متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

 

   هنگام پادشاهی کوروش، ایرانیان آزادی داشتنـد و فرمانروایان رعایـای

خود را در آزادی سهـیـم کرده بودنـد و چون سربـازان و سرداران را به یک

چشم می دیدند و با همه به برابری رفتار می کردند، سربازان در ساعت 

خطـر آمــاده ی جانـفـشـانـی بودند و در جنگ بـا جان می کوشیدند. اگر

در میـان ایرانیـان مـرد خردمنـدی بود که می تـوانـسـت انـدرزی دهـد که

مـردمـان را سـودمنـد بـاشـد، چنان می کردنـد که همـه از خردمنـدی او

بهره مند گردند. 

   پـادشـاه بر کسی حسد نمی ورزیـد و به همه آزادی مـی داد تا آنـچه

می خواهنـد را بگـویـنـد و آن کس را که انـدرز بـهتـر می داد و رأی بـهتـر

مـی نهـاد، گـرامـی تر می داشت. 

  این بـود که کشـور از هر لـحاظ پیـشـرفـت کرد و بـزرگ شـد زیـرا افـراد

«آزادی» داشتـنـد و در میان آنان «مـحبـت» بود و نسبــت بـه هم حسِ

خویشاونـدی داشتنـد.

 نقل از رساله ی افلاطون

ترجمه ی زنده یاد دکتر محمود صناعی

 


برچسب‌ها: کوروش بزرگ, میرحسین موسوی, دکتر محمود صناعی, شیوه ی کشورداری
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه هشتم فروردین ۱۳۹۷ساعت 0:0  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا