|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
قدر هنر و هنرمند را دانستن
یوهانا اشپیری، خالق داستان های «هایدی» در کوهستان های پر
برف و زیبای سوییس، در روستایی در نزدیکی زوریخ زاده شد. پدرش
پزشک و مادرش شاعر بود. 15 ساله بود که او را به عمهاش در زوریخ
سپردند تا در آنجا به مدرسه برود. او در یک مدرسه شبانه روزی زبان
فرانسه و پیانو آموخت. 24 ساله بود که با وکیلی به نام برنارد اشپیری
ازدواج کرد و نام خانوادگی او را پذیرفت.

44 ساله بود که پس از درگذشت همسرش "یادداشتهایی بر مزار
ورنای" درباره رنج های یک زن در زندگی مشترک را نوشت و شرایط
نابسامان اجتماعی زنان را در سده ی نوزدهم تشریح کرد که با اقبال
بسیار روبرو شد.
پس از آن چند کتاب دیگر برای بزرگسالان نوشت که البته چندان
مورد توجه قرار نگرفتند.

52 ساله بود که نخستین داستان «هایدی» را منتشر کرد که در زمان
کوتاهی به 50 زبان ترجمه شد و با استقبال انیمیشن سازان هم روبرو
شد.
هایدی، داستان دختر بچه ی یتیمی است که نزد پدر بزرگش در
کوهستان زندگی میکند و در واقع داستان خود نویسنده در زمانی
بود که از شهر و محدودیت های زندگی در شهر خلاص شده و به
روستا و به دامان طبیعت رفته بود.
در این داستان هایدی بیخبر از پدر بزرگش مدتی همبازی دختری
با جسمی نحیف و پایی ناتوان در یک خانواده ی ثروتمند میشود، در
آنجا توسط یک معلم سرخانه، خواندن و نوشتن میآموزد ولی جدایی
از پدربزرگش او را بیمار میکند و باعث میشود که دخترک دوباره نزد
پیرمرد بازگردد تا بهبود یابد.
کوهستان، مکان تندرستی است و همبازی نحیف هایدی هم وقتی
به دیدار او به کوهستان میرود و مدتی در آنجا می ماند توانا میشود
و بر روی پای خود میایستد و از صندلی چرخدار خلاص میشود.

یوهانا اشپیری میگفت: تنها برای کودکان نمی نویسد بلکه برای
دوستداران کودکان نیز مینویسد.
او در 7 ژوئیه 1901 در زوریخ از دنیا رفت. به مناسبت صدمین سال
درگذشتش در سوییس سکه های 20 فرانکی با تصویرش ضرب شد
و یک تمبر پستی نیز منتشر شد زیرا مردم سوییس عقیده داشتند
که یوهانا با «داستان های هایدی» جهانیان را با کوهستان های زیبا
و مردم کشورشان آشنا کرده است.
یوهانا اشپیری، خالق داستان های «هایدی» در کوهستان های پر
برف و زیبای سوییس، در روستایی در نزدیکی زوریخ زاده شد. پدرش
پزشک و مادرش شاعر بود. 15 ساله بود که او را به عمهاش در زوریخ
سپردند تا در آنجا به مدرسه برود. او در یک مدرسه شبانه روزی زبان
فرانسه و پیانو آموخت. 24 ساله بود که با وکیلی به نام برنارد اشپیری
ازدواج کرد و نام خانوادگی او را پذیرفت.

44 ساله بود که پس از درگذشت همسرش "یادداشتهایی بر مزار
ورنای" درباره رنج های یک زن در زندگی مشترک را نوشت و شرایط
نابسامان اجتماعی زنان را در سده ی نوزدهم تشریح کرد که با اقبال
بسیار روبرو شد.
پس از آن چند کتاب دیگر برای بزرگسالان نوشت که البته چندان
مورد توجه قرار نگرفتند.

52 ساله بود که نخستین داستان «هایدی» را منتشر کرد که در زمان
کوتاهی به 50 زبان ترجمه شد و با استقبال انیمیشن سازان هم روبرو
شد.
هایدی، داستان دختر بچه ی یتیمی است که نزد پدر بزرگش در
کوهستان زندگی میکند و در واقع داستان خود نویسنده در زمانی
بود که از شهر و محدودیت های زندگی در شهر خلاص شده و به
روستا و به دامان طبیعت رفته بود.
در این داستان هایدی بیخبر از پدر بزرگش مدتی همبازی دختری
با جسمی نحیف و پایی ناتوان در یک خانواده ی ثروتمند میشود، در
آنجا توسط یک معلم سرخانه، خواندن و نوشتن میآموزد ولی جدایی
از پدربزرگش او را بیمار میکند و باعث میشود که دخترک دوباره نزد
پیرمرد بازگردد تا بهبود یابد.
کوهستان، مکان تندرستی است و همبازی نحیف هایدی هم وقتی
به دیدار او به کوهستان میرود و مدتی در آنجا می ماند توانا میشود
و بر روی پای خود میایستد و از صندلی چرخدار خلاص میشود.

یوهانا اشپیری میگفت: تنها برای کودکان نمی نویسد بلکه برای
دوستداران کودکان نیز مینویسد.
او در 7 ژوئیه 1901 در زوریخ از دنیا رفت. به مناسبت صدمین سال
درگذشتش در سوییس سکه های 20 فرانکی با تصویرش ضرب شد
و یک تمبر پستی نیز منتشر شد زیرا مردم سوییس عقیده داشتند
که یوهانا با «داستان های هایدی» جهانیان را با کوهستان های زیبا
و مردم کشورشان آشنا کرده است.
|
|