متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

اشک مهتاب و صدای استاد شجریان

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست

همه دریا از آن ما کن ای دوست

دلم دریا شد و دادم به دستت

مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

کنار چشمه ای بودیم در خواب

تو با جامی ربودی ماه از آب

چو نوشیدیم از آن جام گوارا

تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب

تن بیشه پر از مهتابه امشب

پلنگ کوه ها در خوابه امشب

به هر شوقی دلی سامان گرفته

دل من در تنم بی تابه امشب

دل من در تنم بی تابه امشب

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست

همه دریا از آن ما کن ای دوست

دلم دریا شد و دادم به دستت

مکش دریا به خون پروا کن ای دوست

مکش دریا به خون پروا کن ای دوست


برچسب‌ها: محمدرضا شجریان, تصنیف های سرزمین مادری, اشک مهتاب, سیاوش کسرایی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه بیست و پنجم اردیبهشت ۱۴۰۴ساعت 10:2  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا