|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
حَسَبِ حالی ننِـوشتی و شد ایّامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
یک کارشنـاس نـفـتــی چیـنـی که بـرای فـعـالـیـت در
منطقه ی عسلویـه به ایران آمده بود،با دیدن صندوقهـای
کمیته امداد در سطح شهر با تعجب از همراه ایرانی اش
می پرسد: این دستگاه ها چیست و چه کار می کند؟
همـراه او پاسخ می دهد که برای جمـع آوری اعـانـات
مـردم و کـمـک به فـقـراست.مهنـدس چینـی حیـرت زده
می پرسد: «مگر کشـوری با این همـه مـنـابـع و ذخایر و
ثـروت و سـرمـایـه، فـقـیـر هـم دارد؟!»
بی اختـیـار به یـاد این شـعــر حافـظ عـزیــز افـتـادم که
می گویـد:
گنج در آستیـن و کیـسه تهی
جام گیتـی نمـا و خاک رهیـم
در آن زمین که نسیمـی وزد ز طُـرّه ی دوست
چه جای دم زدن نــافـــه هـای تــاتــاری است

جوانـا سـر مـتـاب از پـنــد پـیـران
که رأی پــیـــر از بـخت جوان بــه
لاف عشق و گله از یار زهـی لاف دروغ
عشقـبـازان چنـیـن مسـتـحق هـجرانند

دل عــارفــان بـبـردنـد و قــرار پـارســایـان
همه شاهدان بصورت،تو بصورت و معانی
نمی بینم نشاط عیش در کس
نه درمـان دلـی، نه درد دیـنـی!
یگانه عـلـت و تـنها سرزمینی که پـرورش دهنده و
نگهدارنـده ی استـبـداد است، جهل عـموم و غـفـلت
همگانی است و باید بـا شرح آثار استبداد و نمایـاندن
زندگی آزاد و با عزّت،بـه تدریج پـرده های تـاریک جهل
را از برابر عقلشان زایل نمود.
آیت ا... طالقانی
به گردابی چو می افتادم از غم
به تـدبـیـرش امـیـد ساحلی بود
دشمن به قصد حافظ اگر دم زند چه باک
مـنّـت خدای را که نیـم شرمسار دوست

در کـوی نـیـکنــامی مـا را گـذر ندادنـد
گر تـو نمی پسنـدی تغییـر کن قضـا را

گر بدانـم که وصـال تو بدین دست دهد
دین و دل را همـه دربـازم و توفـیر کنـم
ای آنکـه ره بـه مشـرب مقصـود برده ای
زاین بحر قطره ای به من خاکسار بخش
باسلام به همه ی عزیـزان و خواننـدگان محتـرم این
صفحه و با تبریک آغاز هفته ی پنجم!
دختـر عزیـزم در پـایـه ی دهـم در بـاره ی ابزارهـای
شنـاخت پـرسش کـرده اند. ابـزارهای شنـاخت همـان
حس، عقل، و دل است. که در باره ی آنها در روزهـای
آینده انشاءا... بیشتر سخن خواهیم گفت.

الا ای دولـتـی طـالـع که قـدر وقـت می دانــی
گوارا بادت این عشـرت که داری روزگاری خوش

مژده ی وصل تو کو کز سر جان برخیزم
طـایـر قـدسـم و از دام جهــان بـرخیـزم

ز خاک کوی تو هر گه که دم زنـد حافـظ
نـسـیـم گـلـشـن جان در مـشـام افـتـد
|
|