متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

 

1ـ هدف از نقد و انتقاد، بهتـر فهمیـدن و دقیـق فهمیـدن یک

موضوع است.

 

2ـ هدف از نقد و انتقاد، نزدیک کردن یک فکر و نظریه به fact  

است.

 

3ـ اظهار نظر با نقد متفاوت است: اولی مخاطب خاصی ندارد

اما دومی برای اصلاح فکر و سخن و عمل دیگری است.

 

4ـ منتقد تا می تواند باید در متن انتقادی خود، پرسش ها و

زوایای جدید طرح کند.

 

5ـ داشتـن یک دیـدگـاه متفـاوت، نقد نیـست. مستـنـدات و 

fact ها، مبنای نقد و انتقاد هستند.

 

6ـ نقد شفاهی از نظر مکتوب، بی اعتبار است.

 

7ـ منتقد باید دقیق با نقطه و ویرگول از متن اصلی، نقل قول

کند و بعد آن را بر اساس مستندات نقادی کند.

 

8ـ نقد به صورت مناظره توسط کسانی معتبر است که هر دو

طرف در رابطه با موضوع مناظـره، متـون مختلف تولیـد و چاپ

کرده باشند.

 

9ـ در مسائل فکـری و علمـی، مبنـای نقد بر واقعیـات، آمـار و 

fact ها است. جایگاه تخیـلات و توهمـات در مـدارهای علمـی

نیست.

 

10ـ در جامعه‌ای نقد اعتبار پیدا می‌کند که افراد متخصص در

حوزه ی تخصصی خود نقادی کنند.

 

11ـ اگر منتقد نکته‌ای را از متن مکتوب متوجه نمی شود، ابتدا

سؤال می‌کند و بعد نقد می‌کند.

 

12ـ پیش ذهنیت از نویسنده یک متن، نقد و انتقاد را مخدوش

و بی ‌اعتبار می‌کند.

 

13ـ به میزانی که انتقادات کلی باشند از اعتبار آن‌ها کاسته

می‌شود. مبنای کار علمی و انتقادی در پرداختن به جزئیات 

است.

 

14ـ بالاترین سطح اعتبار یک فرد علمی و فکری، نوشته‌های 

اوست. سخنرانی و ارائه ی شفاهی مطالب پایین‌ترین سطح

است.

 

15ـ منتقد بر نویسنده ی متن، القاب نمی گذارد.

 

16ـ کسی که در یک موضوع تخصص نداشته و متون تولید و

چاپ نکرده، به لحاظ علمی نمی‌تواند انتقاد کند.

 

17ـ منتقد، متن و سخن و فکر طرف خود را نقد می‌کند و نه

شخص او را.

 

18ـ کسی که نقد علمی می شود، وظیفه ی مدنی دارد که

به انتقادات پاسخ دهد.

 

19ـ نقدی که به آمار و مستندات تجربی و تاریخی اتکاء داشته

باشد، معتبرتر است.

 

20ـ منتقـد در بیـان و لـحن، شخصـی احساسـی و عصبـانـی

نیست. ادب و صداقت او مقدم بر انتقاداتش  است.

 

21ـ منتقد و انتقادشونده هر دو باید در یک موضوع تخصص

داشته باشند و متون تولید و چاپ کرده باشند.

 

22ـ نقاد از این عبارات، فراوان استفاده می‌کند: حدس می‌زنم.

تصور می‌کنم. به نظرم می آید. شواهد اینگونه نشان می‌دهد.

آمار چنین می گوید.

 

23ـ نقد فکری و علمی باید مکتوب و علنی باشد اما نقد از

رفتار حتما" باید به صورت خصوصی به افراد منتقل شود.

 

24ـ محل تحصیل، اساتید و متون علمی منتقد، بر کیفیت نقد

او بسیار تأثیرگذار است.

 

25ـ انـدیشـه هـا «سطـح اعتـبـار» دارنـد و بـه تـدریــج اصـلاح

می شوند. می توان با استدلال، مستندات و آمار، اندیشه ها

را تکامل بخشید.

 

26ـ منتقـد باید مـراقـب باشد تا آنـچه که خودش دوست دارد

بگوید را به حساب متن دیگری نگذارد و متن او را تحریف نکند.

 

27ـ استفاده از کمیت ها، دقت و اعتبار نقد را افزایش می دهد.

 

28ـ علمی ترین متن و علمی ترین نقد آن است که نویسنده،

تعاریف خود را از مفاهیم از یک طرف و مفروضات و استوانه های

فکری را از طرف دیگر به طور دقیق مکتوب کند.

 

29ـ در نقادی و مناظره، مبنای استدلال «پژوهش های علمی»

است.

 

30ـ استانداردگذاری برای نقد و مناظره، مسئولیت دانشگاه ها،

متخصصین و انجمن های علمی است.

 


برچسب‌ها: دکتر محمود سریع القلم, نقد, مناظره, آثار مکتوب
 |+| نوشته شده در  دوشنبه ششم مرداد ۱۳۹۹ساعت 0:0  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا