|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
زن كه علايم آبستنی در خود يافت، كمكم پرهيز غذایی در پيش
می گيرد. فكر بهداشت تا آنجا رشد كرده است كه زن باردار هرگز
خوراك ثقيل يا ديرهضم نمی خورد. در ژاپن اينگونه پرهيز را «ايواتااوبی»
می گويند. در ماه هفتم بارداری، ماما به بازار می رود و برای رختخواب
زن باردار روكش و ملحفه و چيزهای لازم می خرد، و نيز پيراهن بارداری
به تناسب وضع و استطاعت او آماده می كند.
چون وضع حمل را نزديك ببينند، پی ماما می فرستند، و او برای كمك
به زائو حاضر می شود. وقتی كه او بند ناف بچه را می برد بايد به
اندازه ی دو بند انگشت باقی بگذارد. (در متن، دو «سون» نوشته است.
سون، مقياس قديمی در ژاپن برای طول، تقریبا" برابر 1 اينچ است.)
پس دارویی از تركيب كره و ادويه به جای بريده شده می مالد و زخم را
می بندد. نوزاد را در پارچه ی سفيد می پيچند و در رختخواب كوچك
می گذارد.
معمولا" اين، رختخواب را روی تنوری كه برای نان پختن به كار می برند
می گذارند، و پايين رختخواب برنج (برای صدقه دادن) می گذارند، و هفت
روز پس از زايمان (" گوچی يا" در ژاپنی) اين برنج را به فقير می دهند.
پس از قيچی شدن ناف به ماما پاداش می دهند. فقط در تابستان
بی درنگ پس از وضع حمل نوزاد را حمام می كنند، اما در فصل زمستان
اولين حمام در روز هفتم تولد است. پس نوزاد را در گهواره می گذارند و
دور او را با پارچه يا پوشاک پر می كنند تا بچه حركت نكند. وقتی كه زائو
از خونريزی بازايستاد به زودی از آب گرم استفاده می كند.
نام گذاری نوزاد هم جزو آيين تولد يا " گوچی يا" است. در اين وقت
است كه حق الزحمه مرسوم را به ماما می پردازند. وقتی كه نوزاد
شروع به راه رفتن می كند، حلقه ای را كه زنگ های كوچك دارد به پای
كودک نوپا می بندند تا با گام برداشتن صدای دلنواز بدهد. اگر پستان
مادر خشک باشد، دايه می گيرند تا طفل را شير بدهد. برای انتخاب
زن شيرده پيش از هر چيز از نسب و تبارش تحقيق می كنند، و يكبار
كه دايه آوردند، كمتر پيش می آيد كه تغييرش دهند. نيز، سوای حقوق
معين پاداش هم به مادر رضاعی طفل می دهند.
تن نوزاد را با دارویی از تركيب چند ادويه (و روغن) نرم می كنند تا گرما
و تابش خورشيد به پوست آسيب نرساند. برای پيشگيری از بيماری ها،
به خوراک طفل هم ادويه هایی می زنند. اگر نوزاد بيمار بشود، ماما
پرهيز غذایی می دهد (به ژاپنی "دوكوداچی")، و پدر و مادر پيش
همسايه ها و خويشان و حتی بستگان دور می روند و از آن ها نظر
می خواهند و شربت و داروی گوناگون به بچه می خورانند. در اين
معالجه بيشتر از قنداق (شربت قند) يا ترياک استفاده می كنند. شماری
از گياهان دارویی ايران از ديرباز معروف بوده و به شرق و غرب (چين و
اروپا) رفته است.
بچه كه هشت ساله شد، او را به مكتب می گذارند. در اينجا نخست
قرآن و شعر حافظ، بزرگترين غزلسرای ايران، يا شاهنامه، شعر تاريخی
سروده ی فردوسی، بزرگ ترين حماسه سرای ايران می خواند. البته
كه طفل شعر اصلی را می خواند (نه بازنوشته ساده شده ی آن را)،
و مثل شاگرد مكتبی های قديم ژاپن، اگر معنی شعر را هم نفهمد آن را
از بر می كند. اين روزها در بسياری نواحی ايران مدارس نوين بنياد شده
و آموزش عادی و مدرسه ای رايج است، اما هنوز هم بچه ها اين
شعرهای دشوار را به تكرار می خوانند، و شايد كه در دل آن را
می فهمند.
قانون مدنی ايران پيوسته در حال انطباق يافتن با احوال و اقتضای
زمان و درآمدن به شيوه ی امروزين بوده و اين يكی از كارهای بزرگ و
برجسته ی پادشاه كنونی است. وضع و اجرای مقررات مربوط به ثبت
احوال از نمونه ی پيشرفت ها در اين زمينه است. در اصل، در نظام
اجتماعی قديم در ايران، جز در خانواده های اعيان و اشراف و بلندپايگان
ثبت تولد و ازدواج و طلاق و وصايا و امور مربوط به وراثت معمول نبود، و
كسی خواهان دانستن سن حقيقی (خود و ديگران) نمی شد. اگر هم
ضرورتی برای شناختن جزئيات احوال شخصيه پيش می آمد، می بايست
به حاكم شرع و دفاتر عاقدان و محرّران مراجعه كنند و از گذشته و حال
خود خبر يابند. گاه پيش می آمد كه (در ثبت وقايع) مادری چهل و چهار
ساله و پسرش پنجاه ساله درآيند. در همه جای جهان، بنا به رسم، در
اعلام سن حقيقی خانمها سخت نمی گرفته اند. امروزه هم قانون
ايران در اين باره جانب زنان را دارد!
قانون تازه ی ازدواج و طلاق كه برای نخستين بار ثبت اين وقايع را
مقرر می ساخت، در سال 1932 م. (1311 خورشيدی) وضع و به موقع
اجرا گذاشته شد. برابر اين مقررات، هر مرد كه اقدام به ازدواج و طلاق
بيثبت آن در دفاتر رسمی كند به يك تا شش ماه حبس تأديبی محكوم
می شود. دولت برای ثبت ازدواج و طلاق هزينه ی ثبت دريافت نخواهد
كرد.
|
|