متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

 

 

   دانش‌ آموزان کوچکی که سیزده سال قبل با آتش چراغ نفتی کلاس

سوختند، حالا دانشجو شده‌اند. آنها برای تامین هزینه ی تحصیل، عمل

و درمان، دنبال اشتغال و درآمد هستند اما هیچ وزارتخانه‌ای از آن ها

حمایت نمی‌کند.

   14 آذر سال 1385، کلاس مدرسه ی شهید رحیمی روستای درودزن

در مرودشت با چراغ نفتی علاءالدین آتش گرفت. شش دختر و دو پسر

در این ‌آتش‌ سوختند که حالا 20 ساله و دانشجو شده‌اند.

 

   سمانه عظیمی می‌گوید: «زمانی که به وزارتخانه‌ها می‌رویم به جای

اینکه پاسخ‌مان را بدهند، با رفتارهای بدی مواجه می‌شویم. چهارشنبه

26 آذر به وزارت علوم رفتیم، جالب بود که مردم عادی به راحتی از گیت

رد می‌شدند، اما برای ما نیروی انتظامی خبر کردند!»

   یکی از مسئولان اداره ی مالی وزارت بهداشت به جای این که از ما

حمایت کند، می‌گوید جای دیگری شما را سوزانده، این مسئله به ما

چه ربطی دارد؟!

 

 

   این دانش آموزان سابق و دانشجویان فعلی از نگاه خیره ی مردم و

سوال‌هایی که می‌پرسند نیز رنج می کشند؛ مضافا" اینکه اشتباها"

آنها را بچه‌های شین‌آباد خطاب می‌کنند. پریسا طاهری گفته است:

«عکس‌های ما را به اسم بچه‌های شین‌آباد می‌زنند، این واقعا برای ما

عذاب‌آور است. ما چهار سال پیش از دانش‌آموزان شین‌آباد سوختیم و

درصد سوختگی‌مان هم خیلی بالا بود، اما کسی ما را نمی‌شناسد.»

 

   لیلا کهن گفته که اوایل به آنها مشاوره‌های روانشناسی می‌دادند که

آن هم پس از مدتی قطع شد: «در آن زمان هم مشاور ما برایمان کارتون

تام و جری می‌گذاشت.»!

 

   نرگس حیدری، یکی دیگر از دخترانی که مجبور بوده سه بار بینی‌اش

را عمل کند،  شکایت کرده که در بیمارستان‌های دولتی هم به آنها به

سختی تخت می‌دهند: «روزهایی که عمل دارم، از صبح منتظرم تا شب

یک تخت خالی شود. حتی ما گفته‌ایم اگر زمان می‌برد به خانه برویم تا

تخت خالی شود، اما گفتند که اگر تخت خالی شود آن را به شخص

دیگری می دهیم. من در شیراز عمل کردم... برای چند لحظه از اتاق

بیرون آمدم که با تندی به من گفتند تو نباید اینجا باشی، مردم تو را

می‌بینند و می‌ترسند.»

 

 |+| نوشته شده در  دوشنبه سی ام دی ۱۳۹۸ساعت 22:0  توسط بهمن طالبی  | 

 

 نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!

 

 |+| نوشته شده در  دوشنبه سی ام دی ۱۳۹۸ساعت 0:0  توسط بهمن طالبی  | 

                           

                               مهارت تفکر انتقادی

 

   تفکر انتقادی به معنی گلایه و شکایت و غرغر کردن نیست، بلکه به

معنی «اندیشیدن» و «سبک و سنگین کردن» است. این مهارت موجب

می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع

مورد نظر را به خوبی بررسی و سبک و سنگین کنیم و پس از آن، در

مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم.

 

   با عادت به تفکر نقادانه:

فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم. 

با وجود فراوانی اطلاعات، دچار سردرگمی نمی شویم.

با دیگران محترمانه و منصفانه برخورد می کنیم

آرامش داریم و قضاوت درست تری می کنیم.

آنگونه که هست می بینیم و از تعصب و لجاجت دور می شویم.

کمتر اشتباه می کنیم و دیگران را به اشتباه نمی اندازیم.

همدلانه تر و منصفانه تر فکر می کنیم و اهل مدارا می شویم.

دلایل قوی تر را می پذیریم و تغییر می کنیم.

از حقیقت نمی گریزیم، بلکه در پی آن می رویم.

از عقاید و نظرات خود بهتر می توانیم دفاع کنیم.

   


برچسب‌ها: مهارت های زندگی, تفکر انتقادی, مهارتهای دهگانه زندگی, سازمان بهداشت جهانی
 |+| نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۸ساعت 23:52  توسط بهمن طالبی  | 

 

آموزش مهارتهای زندگی برای نوجوانان و چهار حوزه ی توسعه فردی 

                                        (مدل اچ فور)

 

     حیطه ی اول : سر (Head)

     یاد بگیریم چگونه بیاموزیم.

     تصمیم گیری

     حل مسئله

 

 

     حیطه ی دوم : قلب (Heart)

     ارتباط

     همکاری

     مهارت های اجتماعی

     حل تعارض

     پذیرش تفاوت ها بین عقاید و فرهنگ و رسوم خود و دیگران

 

 

     حیطه ی سوم : دست ها (Hands)

     شرکت در خدمات داوطلبانه

     مسئولیت پذیری

     همکاری در گروه

 

 

    حیطه ی چهارم: سلامتی (Health)

     سبک زندگی سالم

     مدیریت استرس

     پیشگیری از بیماری

     امنیت شخصی

 


برچسب‌ها: مهارت های زندگی, حل مسئله, پیشگیری از بیماری, سبک زندگی
 |+| نوشته شده در  یکشنبه بیست و نهم دی ۱۳۹۸ساعت 10:31  توسط بهمن طالبی  | 

 

   هوا خیلی سرد است و در و دیوار خانه‌های‌مان هم که خیس...

بچه هایم سرما خورده‌اند و خانه ی بهداشت دارویی ندارد که به ما

بدهد ... رودخانه هم که پر آب شده و مسیری برای رفت و آمد نیست

نمی‌دانیم چه باید بکنیم. تا قبل از سیل هم زندگی‌مان زندگی نبود ...

حالا دیگر به مرگ رسیده‌ایم تا به تب راضی شویم. نه کمکی برایمان

می آید و نه کسی اسم روستایمان را می‌داند. آخر، در بی‌نشانی

می میریم!

 

 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۸ساعت 22:20  توسط بهمن طالبی  | 


برچسب‌ها: معما و سرگرمی, جدول سودوکو
 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۸ساعت 22:1  توسط بهمن طالبی  | 

 

             تعصّب، چشم های بینا را نابینا

 

         و گوشهای شنوا را ناشنوا می کند!

 


برچسب‌ها: ابوریحان بیرونی, تعصب
 |+| نوشته شده در  جمعه بیست و هفتم دی ۱۳۹۸ساعت 11:6  توسط بهمن طالبی  | 

 

   در کنار خشونت آشکار و عینی، نوعی خشونت دیگر به نام «خشونت 

پنهان» نیز وجود دارد، که موذیانه بوده و احساسات طرف مقابل را هدف

قرار می دهد و در راستای به سلطه درآوردن او حرکت می‌کند. این نوع

خشونت به‌ صورت خشونت‌های اجتماعی، روانی و عاطفی پنهان بروز

پیدا می‌کند.

 

   خشونت، چه «پنهان» و چه «آشکار»، در خانواده ها نیز به وفور دیده

می شود. خانواده، قدیمی‌ترین و فراگیرترین نهادی است که در همه ی

جوامع بشری وجود داشته و کارکردهای فراوانی دارند. خانواده به‌ عنوان

سلول‌های تشکیل‌دهنده ی پیکره ی جامعه، با تربیت فرزندان، دوام و

بقای جامعه را میسر می‌سازد.

 

   تصویر ایده‌آل هر شخص از خانواده، صمیمیت، عشق و احترام متقابل

است، ولی واقعیت این است که انسان‌ ها گاهی در میان خانواده و

توسط اعضای آن، بیش از هر جای دیگری، هدف حمله ی فیزیکی و کتک

خوردن قرار می‌گیرند. از این گذشته، خشونت در فضای خانواده ممکن

است به صورت خشونت پنهان بروز کند و کودکان، زنان، سالمندان و

حتی مردان، قربانیان آن باشند.


   خشونت پنهان به خشونت‌هایی اطلاق می‌شود که از نظر اجتماعی،

علنی نمی‌شوند و پنهان می مانند. خشونت‌های پنهان خانوادگی، به‌

صورت کودک آزاری و همسر آزاری است. 

   کودک آزاری به هرگونه عملی که باعث آزار جسمی و روانی در وجود

یک کودک شود گفته می‌شود. نمونه ی این آزارها ممانعت از حاضر

شدن در مدرسه، خشونت در کلاس درس، محروم کردن کودک از غذا،

حبس او در حمام یا زیرزمین است. کودک‌ آزاری ممکن است توسط

والدین، معلم یا دیگر بستگان نزدیک او انجام ‎شود.
 

   کودکانی که مورد خشونت واقع‌ شده یا شاهد خشونت هستند،

اعتماد به بزرگ‌ترها را از دست می‌دهند و دچار بی‌ثباتی عاطفی و

حس درماندگی، تغییرات رفتاری، مشکل تمرکز، بازی‌های تکراری و

مشکل خواب و کابوس دیدن می شوند.

     خشونت، در رفتار و احساسات نوجوانان به‌ صورت متفاوتی بروز

می‌کند، دختران نوجوان در چنین شرایطی اغلب با درون ریختن مسائل

از بروز و افشای مشکلات و احساسات خود خودداری می‌کنند، به

همین دلیل افسردگی، اضطراب، اتکای بیش‌ از حد به بزرگسالان و

احساس بدبختی را بیشتر از خود نشان می‎دهند. پسران نوجوان،

اغلب با بیرون ریختن مشکلات، عدم سلامت روحی خود را نشان

می‌دهند و اغلب با عدم حرف‌شنوی، دروغ‌گویی، تقلب، تخریب، درگیری

و مشاجره ی لفظی و بی‌رحمی، توجه دیگران را به خود جلب می‌کنند.

   خشونت پنهان همسر آزاری، عمدتا" خشونت مردان علیه زنان است،

که می تواند به شکل آزار جسمی، روانی، عاطفی، جنسی و اقتصادی

باشد. در اکثر کشورهای جهان با وجود تفاوت های فرهنگی، پدیده‌ ی

همسر آزاری وجود دارد. تحقیقات نشان می‌دهد که بیش از 85 درصد از

آزاردهندگان، مرد هستند!

    نمونه ی عینی همسر آزاری را می‌توان در خشونت فیزیکی مرد بر

علیه زن مشاهده کرد، اما خشونت‌های روانی از قبیل تخریب شخصیت،

فحاشی، بدبینی و سوءظن، بزرگ‌نمایی مسائل جزئی، مقایسه ی

نامناسب زن با سایر زنان، پرتاب کردن اشیا، ترساندن در خواب و تهدید

با چاقو و سلاح سرد ابزارهایی برای تهدید و آزار زن هستند.

   در مواردی نیز خشونت پنهان زنان، مردها را هدف قرار می دهد.

شایع‌ترین این نوع خشونت، توهین کردن، مقایسه کردن مرد با مردان

دیگر و یا بی‌توجهی به تربیت فرزندان است.

   اما چه خشونت علیه مرد باشد، چه زن و چه فرزند، در تمام حالات، 

فرزندان چنین خانواده هایی هستند که قربانیان اصلی خواهند بود. 

فرزندان این نوع خانواده‌ها علاوه بر اعتماد به‌ نفس پایین، به سمت

خودآزاری و میل به خودکشی سوق می یابند.
 

   آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان از سنین پیش‌دبستانی تا

دبیرستان، و پایدار ساختن این مهارت‌ها در افراد می‌تواند سبب

کاهش خشونت در سطح خانواده و جامعه شود.

   همچنین زنان و مردان می توانند در دوره های مهارت های زندگی

شرکت کنند و در جهت رفع مشکلات و نابسامانی زندگی زناشویی

و خانوادگی خود قدم بردارند.

 


برچسب‌ها: خشونت, خشونت پنهان, مهارت های زندگی, آسیب های اجتماعی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۸ساعت 22:0  توسط بهمن طالبی  | 

 

 

زندگی باید کرد


                                    گاه با یک گل سرخ


گاه با یک دل تنگ


                             گاه با سوسوی امیدی کم رنگ

 

   زندگی باید کرد


                              گاه با غزلی از احساس

 

 گاه با خوشه ای از عطر گل یاس


                                          زندگی باید کرد


گاه با ناب ترین شعر زمان


                        گاه با ساده ترین قصه ی یک انسان


زندگی باید کرد


                              گاه باید رویید


از پس آن باران


                                             گاه باید خندید


           بر غمی بی پایان


                                لحظه هایت بی غم


روزگارت آرام

 


برچسب‌ها: سهراب سپهری, دکتر علی شریعتی
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۸ساعت 21:0  توسط بهمن طالبی  | 

   

   در روز جهانی مالاریا باید این واقعیت تلخ را در نظر داشته باشیم که

سالانه 500,000 نفر بر اثر ابتلا به مالاریا جان خود را از دست می دهند

که بیشتر آنها را کودکان زیر 5 سال تشکیل می دهند که در منطقه ی

جنوب صحرای آفریقا زندگی می کنند. در عین حال باید از اقدامات و

تلاش های کسانی تقدیر کنیم که جان بیش از 3 میلیون انسان را از

سال 2000 تاکنون از چنگال مالاریا نجات داده اند.

 

 

   اکنون بشر توانسته جلوی روند گسترش مالاریا را سد کند و میزان

مرگ و میر را تا بیش از %40 کاهش دهد و حتی بسیاری از کشورها

توانسته اند به حذف این بیماری نزدیک شوند.

   پیشگیری و درمان مالاریا این نوید را به جهانیان می دهد که کودکان

بیشتری به سن مدرسه می رسند، حرفه می آموزند و به اعضای مولد

و رشید جامعه تبدیل شده، ضمن اینکه از زندگی مشقت بار می رهند،

موجب افزایش درآمد خانوارها شده، به توسعه ی کشور خود کمک

می کنند.

 

   از طرف دیگر برای پیگیری و اجرای برنامه های مؤثر پیشگیری و

درمان مالاریا، مبارزه با افزایش مقاومت پشه در برابر حشره کش ها و

جلوگیری از مقاومت انگل در مقابل داروهای ضدمالاریا، به سرمایه ی

بیشتر و دانش افزونتر محتاجیم و همچنین به تعهدی محکم و استوار

نیاز داریم.

 

 

   آمار ابتلای به مالاریا در ایران، سالانه حدود 20,000 نفر است که

نسبت به کشورهای همجوار مثل پاکستان و افغانستان هر کدام با

حدود 1,500,000 مورد ابتلا به مالاریا در سال، پذیرفتنی است، اما

مهاجرت فراوان به ایران، امکان حذف و ریشه کنی بیماری را در ایران

بسیار دشوار کرده است. 

   همچنین در کشور ما در حال حاضر اکثر موارد بیماری از سه استان

سیستان و بلوچستان، هرمزگان و کرمان و به ندرت از استان فارس

گزارش می شود، به نحوی که %95 از موارد گزارش شده ی بیماری

مربوط به این سه استان است. 

 

 

    برنامه ی مبارزه با مالاریا در ایران شامل تأمین نیروی انسانی،

کشتن لارو پشه ها در مناطق با شیوع بالای مالاریا، آموزش خانه به

خانه ی ساکنان این مناطق، پرهیز از استراحت در فضای باز، استفاده

از وسایل خنک کننده به جای گشودن پنجره ها، استفاده از توری برای

پنجره ها یا پشه بند در موقع خواب، و تشخیص بیماری ظرف مدت 48

ساعت و آغاز سریع درمان دارویی می باشد.

   در گذشته های دور، پشه ی ناقل انگل هایی که موجب بیماری مالاریا

می شوند، به حشره کش د.د.ت حساس بود که امروزه مقاوم شده،

همچنین دو انگل «فالسیپارم» و «ویواکس»، به داروی کلروکین مقاوم

شده اند، بنابراین ناچاریم هم از داروهای دیگر برای مبارزه با بیماری و

هم از حشره کش های دیگر برای نابودی پشه و لارو آنها استفاده کنیم.

 


برچسب‌ها: مالاریا, روز جهانی مالاریا, محیط زیست, حشره کش ها
 |+| نوشته شده در  چهارشنبه بیست و پنجم دی ۱۳۹۸ساعت 1:30  توسط بهمن طالبی  | 

 

                          باران هم برای ما رحمت نیست!

 

 چه کرده ایم که باران هم دیگر برای ما رحمت نیست؟!

 

 |+| نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۸ساعت 22:46  توسط بهمن طالبی  | 

 

   پسربچه دست و پای مسافرهای مترو را می‌بوسد و جعبه کوچکش

را نشان می‌دهد تا شاید چیزی بخرند. یکی از زن‌ها می‌گوید: «این ها

پاکستانی‌اند، دستفروش‌های پاکستانی این کار را می‌کنند!»

   کسی روی خوش نشان نمی‌دهد. تقریبا" همه اخم می‌کنند و یک‌

نفر او را به‌ تندی پس می‌زند. من از آن گوشه که نشسته‌ام می‌بینم

که پسربچه چطور این واکنش‌ها را ذره‌ذره به خود جذب می‌کند و

عضلات صورتش منقبض می‌شوند؛ انگار که هر اخم و هر کلمه ی

ناخوشایند، مثل وزنه‌ای سنگین بر جانش می‌نشیند و راه‌رفتن را

برایش دشوارتر می‌کند.


   آرام به طرف در واگن می‌رود. صبر می‌کند تا قطار مترو در ایستگاه

متوقف شود. درست لحظه‌ای پیش از آن‌ که در باز شود و او از واگن

بیرون بپرد، رو می‌کند به طرف مسافرها و ناسزای رکیکی نثار همه ی

ما می‌کند.


   انگار در یک سکانس کوتاه نشانم داده‌اند که چگونه فقر، تبعیض و

عدم درک توسط دیگران می‌تواند به خشم فروخورده‌ای تبدیل شود و

در یک لحظه سر باز کند.


   استفاده از عباراتی مانند «پاکستانی‌ها»، «معلولان»، «عرب‌ها»،

«دستفروش‌ها»، «گداگشنه‌ها» و هر واژه و اصطلاح دیگری که با

برچسب‌زدن به یک گروه اجتماعی خاص، آن را متمایز از دیگران و

شایسته ی نسبت‌دادن یک صفت منفی مشترک به همه اعضای آن

سازد، از جمله مصادیق خشونت به حساب می‌آید و نتیجه‌اش نیز از

پیش مشخص است: تقویت احساس مورد تبعیض قرار گرفتن و ایجاد

خشم و خشونت در آن گروه اجتماعی.


   27 آذرماه، سالروز روزی است که نطق رییس‌ جمهور ایران در سازمان

ملل درباره جهان عاری از خشونت و افراطی‌گری مورداقبال قرار گرفت و

مصوبه‌ای در این رابطه به اتفاق آرا به تصویب رسید. این روز در تقویم

ایران روز مبارزه با خشونت و افراطی‌گری نامیده شده است.


   شایسته است کشوری که مبدع پیشنهاد برای مبارزه با خشونت در

سطح جهان می‌شود، بیش از پیش در فرهنگسازی برای حذف خشونت

از در و دیوار خانه ی خود بکوشد.


   خشونت فقط در آزار جسمی و روانی دیگران خلاصه نمی‌شود. در

باره ی آنچه خشونت خانگی خوانده می‌شود، بسیار دیده و شنیده‌ایم.

خشونت علیه زنان و کودکان و اقشار ضعیف جامعه را همه متهم

می‌کنند اما انواع دیگری از خشونت هم وجود دارد که روز به‌ روز

گسترده‌تر می‌شوند و مدام خود را بازتولید می‌کنند اما کمتر مورد توجه

و بحث قرار گرفته‌اند.


   خشونت می‌تواند پله‌ها و میله‌هایی باشد که در کوچه و خیابان رو به‌

روی ویلچرها سبز می‌شوند و ادامه ی حرکت را برایشان دشوار می‌کنند.

خشونت می‌تواند نگاه معنادار بعضی افراد به کفش‌های قرمز یک زن

جوان باشد. خشونت خودروی روباز طلایی پسر فلان مقام مسئول است

که اختلاف طبقاتی و ژن خوب صاحبش را به‌ رخ می‌کشد و می‌گذرد.

خشونت در جایی اتفاق می‌افتد که اگر پول نداری و بیماری، باید بمیری.

خشونت در سفره ی خالی پدربزرگی معنا می‌شود که پیش نوه‌هایش

شرمنده است و در جیب خالی کارگری معنا می‌شود که همسرش به‌

خاطر نداشتن صدهزارتومان پول، روبه‌روی چشم او جان باخته است.

خشونت یعنی پذیرش دانشجو با توصیه‌نامه ی عمو و عمه، یعنی

استخدام با توصیه‌نامه ی پدر و پدربزرگ، یعنی مهاجرت با رانت مادر و

مادربزرگ.


   خشونت یعنی نگاهی که جامعه ی مردسالار به زنان دارد و آنان را

جنس دوم می‌پندارد؛ نگاهی که حضور یک زن را فقط در کنار یک مرد به

رسمیت می‌شناسد و در برخی فضاها مانند ورزشگاه حتی با همراهی

یک مرد نیز او را نمی‌پذیرد.


   خشونت یعنی توقعی که جامعه ی مردسالار از مردان دارد، ‌طوری که

آنان را همواره قوی و مسئول حل مشکلات می‌داند و در عرصه ی زندگی

به بهانه مرد بودن تنهایشان می‌گذارد. خشونت در مردی تبلور پیدا می‌کند

که اجازه ندارد گریه کند، اجازه ندارد به‌راحتی از احساساتش حرف بزند

و اجازه ندارد کم بیاورد.


   خشونت این است که فقط خودت را قبول داشته باشی و خیال کنی

در جامعه جایگاهی بالاتر از بقیه داری. یعنی به دیگران از بالا نگاه کنی

و ظاهر و باطن و عقایدشان را به سخره بگیری، بی ‌آن که دلت بخواهد

یا قصد داشته باشی آنها را برای بهتر شدن یاری کنی.


   خشونت هر آن چیزی است که فضای رشد و پیشرفت را برای یک

گروه از جامعه تنگ کند، انسانیت و اخلاق را به چالش بکشد و عدالت

اجتماعی را زیرسوال ببرد.


                      خشونت‌های پنهان را دریابیم!

 


برچسب‌ها: خشونت, خشونت های خانگی, خشونت پنهان, مبارزه با خشونت
 |+| نوشته شده در  سه شنبه بیست و چهارم دی ۱۳۹۸ساعت 10:49  توسط بهمن طالبی  | 

 


   امروز در جان مستأصل و غمگین ما رمق و توانی برای جشن گرفتنِ

این پیروزی و رسیدن به آرزویی که سال‌ها برایش تلاش کرده بودیم،

نیست.

   استیصال و غمِ ما نه فقط به خاطر در عزایِ هموطنانمان نشستن،

بلکه به خاطر فردایی‌ است که گمانم به روشنایی‌اش نیست. کاش

امید داشتم که این آخرین پرده از نمایش فریب و تزویر و بی خردیِ این

بی کفایتان است که همچنان می‌دانم نیست!

 

   در این تارترین شب‌های تاریخ وطن، تمام مردمِ سرخورده، سرکوب

شده، زجردیده، فقرچشیده و دلشکسته ی کشورم را با هر قومیت و

زبان، به مهرورزی و حمایت و مراقبت از یکدیگر دعوت می‌کنم. ما جز

هم هیچ مأمن و پناهگاهی نداریم.

 

                                          سعید معروف

      کاپیتان تیم ملی والیبال ایران، پس از راهیابی تیمش به المپیک 2020

 


برچسب‌ها: سعید معروف, والیبال ایران, تیم ملی والیبال ایران, راهیابی به المپیک توکیو
 |+| نوشته شده در  یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۸ساعت 22:16  توسط بهمن طالبی  | 

 

   انستیتو ماکس پلانک آلمان از مرگ غم‌انگیز یک بانوی پژوهشگر ایرانی

و از همکاران آن انستیتو در سانحه ی سقوط هواپیمای اوکراین در نزدیکی

فرودگاه مهرآباد تهران خبر داده است.

   در اطلاعیه‌ای که انستیتو ماکس پلانک روز جمعه (دهم ژانویه) منتشر

کرده، آمده است که آن انستیتو در سوگ مرگ غم‌انگیز پانیذ سلطانی،

دانشمند ۲۹ ساله فرو رفته است.

   سلطانی دکترای خود را در رشته ی پلیمرشناسی اخذ کرده بود و در

شهر ماینز آلمان زندگی می‌کرد.

 

 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۸ساعت 22:7  توسط بهمن طالبی  | 

 

   خشونت خانگی به مانند پرخاشگری و تنش های خیابانی، محسوس

و آشکار نیست اما صورت غمگین فرزندان و مادران و کبودی های بر روی

صورت و بدن آنها مؤید واقعیت های تلخی است که در چاردیواری خانه ها 

و پشت درهای بسته رخ می دهد!


   عمده ی قربانیان خشونت های خانوادگی، زنان و کودکان هستند. زیرا

به پسران که مردان آینده خواهند بود، نیاموخته ایم که مردان آمده اند تا

روی این سیاره، آرامش و امنیت را معنا کنند. به آنها نیاموخته ایم که، 

هستند تا موجب امنیت و آرامش زنان و کودکان باشند. 

 

   خشونت خانگی صرفا" درگیری فیزیکی نیست بلکه رفتارهای بدبینانه،

حبس همسر یا فرزندان در منزل، اعمال محدودیت های شدید، فحاشی،

تهدید و ... از جمله ی آنهاست. 

   یکی از شاخصه ها و ویژگی های خشونت خانگی، پنهانی بودن آن

است یعنی افرادی که به آنها خشونت شده، با دغدغه ی حفظ آبرو،

مخفی کاری می کنند و دم فرو می بندند و آبروداری می کنند! و این

ضریب پنهان کاری در خشونت علیه زنان، بیشتر از خشونت علیه

فرزندان است.

   نکته ی دیگری که باید بدانیم این است که: اگر فرد پرخاشگر پس

از اعمال خشونت و گذشت زمان از رفتار خویش پشیمان شود، مهار

خشونت و بازگشت آرامش و ثبات به خانواده، و مدیریت پرخاشگری

آسان تر از حالتی است که هیچ پشیمانی و عذاب وجدانی در فرد

پرخاشگر وجود نداشته باشد. 

   در خصوص عوامل موثر در بروز خشونت، نمی توان یک عامل خاص را

عنوان کرد و در واقع مؤلفه های بسیاری اعم از روحی، روانی، جسمی،

ژنتیکی، محیطی، تجربیات شخصی و ... در بروز پرخاشگری موثر است.

اما فارغ از اینکه چه عواملی در بروز خشونت موثر است مهار و مدیریت

خشونت، اصل حائز اهمیتی است که با مشاوره و آموزش مهارت های

زندگی، محقّق و میسّر می شود.

   آموزش، تاثیرگذارترین مؤلفه در پیشگیری، مهار و رفع خشونت و

پرخاشگری محسوب می شود و باید به آموزش مهارتهای زندگی از

دوران مدرسه توجه ویژه ای شود. آموزش های مهارت های زندگی 

به دانش آموزان، بسیار نوید بخش و سازنده محسوب می شود زیرا

متضمن آرامش آینده ی جامعه است.


   خشونت خانگی، تبعات و عوارض مخرب در فرزندان، به عنوان وارثان

خشونت در آینده به جا می گذارد که بسیار نامبارک تر از التهاب و تنش

و سلب آرامش از کانون خانواده در زمان حال است. فرزندانی که در

خانواده های خشن و ناامن بزرگ می شوند، در مواجهه با فرزندان خود

و مسائل زندگیشان، خشونت می ورزند و نمی توانند با آرامش و

خردورزی مشکلات و دشواری ها را چاره کنند. 

 

 


برچسب‌ها: آسیب های اجتماعی, خشونت, خشونت خانگی, خشونت بر علیه زنان
 |+| نوشته شده در  شنبه بیست و یکم دی ۱۳۹۸ساعت 19:0  توسط بهمن طالبی  | 
مطالب قدیمی‌تر
  بالا