به اصحاب علوم اجتماعی وجود دارد. اما به میدان آمدن اصحاب علوم اجتماعی می‌تواند از سختی تغییر در جامعه، کم کند.
نظام سیاست‌گذاری باید این امر را به اصحاب علوم اجتماعی بسپارد و اجازه دهد که آنان درباره این امر صحبت کنند، معنا و گفت‌وگو تولید کنند و سپس به صورت حاشیه‌ای یا بدون اعلان و پنهان، نتایج این پژوهش‌ها یا تغییرات را در سیاست‌های خود اعلام کنند.
در این صورت بدون اینکه نظام سیاست‌گذاری دچار فروریختن شود یا بدون اینکه علوم انسانی دچار فروپاشی بشود، می‌توان در یک بده بستان پنهان با واسطه‌گری روشنفکران و طبقه متوسط و اندیشمندان، منتقدان و اصحاب علوم انسانی، پروژه اصلاح را با کمترین هزینه برای هر طرفی پیش برد، راه دیگری وجود ندارد. اینکه ناگهان و به یک دفعه نظام سیاست‌گذاری اعلام کند که تغییرات را اعمال می‌کنم، نه ممکن است، نه مطلوب، زیرا پیامدهای آن قابل پیش‌بینی نیست.


اساساً چرا در جامعه ما، برخی‌ها تا این میزان نسبت به تغییرات حساس هستند؟ علت واقعاً در چیست؟
مقابله با تغییر یا واکنش تند نسبت به آن، فقط خاص جامعه ما نیست، در تمام جهان وجود دارد. اساساً یک جامعه طبیعی، همیشه منتقد، معترض و مقاوم در برابر تغییرات دارد.
آلمان، با وجود اینکه منشأ بسیاری از وقایع رادیکال است، همزمان جامعه‌ای است سرشار از ایده‌ها و نوآوری‌های فرهنگی. جامعه‌ای که در حال تغییر است، صدای تغییر و صاحبان آن بلند است؛ مخالفان آن نیز صدای بلندی دارند. این موضوع باید برای ما طبیعی تلقی شود.
اگر این مخالفت‌ها را طبیعی بدانیم، در این صورت وقتی منتقدان سخنی می‌گویند، نگران نمی‌شویم، آنان را مرکز ماجراها و نزاع‌های خود قرار نمی‌دهیم و به این ترتیب دست از حرکت خود نمی‌کشیم. اگر چنین اتفاقی بیفتد، دیگر ترس از تغییر یا سخن متفاوت هم ایجاد نمی‌شود.

ایرنا


برچسب‌ها: دکتر تقی آزاد ارمکی
 |+| نوشته شده در  سه شنبه سی و یکم تیر ۱۴۰۴ساعت 9:5  توسط بهمن طالبی  | 

حالا که در اثر کشف همراهی عناصری از اتباع با اسراییل برای ضربه به ایران در جنگ ۱۲ روزه، عزم‌ها برای اخراج اتباع غیرقانونی جزم شده بار دیگر سوداگران درصدد تطهیر مجرمین برآمده‌اند و تلاش می‌کنند این منبع درآمد خود را در کشور ابقا نمایند. عده‌ای ساده‌لوح نیز تحت تأثیر دروغ‌های این جماعت سوداگر قرار گرفته و به مثابه دایه‌های دلسوزتر از مادر برای اتباع اشک تمساح می‌ریزند. متأسفانه ایران همیشه از این دو جماعت ضربه خورده است؛ سوداگران و ساده‌لوحان.

آن نماینده مجلس که می‌گوید هیچ اقدامی از هیچیک از اتباع علیه کشور در جنگ تحمیلی ۱۲ روزه دیده نشده، یا از واقعیت‌ها اطلاع ندارد و یا انگیزه‌ای برای تطهیر دارد که اطلاعی از آن در دست نیست. انبوه پرونده‌های موجود از همدستی اتباع غیرمجاز در دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی بهترین دلیل نادرست بودن چنین قضاوت‌های عجیب و دور از انتظار است.

رسانه باصطلاح ملی نیز حاضر نیست از مشارک اتباع طالبان در جنگ ۱۲ روزه و جاسوسی‌ها، گرا دادن‌ها و جابجا کردن و استفاده از پهپادها چیزی بگوید. این، شیوه‌ای است که رسانه ملی درباره اخبار افغانستان از لحظه سلطه طالبان در مرداد ۱۴۰۰ بر این کشور در پیش گرفت و همچنان آن را ادامه می‌دهد. براستی علت این همه شیفتگی رسانه ملی نسبت به طالبان چیست؟! آیا قرابت فکری باعث این عهد اخوت و همپیمانی شده است؟!

عرف بین‌المللی میزان حضور اتباع خارجی در هر کشوری را حداکثر ۳ درصد جمعیت آن کشور می داند. یعنی مجموع اتباع کشورهای مختلف در ایران اگر به دو میلیون و هفتصد هزار نفر برسد طبیعی است و بیش از آن خلاف قوانین بین‌المللی است در حالی که اکنون فقط اتباع افغانی در ایران حدود ۴ برابر حد مجاز کل اتباع خارجی است.

 |+| نوشته شده در  دوشنبه سی ام تیر ۱۴۰۴ساعت 10:7  توسط بهمن طالبی  | 

قریب به ۲ دهه است، به دلیل رویکرد تحریمی علیه کشورمان، شرایط جنگی را تجربه می کنیم، وقتی اقتصادمان قفل است و دستِ مان در ۲۰ سال اخیر از بازارهای جهانی کوتاه بوده، نباید به فکر «چاره اندیشی» باشیم؟! این نگاه که «مذاکره مذموم است» نتیجه ای جز تداوم بن بست های فعلی نخواهد داشت.

اینکه نسبت به «تغییر» احساس بی نیازی داشته باشیم و همچنان به سر دادن شعارهای رادیکال اصرار کنیم، حتما روز به روز دشواری های بیشتری به مردم تحمیل خواهد کرد. چرا که بر اساس واقعیتی انکارنشدنی، کشورها برای رشد اقتصادی که الزام اصلی آرامش عمومی است، به برقراری رابطه اقتصادی با کشورهایی که در اقتصاد جهان دست بالا دارند، احتیاج دارند. البته این به معنی نادیده گرفتن ارزش ها و بی اعتنایی به استقلال کشور نیست. اما باید شرایط فعلی را با تدبیر و واقع بینی به صورتی در بیاوریم که از شرِ تحریم های خردکننده رهایی پیدا کنیم.

تجارت با دنیا الزام اصلی رشد اقتصادی است. به این معنی که تا زمانی که در بازار جهانی اقتصاد واردات و صادرات نداشته باشیم و همچنین اگر موفق نشویم، سرمایه خارجی جذب کنیم، هر برنامه و طرحی را هم که پیگیری کنیم، باز هم نمی‌توانیم به گره گشایی اقتصاد امیدوار باشیم. ضمن اینکه باید جلوی سوءاستفاده کشورهای دیگر را بگیریم. به عنوان مثال چینی ها که ادعای «همراهی با ایران» را دارند، به واسطه تخفیف های نفتی که از ایران می گیرند، تقریبا روزانه هزار میلیارد تومان از منابع ایران را به تاراج می برند!

حالا که مردم ایران با تعصبی که از خود نشان دادند، نقشه های دشمن را نقشِ بر آب کردند، لازم است نظام حکمرانی همه تلاش اش را به کار بگیرد تا آلام مردم حتی المقدور کمتر شود. توصیه به تصمیم گیران این است که با در نظر گرفتن شرایط بسیار سختی که جامعه را درگیر خود کرده است، در قدم اول دولت با حضوری قوی و با اقتدار در دیپلماسی جهانی مقدمات وارد شدن به بازار اقتصاد دنیا را فراهم کند. البته ناگفته پیداست، برای تحقق این مهم باید از افراط و تندروی پرهیز کنیم و با کنار گذاشتن شعارهای توخالی، کارهای عملی را در راستای کاهش دردسرها در دستور کار قرار بدهیم.

احمد خرم

وزیر راه و ترابری دولت اصلاحات

 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم تیر ۱۴۰۴ساعت 9:37  توسط بهمن طالبی  | 

در این جنگ ‎مشخص شد رویکرد امنیتی به فعال سیاسی که می‌خواهد ‎حزب و تشکل تأسیس و علنی کار سیاسی کند، و از هزار فیلتر سلیقه‌ای گذراندن او غلط است. ‎جاسوس و ‎نفوذی خطرناک است که کار علنی نمی‌کند و به عوض تأکید بر تکثر و تفاوت‌هایش، خود را مریدترین فرد و مخلص نظام سیاسی نمایش می‌دهد

دکتر محمد فاضلی/ جامعه شناس


برچسب‌ها: محمد فاضلی
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه بیست و پنجم تیر ۱۴۰۴ساعت 9:34  توسط بهمن طالبی  | 

بسم الله الرحمن الرحیم
در جریان جنایات اخیر اسراییل و آمریکا علیه میهن‌ عزیزمان یک بار دیگر عیار مردم ایران محک خورد و امتیازی بر امتیازات کارنامه تاریخی‌‌شان افزوده شد؛ و این نه فقط به خاطر همبستگی آنان در برابر دشمن، که به واسطه ایستادگی آنها در عین رنجیدگی‌های عمیق بود. در حالی که فرزندان نظامی ملت شهید یا غافلگیر شده بودند دوراندیشی ستودنی مردم نقشه‌های شوم متجاوزان را ناکام گذاشت.

اینک پس از سپری شدن آن روزها، هولناک خواهد بود اگر کسانی با رویاپردازی واکنش جامعه را تاییدی بر شیوه حکمرانی ناکارآمدشان بپندارند یا جلوه دهند. چنین اشتباهی ملت را دلسرد و بیگانه را امیدوار خواهد کرد که شاید بار بعد بتواند خدای‌ناکرده در سپری که او را ناکام‌ گذاشت رخنه‌ای بیابد.
مردم پس از آنچه گذشت انتظاراتی از حکومت دارند که بی‌پاسخ ماندن‌شان دشمن را شاد می‌کند. در کوتاه‌مدت، اقداماتی سریع و نمادین چون آزادی زندانیان‌ سیاسی و تغییر واضح در رویکردهای رسانه ملی کمترین توقعات است. علاوه بر این، وضعیت تلخی که برای کشور پیش آمد نتیجه یک رشته خطاهای بزرگ بود.
تجربه جنگ دوازده روزه نشان داد که ضامن نجات کشور احترام به حق تعیین سرنوشت همه شهروندان است و ساختار کنونی نظام نماینده همه ایرانیان نیست. مردم می‌خواهند شاهد تجدیدنظر در آن خطاها باشند. برگزاری رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی، راه را برای تحقق حق تعیین سرنوشت مردم هموار و دشمنان این مرز و بوم را از دخالت در امور کشور مأیوس می‌کند.


«إنّ لربّکم فی ایام دَهرکُم نفَحات، ألا فتَعرّضوا لها و لا تعرضوا عنها»

به راستی که در روزهای زمانه نسیم‌هایی از فرصت از سوی پروردگارتان هست، هان که آنها را دریابید و روی از آنها برنتابید.
اینجانب ضمن‌ محکوم کردن تجاوزات اخیر علیه کشورمان به خانواده‌های داغدار و آسیب‌دیده تسلیت می‌گویم و برای شهدای این ایام رحمت و مغفرت آرزو می‌کنم.
میرحسین موسوی
۲۰ تیرماه ۱۴۰۴


برچسب‌ها: میرحسین موسوی
 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و یکم تیر ۱۴۰۴ساعت 11:38  توسط بهمن طالبی  | 

امروز وقتی این صحبت های وزیر خارجه ی آمریکا را می خواندم با خود فکر کردم یک انسان چقدر باید وقیح و بی ناموس باشد که چشمش را به روی همه ی واقعیاتی که در دور و برش می گذرد ببندد و دهن کثیفش را باز کند و انسانیت را شرمسار کند!

وزیر خارجه آمریکا گفت: «امروز من، فرانچسکا آلبانیز گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور حقوق بشر فلسطین را به دلیل تلاش‌های نامشروع و شرم‌آورش برای تحریک دیوان کیفری بین‌المللی علیه مقامات، شرکت‌ها و مدیران اجرایی آمریکایی و اسرائیلی، تحریم می‌کنم.»

او در شبکه اجتماعی ایکس نوشت: «کارزار جنگ سیاسی و اقتصادی آلبانیز علیه ایالات متحده و اسرائیل را دیگر برنمی‌تابیم. ما همیشه در کنار شرکای خود در حق دفاع از خود خواهیم ایستاد.»

روبیو همچنین افزود: ایالات متحده اقدامات بیشتری را برای پاسخ به «جنگ حقوقی» و محافظت از حاکمیت خود و حاکمیت متحدانش انجام خواهد داد.

پایگاه خبری «واشنگتن فری بیکن» پیشتر با استناد به ارتباطات خصوصی میان مقامات آمریکایی و سازمان ملل متحد گزارش داد: «دولت ترامپ رسما از سازمان ملل درخواست کرده است که فرانچسکا آلبانیز را از سمت خود برکنار کند و دلیل این درخواست را یهودستیزی کینه‌توزانه و حمایت از تروریسم و همچنین ارائه اطلاعات نادرست در مورد صلاحیت‌های قانونی او عنوان کرده است.»

فرانچسکا آلبانیز از منتقدان سرسخت کابینه اسراییل بوده و دائما جنایات این رژیم علیه فلسطینیان را به باد انتقاد گرفته و نتانیاهو را چون «آدولف هیتلر» یک جنایتکار روانی می داند. او می گوید: با وجود گذشت ماه‌ها از آغاز جنگ علیه نوار غزه، اسراییل همچنان به حملات روزانه خود ادامه می‌دهد؛ حملاتی که عمدتا غیرنظامیان، به‌ویژه زنان و کودکان را هدف قرار داده است. همچنین این رژیم مانع ورود کمک‌های بشردوستانه به غزه می‌شود و تمام گذرگاه‌ها را بسته و این منطقه را در محاصره کامل قرار داده است.

جنایت‌های رژیم صهیونیستی با هدف نابودی هدفمند و سیستماتیک غیرنظامیان، زیرساخت‌ها و زندگی اجتماعی ملت فلسطین در غزه صورت می گیرد. نهاد موسوم به «موسسه انسانی غزه» نیز تله مرگی است برای کشتار یا کوچ اجباری ساکنان فلسطین، و به جای آرد و نان، مرگ تقسیم می کند!

شرکت‌ها و نهادهای تجاری خاصی در مکانیسم تخریب و تخلیه غزه مشارکت فعال و موثر دارند و برخی از دولت‌ها نیز حامی و پشتیبان پروژه ی کوچاندن اجباری فلسطینیان هستند. این شرکت‌های بزرگ بین‌المللی در تأمین مالی این ویرانگری مشارکت دارند. از این رو خواستار تعلیق کامل تمامی توافق‌نامه‌های تجاری با اسراییل هستیم. همچنین خواستار تحریم کامل تسلیحاتی اسرائیل هستم.

وقت آن فرا رسیده تا جهانیان سکوت خود را بشکنند و علیه این نسل‌کشی هدفمند و سازمان‌یافته وارد عمل شوند


برچسب‌ها: فرانچسکا آلبانیز, نسل کشی غزه
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه نوزدهم تیر ۱۴۰۴ساعت 10:43  توسط بهمن طالبی  | 

منصور حقیقت پور، نماینده ی پیشین مجلس شورا در باره ی وضعیت و نیازهای امروز کشور می گوید:

*در دوران ۱۲ روزه پس از جنگ، در داخل و خارج از ایران، نوعی یک‌صدایی در جامعه به وجود آمده بود. چه در بین گروه های سیاسی، چه در جامعه و چه بسیاری افراد در خارج از کشور اعلام همبستگی کردند. چه بایدها و نبایدهایی جهت حفظ این وضعیت برای حاکمیت و گروه های سیاسی وجود دارد؟

در تحلیل موفقیت و پیروزی در این نبرد، سه رکن برای پیروزی وجود دارد؛ رکن اول رهبری است. رهبری، کشور را از یک گردنه بسیار خطرناک عبور دادند.

رکن دوم پیروزی، قدرت رزمندگان ما در نبرد موشکی بود. ما واقعا در نبرد موشکی کمر دشمن را شکستیم. ترمیم این ضربات، مدت ها برای اسراییل زمان خواهد برد.

رکن سوم پیروزی که بسیار مقدس است، نقش مردم بود؛ چیزی که دشمن احساس کرده بود این بود که اگر وارد صحنه شود، مردم هم‌نوا با دشمن، برعلیه حاکمیت درمی‌آیند. در صورتی که ما شاهد یک همنوایی و هارمونی انقلابی در رفتار مردم بودیم که نتیجه ی آن سرمایه ی اجتماعی بود.

بسیاری از عزیزان از جناح های مختلف پشت سر حاکمیت و نیروهای مسلح ایستادند؛ نیروهای سیاسی در زندان و بسیاری از ایرانیان در خارج از کشور که نگرانی ها و سوالاتی داشتند هم حمایت کردند.

ما اسم این را فقط و فقط می توانیم یک سرمایه اجتماعی مقدس بگذاریم. این سرمایه اجتماعی با توان دفاعی و تمهیدات رهبری یکی شد و حاصلش این شد که ما بتوانیم به آمریکا و اسراییل این ضربات را بزنیم.

ما این را محترم می‌شماریم. محترم شمردن یعنی وظیفه داریم که مردم را تکریم کنیم. این مردم، مردم عزیزی هستند، باید دست و پای این مردم را بوسید و آن‌ها را تکریم کرد.

نگاه حاکمیت باید این باشد که در این مملکت، عزیز ما مردم هستند و ما همه خادم هستیم. تکریم اساسی مردم باید در اولویت قرار بگیرد. حاکمیت باید مردم را ببیند و درد آن‌ها را بشنود. دیدن و شنیدن مردم و احترام گذاشتن به آنها یک اتفاق مبارک است. باید فضاهای تنگی که در جامعه ایجاد کرده ایم، را باز کنیم.

یک خانم بی‌حجاب در تشییع پیکر شهیدان، پوستر شهدا را به صورت خود می کشید و زارزار گریه می کرد. من مقابل آن زن احساس کوچکی کردم. این مردم بسیار محترم هستند و حاکمیت باید با آنها محترمانه برخورد کند.

بعضی از قوانینی که گذاشته ایم، برای محدود کردن و تنگ کردن فضا برای مردم بود؛ مانند قانون فیلترینگ، حجاب و ...، باید روی این ها بازنگری کنیم. مردم ما نشان دادند که ظرفیت خیلی چیزها را دارند. همه رسانه های دنیا برعلیه این مملکت و مردم فعالیت کردند، اما مردم در میدان نقش اصلی و اساسی را داشتند؛ ضربه خوردند، شهید دادند، کودک و زن باردارشان شهید شد، اما از حمایت کشور و نیروهای مسلح، دست برنداشتند. ما هم باید در برنامه های‌مان تجدید نظری کنیم و آن ها را عزیز بدانیم. باید این را شعار خود کنیم که مردم عزیز هستند و ما خادم مردم هستیم.

* پس به اعتقاد شما باید درخصوص آزادی های اجتماعی و سیاسی، تجدید نظر شود؟

بله؛ هم باید تجدید نظر کنیم و هم به همه ی گروه های سیاسی میدان بدهیم. البته با این صدا و سیما نمی شود. اول باید صدا و سیما را شخم بزنیم و بذر خوب در آن بکاریم تا عمل بیاید. صدا و سیمایی که الان در اختیار یک حلقه سیاسی رفوزه قراردارد، اجازه بازگشایی سیاسی را به گروه ها و مردم نخواهد داد. اگر بخواهیم صدا وسیما مکانی برای دیدن و شنیدن مردم باشد باید کاری کنیم که ابتدا خود صدا و سیما گوش شنوا داشته باشد.

رفوزه ها جای خود را به حذف‌شدگان بدهند!

* به صدا و سیما اشاره کردید. فردی که اعتقاد دارد ۸ میلیون مخاطب برای صداوسیما کافی است، چندروز گذشته در تلویزیون، اصطلاح آغل را برای این کشور به کار برد. این صحبت اولین جرقه بعد از جنگ بود که توسط فردی از جریان تندرو که در صدا وسیما هم مسئولیت دارد بیان شده. آیا مسئولان صداوسیما باید تغییر کنند؟

من که گفتم باید صداوسیما را شخم زد. تغییر دیگر چیست؟! باید زیر و رو شود؛ همه آنهایی که زیر هستند رو بیایند و رویی ها به زیر بروند. به قول امام علی «لَتُبَلْبَلُنَّ وَ لَتُغَرْبَلُنَّ حَتَّی یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ» (در غربال می ریزند، یا در دیگ می کوبند، زیر و رو خواهید شد تا پایین ترین شما برترین و برترین شما پایین ترین شود.)

یعنی کسانی که بی خودی سوار بر مرکب تندروی آمدند و رییس شدند، باید جای خود را به کسانی بدهند که از این مجموعه خالص‌سازی و اخراج شدند. حتما باید این طوری شود و غیر از این شدنی نیست. نباید هیچ ملاحظه ای بکنیم.

* به افراد داخل زندان اشاره کردید. آیا وقت آن نرسیده افرادی که به خاطر مسائل سیاسی در زندان هستند، آزاد شوند و فضا باز تر شود؟

من این را به صراحت گفتم ...

* مثلا ما شاهد بودیم که آقای کروبی که از سال ۸۹ تا آغاز سال جاری، در حبس بودند موضعی گرفتند که بسیاری از افراد مدعی انقلابی گری، چنین موضعی نگرفتند ...

انصافا آقای کروبی و آقای خاتمی و همه آن ها چنین موضعی گرفتند. این میهن، میهن همه ماست. اگر به ایران لطمه می خورد، دیگر خاتمی و ناطق نوری نمی‌شناخت، همه را شامل می‌شد. بنابراین، نگاهمان باید آشتی حاکمیت با مردم و پر کردن گسل بین مردم و مسئولین باشد

 |+| نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم تیر ۱۴۰۴ساعت 10:14  توسط بهمن طالبی  | 

خدا رو چه دیدی؟!

ﻣﻦ اون ﺷﻬﺮ دورم ﻛﻪ درﻳﺎ ﻧﺪاره ﻛﻪ ﺑﻰ ﺗﻮ ﻏﺮوﺑﻢ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﺪاره

ﻣﻦ اون ﺷﻬﺮ دورم ﭘﺮ از ﺟﺎی ﺧﺎﻟﻰ ﭘﺮ از آرزوی ﻳﻪ ﺟﺸﻦ ﺧﻴﺎﻟﻰ

ﭼﻘﺪر ﻓﻜﺮ ﻛﺮدم ﺑﻪ دﻟﺒﺴﺘﮕﻰ ﻫﺎم ﺑﻪ ﻳﻪ ﺧﻮاب راﺣﺖ واﺳﻪ ﺧﺴﺘﮕﻰ ﻫﺎم

ﺑﺎ ﻳﻪ ﺑﺎﻟﺶ ﭘﺮ ﭘﺮ از آرزوﻫﺎ ﭼﻘﺪر ﻓﻜﺮ ﻛﺮدم ﺑﻪ ﭘﺮواز ﻗﻮﻫﺎ

ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﭘﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻨﺪه ﻫﺎﻣﻮﻧﻮ از ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ

ﻧﮕﻮ ﭼﻰ گذشت ﻮ ﻧﮕﻮ ﭼﻰ ﻛﺸﻴﺪﻳﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺷﺐ ﺗﻤﻮم ﺷﺪ ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی

ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﺟﻮن ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺷﺎﻳﺪ دﺳﺘﺘﻮ زﻳﺮ ﺑﺎرون ﮔﺮﻓﺘﻢ

ﺗﻮ ﺷﺎﻳﺪ دوﺑﺎره ﺑﻪ دادم رﺳﻴﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻨﺪه ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی

من اون شهر دورم که بغضش شکسته که دلتنگی راه نفس هاشو بسته

خیابون خیابون پر از انتظارم تو نیستی و راهی به جایی ندارم

چقدر غم شمردیم چقدر دل سپردیم پریدیم و هر بار به دیوار خوردیم

خوشی دورمون زد بلا دورمون گشت غمامو بغل کن شاید خنده برگشت

ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﭘﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻨﺪه ﻫﺎﻣﻮﻧﻮ از ﺳﺮ ﮔﺮﻓﺘﻴﻢ

ﻧﮕﻮ ﭼﻰ گذشت ﻮ ﻧﮕﻮ ﭼﻰ ﻛﺸﻴﺪﻳﻢ ﺷﺎﻳﺪ ﺷﺐ ﺗﻤﻮم ﺷﺪ ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی

ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﺟﻮن ﮔﺮﻓﺘﻢ ﺷﺎﻳﺪ دﺳﺘﺘﻮ زﻳﺮ ﺑﺎرون ﮔﺮﻓﺘﻢ

ﺗﻮ ﺷﺎﻳﺪ دوﺑﺎره ﺑﻪ دادم رﺳﻴﺪی ﺷﺎﻳﺪ ﺧﻨﺪه ﺑﺮﮔﺸﺖ ﺧﺪا رو ﭼﻪ دﻳﺪی


برچسب‌ها: علیرضا قربانی
 |+| نوشته شده در  سه شنبه هفدهم تیر ۱۴۰۴ساعت 10:47  توسط بهمن طالبی  | 

احمد خاتمی در نماز جمعه تهران در روز قبل از تاسوعای ۱۴۴۷ گفته: برخی دوگانه ملت و امت درست نکنند و این دو قطبی سازی کاملاً نامربوط است؛ عشق به وطن و میهن اسلامی جلوه‌ای از عشق به خدا است؛ در روایات آمده است که حب وطن از ایمان است. باید از ایجاد دو قطبی پرهیز شود چرا که میهن ما اسلامی است و عشق به میهن اسلامی در حقیقت عشق به ذات مقدس ربوبی است.

فارغ از اینکه چرا سخنران در ادامه صحبت خود، "خدا" را به جای "امت" نشانده به واکنش احمد زیدآبادی در باره ی دو قطبی ملت_امت نیز توجه می کنیم:

سید احمد خاتمی گفته است: "دوقطبی ملت-امت کاملآ نامربوط است."

در پاسخ وی می‌توان گفت؛ دو مفهوم ملت و امت لزوماً با هم متضاد نیستد اما دو ساحت کاملاً متفاوتند. اگر تفاوت بنیادی آنها تشخیص داده نشود، تعارضات و تضادهای سیاسی عمیقی بروز می‌کند، همان طور که بروز کرده است!

امت پدیده‌ای اعتقادمحور است و مرز جغرافیایی و سیاسی نمی‌شناسد، حال آنکه ملت بنیادش بر وجود مرزهای جغرافیایی و سیاسی است. از این جهت این دو مفهوم، تفاوت بنیادی دارند.

از طرفی نظام حقوقی برآمده از امت و ملت سنخیت لازم را با هم ندارد. در امت وجه تمایز افراد اعتقاد آنان است و بنابراین تبعیض اعتقادی را موجه می‌شمارد، حال آنکه در ملت، وفاداری اتباع به منافع سرزمین خود ملاک است و فارغ از اعتقادات افراد، برای همه ی شهروندان حقوق مساوی در نظر دارد.

مهم تر از این دو، امت به لحاظ تاریخی مربوط به دوران پیش از شکل‌گیری دولت‌های مدرن است و به لحاظ سیاسی وجود خارجی و مصداق عینی در عصر کنونی ندارد، حال آن‌که نظام ملت-دولت اساس دنیای امروز است.

متأسفانه عدم توانایی در مفهوم‌سازی و به ویژه تفکیک مفاهیم از یکدیگر، به بلایی بزرگ در جامعه ی ایران تبدیل شده است به طوری که دوغ و دوشاب را به هم آمیخته و مایه ی نزاع‌های پوچ و مضحک و در عین حال داغ و خشن سیاسی در بین بخش‌های مختلف جامعه شده است!

به نظرم در سخن احمد زیدآبادی هم باید به نکاتی دقت کنیم:

امت، امروز هم وجود دارد و وظیفه اصلی اعضای آن_ یعنی ملل مسلمان_ حفظ امت و حفظ عزت و سربلندی آن است،

هیچ کدام از دو حوزه ی امت و ملت، جای یکدیگر را نمی گیرند، همان طور که وجود خانواده منافی فامیل و طایفه ای نیست که آن خانواده عضوی از آن است،

پرداختن به امور ملت، نباید موجب غفلت از امور امت شود و بالعکس؛ همان طور که پرداختن به امور خانواده، نباید موجب غفلت از حال و روز فامیل و طایفه شود و فامیل بازی نباید به بنیان خانواده آسیب بزند،

ملت و امت به مثابه خانواده و فامیل می توانند سبب سربلندی و عزت یکدیگر یا سبب سرشکستگی و خفت یکدیگر بشوند.

 |+| نوشته شده در  یکشنبه پانزدهم تیر ۱۴۰۴ساعت 11:23  توسط بهمن طالبی  | 

دکتر قادر آشنا، دبیر شورای فرهنگ عمومی با تاکید بر اهمیت حفظ همبستگی اجتماعی در شرایط فعلی کشور «ایرانی بودن» را فصل مشترک همه افراد و حتی منتقدان عنوان کرد و گفت: ایران همچون یک کشتی با عظمت در حال حرکت است و این هنر نیست که آدم‌هایی را به دلایل مختلف از جمله اختلاف نظر، از این کشتی خارج کنیم. این که کسی توییت می‌زند که با وجود اینکه زندان رفته و به حکومت منتقد است اما تمامیت ایران برایش مهم است و از آن دفاع می‌کند،‌ موضوع ارزشمندی است که باید تقویت شود.

رمز موفقیت هر کشوری در تمام عرصه‌ها، وحدت و یکپارچگی است. در برخورد با دشمن، به‌ویژه دشمنی نظام سلطه با ایران باید این موضوع به شدت تقویت شود. در چنین شرایطی وظیفه همگان این است که علی‌رغم اختلاف نظرها و گلایه‌های موجود که برخی هم به حق هستند، حول محور ایران و دفاع از یکپارچکی کشور متحد باشیم.

شاید ضعف‌هایی باشد اما اکنون زمان موشکافی نیست

صهیونیست ها به نیابت از رژیم سلطه، علیه کشور ما دست به اقدام نابخردانه زده اند، نگاه فرهنگ عمومی این است که در این شرایط باید چند اقدام موثر انجام دهیم. اول اینکه باید به سیاست‌گذاران و مسئولان نظامی و امنیتی کشور اعتماد داشته باشیم و رسانه‌ها باید مردم را از این موضوع مطلع کنند که علی‌رغم اینکه شاید گاهی ضعف‌هایی وجود داشته باشد، اما الان زمان موشکافی ماجرا و تحلیل این روند نیست و باید به دستگاه‌های نظامی و امنیتی اعتماد کنیم. بررسی چرایی موضوعات باید به زمان دیگری موکول شود،‌ آنچه اکنون اهمیت دارد این است که بدانیم چگونه دفاع کنیم.

