|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
« کُنـدرسِـه » یکی از اصـحاب دایـرة المعـارف می گویـد: «تا زمـانی که
کسانی باشند که به جای پیـروی از عقل خود، عقیـده ی خود را از دیگران
دریـافـت کنند، انتظار اینکه زنجیرهـا بگسلد، انتظـار بیهوده ای است و نوع
آدمی به دو طبـقـه مُنقسـم خواهد ماند : طبقـه ای که تـعقـل می کنـد و
طبـقـه ای که ایمـان مـی ورزد، یا طبـقـه ی اربـابـان و طبـقـه ی بـردگان!»

قرن نوزدهم
قرن نوزدهـم، قـرن انقلاب صنعتـی و گستـرش سـرمـایـه داری در درون
جامعه های های غربی و توسعه ی استعمـارگری (امپریالیسم) در بیرون
آن کشورهاست. این قرن، زمان ورود ماشین در صنعت و کشاورزی است
و در جریان آن با پدید آمدن صنعت نفت و قـرار گرفتن نیـروی بـخار به جای
جای نیروی جسمی، تولید کالاها با سرعت بی سابقـه افـزایش می یابد

و کشورهای غربی برای به دست آوردن مواد اولیـه از یکسو و بازار فروش
از سوی دیگر به رقـابت با یکدیگر پرداخته، در صـدد توسعه ی مستعمرات
خود در نقاط دیگر جهان برمی آیند.

این وضع از لحاظ سیاسی و اجتماعی نتایجی به بار مـی آورد که یکی
از آنها کشاندن کودکان و زنان طبقـات فقـیر جامعه به کار در کارخانه ها و
دیگری،پیدا شدن نهضـت های کارگری و ظهور مَسلک ها و ایدئولوژیهایی
مثل سوسیالیسم و کمـونیـسم است.

کارل مارکس
|
|