|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
تو عمر خودت را کرده ای و از نشاط جوانی و بهار زندگانی علامتی و
نشانی در تو دیده نمی شود. پیکری لاغر و ضعیف داری که امروز و فردا
در بستر خاک قرار می گیرد، با این وضع شایسته نیست که سرنوشت
جهانی را فدای هوس اطرافیان و شهوات خانواده ات سازی و گروهی
نالایق را به ناموس و مال مردم مسلط گردانی!

من از آن روز می ترسم که موی سپیدت به دست ملت که برای
گرفتن انتقام از آستین بدر آمده به خونت آغشته شود و در روز قیامت
با کفنی که با خون تو و خونابه ی دل های مستمندان رنگین است
قدم در محیط حساب و محاکمه گذاری. آیا هیچ فکر کرده ای که در آن
روز چه جوابی به خدای خودت خواهی داد؟!
تو را می کشند! ولی باید بگویم کشتن خلیفه برای مسلمانان بسیار
گران تمام خواهد شد، زیرا خون تو سرچشمه ی سیل و آشوبی در
جهان می شود که تا دامنه ی محشر، جنگ و برادرکشی بین مسلمانان
برپا می گردد. باید بدانی که دامن تو از گناه این آشوب پاک نخواهد ماند،
زیرا که این شورش و آشوب، مرکزش در خانه ی ظلم آباد تو بوده!

پیشوایی مردم مسئولیتی بسیار سنگین و خطرناک و دقیق است
که باید در کمال دقت و احتیاط اجرا شود. کوچک ترین آزاری که در
دورافتاده ترین نقاط کشور از دست عمّال تو بر دیگران وارد شود، اولین
مسئولیت متوجه تو می باشد، زیرا آن حاکم و کارگزار در حقیقت دست
توست که به نیروی خلافت در همه جا دراز شده، ولی به جای تأمین
آسایش مردم و انجام وظیفه، آسایش آنان را سلب می نماید.
به یاد داشته باش که پیامبر فرمود: پادشاهان ستمکار و هوسران را
در روز رستاخیز با قیافه ای زننده و وحشتناک در محکمه ی عدل الهی
حاضر می کنند و آن مگسانی که به دور شیرینی قدرتش در گردش
بودند دیگر اطراف او دیده نمی شوند و به شدیدترین عذاب که پایانی
ندارد گرفتار می شود.

تبدیل نهاد ریاست جمهوری به معاونت اجرایی یا قبول مسئولیت
نصب و عزل مستقیم رییسجمهوری توسط رهبر، به منزله ی
مسئولیتپذیر کردن رهبر ایران در امور اجرایی کشور است. تجربه ی
40 سال گذشته نشان داده است رهبری در تمام امور اجرایی کشور
دخالت مستقیم دارد ولی از آن جا که مسئولیت این حوزه بر عهده ی
رییسجمهوری است، او خود را مکلف به پاسخگویی نمیداند!
از قدیم گفتهاند «دو پادشاه در یک اقلیم نمیگنجند»، داستان
حضور همزمان رهبر و رییسجمهوری در قدرت و نزاع همیشگی
این دو در ایران مؤید این ضرب المثل است.
بار دیگر ایده ی تبدیل ریاست جمهوری به معاونت اجرایی رهبر
ایران و اعطای حق نصب و عزل مستقیم رییسجمهوری به رهبری،
10 ماه پیش از انتخابات 1400، به بحثی جدی میان فعالان سیاسی
تبدیل شده است.
موافقان این ایده که در میان اصولگرایان، پرتعداد هستند، بر این
باورند که رییسجمهوری باید مثل رییس قوه ی قضاییه، مستقیم
توسط رهبر تعیین شود و مجری فرامین وی باشد.
محمدحسن قدیری ابیانه، فعال سیاسی اصولگرا روز 15 مردادماه
1399 در گفت و گو با «نامه نیوز» از این ایده دفاع کرده و گفته بود:
«بنده موافق این موضوع هستم که رهبر به صورت مستقیم مسئول
امور اجرایی کشور باشند اما به این شرط که ایشان همانند رییس
قوه ی قضاییه، رییسجمهوری را نیز انتخاب و اختیار عزل وی را هم
داشته باشد.»
قدیری ابیانه ابراز امیدواری کرده است اگر روزی تصمیم بر این شد
که «قانون اساسی» در مسیر بازنگری قرار بگیرد، انتخاب شخص
رییس قوه ی مجریه نیز بر عهده ی رهبر انقلاب گذاشته شود.
او گفته: «شاید برخی ادعا کنند که این کار خلاف روح جمهوریت
است اما در بسیاری از کشورها، رییسجمهوری و نخست وزیر
مستقیما" توسط مردم انتخاب نمیشوند و حتی در ایالات متحده
امریکا نیز مجلس الکترال که تشکیل میشود، نمایندگان منتخب
ایالتها در تعیین نفر اول حکومت، یعنی رییسجمهوری، تصمیمگیر
هستند. باید توجه داشت وقتی مردم رییس قوه ی مجریه را با آن
همه اختیارات خودشان انتخاب میکنند، خودشان مسئول خوب و
بد انتخابشان هستند.»
این دیدگاه در میان اصولگرایان و «مجذوبان ولایت» بارها و بارها
و به شیوهها (و عشوه ها)ی مختلف بیان شده است. آنها معتقدند
همه باید در خدمت مقام ولایت باشند!
پیشتر، صمصامالدین قوامی، امام جمعه ی شهرک پردیسان قم
در نمازجمعه این شهرک گفته بود: «برای انتخابات 1400، شورای
نگهبان یک رییسجمهوری انقلابی شناسایی کند. نمیخواهیم 10
نفر بیایند. لاریجانی و جلیلی و جهانگیری نمیخواهیم. دو نفر بیایند.
اینجا مردم سالاری دینی است، دموکراسی غربی که نیست. ما
رییسجمهوری که خودش ایدئولوژی دارد، نمیخواهیم. ما کارگزار
میخواهیم تحت فرمان خامنهای …»!
این تفکر اگرچه نافی اصل جمهوریت است و تضعیف هرچه بیشتر
مردمسالاری را در پی دارد و میتواند مورد انتقاد یا اعتراض عموم
دموکراسی خواهان باشد ولی وجه مثبتی دارد که اتفاقا" به همین
دلیل، نه رهبر فعلی آن را میپذیرد و نه مقبول «نهاد ولایت» است و
آن «مسئولیتپذیری و پاسخگویی ولایت فقیه» است.
تبدیل نهاد ریاست جمهوری به معاونت اجرایی یا قبول مسئولیت
نصب و عزل مستقیم رییسجمهور توسط رهبر، به منزله ی
مسئولیتپذیر کردن رهبر ایران در امور اجرایی کشور است. تجربه ی
40 سال گذشته نشان داده است، رهبر در تمام امور اجرایی کشور
دخالت مستقیم دارد ولی از آن جا که مسئولیت این حوزه بر عهده ی
رییسجمهوری است، او خود را مکلف به پاسخگویی نمیداند.
تریبونهای رسمی و حکومتی نیز انتقادها را مستقیم متوجه ی
رییسجمهوری، وزرا و مدیران ارشد اجرایی میدانند و این گونه تبلیغ
میکنند که دولت گوش به فرمان رهبری نیست. حال آن که در نظام
جمهوری اسلامی، قدرت در ید مقام عظمای ولایت است و مابقی
مجری فرامین و اوامر حضرتش می باشند!
در 10 ماهِ پیش رو، نه فرصت اصلاح قانون اساسی و تغییرات در
حوزه ی اجرایی کشور وجود دارد و نه ممکن است که شاهد
رفراندومی پیش از برگزاری انتخابات 1400 باشیم. ولی از هماکنون
میتوان حدس زد که تبدیل نهاد ریاست جمهوری به کارگزار بیت
رهبری، به صورت نانوشته در دستور کار رهبر ایران و شورای نگهبان
قرار دارد. در انتخابات 1400، بسیار دور از ذهن است کاندیدایی
تایید صلاحیت شود که بتواند رهبری ایران را به چالش بکشد.
پژمان تهوری
|
|