ناخواسته بلندگوی رسانه‌ای اسراییل نشویم!

«امیدآفرینی» رکن دوم اقدامات این روزهاست. جامعه با امید زنده است و باید از انتشار هرگونه خبری که سبب نومیدی مردم شود جلوگیری کنیم. این وظیفه هر ایرانی است؛ نباید ناخواسته بلندگوی رسانه‌ای دشمن شویم.

یکی از کارهایی که اسراییل همیشه انجام می‌داد و الان هم در جنگ فعلی به آن متوسل شده است، ایجاد جنگ روانی است. اگر دشمن بخواهد بازی روانی به راه بیاندازد ما نباید آن را پررنگ کنیم و ناخواسته در زمین دشمن بازی کنیم!

باور «ما می‌توانیم» را تقویت کنیم

ما با نظام سلطه مواجه هستیم، بچه‌های ایران زمین با وجود تمام مشکلات و تحریم‌ها به تکنولوژی ساخت موشک دست یافتند و توانستند به دشمن ضربات کاری وارد کنند. باید این باور که «ما می‌توانیم» تقویت شود. نباید در اطلاع‌رسانی شرایط جنگی اغراق کنیم،‌ اما باید توانمندی‌های خود را به خوبی نشان دهیم.

باید روشن شود که اصلا چرا اسراییل به خاک ایران تجاوز کرده؟!

این امر باید به درستی بیان شود. اسراییل به عنوان یک کشور غیررسمی،‌ به هیچ یک از معاهده‌های بین‌المللی اتمی،‌ شیمیایی و... پایبند نیست. آن وقت با بی شرمی ایران را که تمام معاهده‌ها را رعایت می‌کند، مورد حمله قرار می‌دهد. تبیین این موضوع به لحاظ حقوقی و روشن کردن افکار عمومی بسیار مهم است.

به اختلافات داخلی دامن نزنیم

رژیم صهیونیستی بر موضوع اختلافات داخلی حساب می کند، رژیم غاصب نشان داد که تنها زبان زور را می‌فهمد و موفقیت در این بخش نیز به پشتوانه مردم است. باید مراقب باشیم که به اختلافات داخلی دامن نزنیم تا از این گردنه سخت نیز عبور کنیم. «ایرانی بودن» فصل مشترک همه ما است؛ حتی کسانی که انتقادات تندی هم دارند ایرانی هستند و این امر «ایرانی بودن» باید تقویت شود. باید حول ایران کنار هم جمع شویم و به سمت اصلاح خطاهای احتمالی برویم. ایران همچون یک کشتی با عظمت در حال حرکت است و این هنر نیست که آدم‌هایی را به دلایل مختلف از جمله اختلاف نظر از کشتی ایران خارج کنیم. باید افراد را با سلایق مختلف، اما حول محور ایران بپذیریم.

تقویت سرمایه اجتماعی

سرمایه اجتماعی با مفهوم «اعتماد عمومی» معنا می‌شود. اعتماد عمومی با کارآمدی به دست می‌آید که به منظور دستیابی به این امر نیاز به شفاف‌سازی، قانون‌گرایی، تحمل و مدارا داریم. ساختار سیاسی، نهادهای عمومی و دولتی ما باید کارآمد باشند و وظایف خود را به درستی انجام دهند که بخشی از این امر روانی و بخشی به شکل عملی است.

به دنبال تجاوز رژیم صهیونیستی به خاک ایران،‌ همبستگی و سرمایه اجتماعی افزایش یافته است که مسئولین باید این امر را قدر بدانند، به آن احترام بگذارند و آن را ارتقا دهند. این که کسی توییت می‌زند که با وجود اینکه زندان رفته و به حکومت منتقد است، اما تمامیت ایران برایش مهم است و از آن دفاع می‌کند،‌ موضوع ارزشمندی است که باید تقویت شود. البته این امر هم یک طرفه میسر نمی‌شود و باید طرف دیگر هم یک گام به سمت جلو بردارد تا وفاق به وجود بیاید.

خبرنگار پریسا سیدیان

 |+| نوشته شده در  سه شنبه دهم تیر ۱۴۰۴ساعت 10:56  توسط بهمن طالبی  | 

 |+| نوشته شده در  چهارشنبه چهارم تیر ۱۴۰۴ساعت 11:27  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا