متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
عادتی در بین ما است که وقتی با کسی دشمنی داریم، هیچ حد و حدودی
در ستیزهجویی و نفـی او نمیشناسیـم. بدتر از آن اینکه تفاوتـی میان دشمن،
مخالف، رقیب، دگراندیش و حتی دوست منتقـد نمیشنـاسیم. گمان میکنیم
هر که با من نیست، علیـه من است.
در ماجرای نهضت ملی کردن نفت، این رویه کمتر دیده میشود. مصدق حزب
توده را که همواره او را متهم به سازش با امریکا و انگلیس میکرد،آزاد میگذارد.
همان روزهای اول صـدارتش به شهربانـی بخشنامـه میکند که هر کس به من
توهین یا انتقاد یا اعتراضی کرد، آزاد است و نباید متعرض او شد. حتی به هیات
خلع ید سفارش میکند با مدیران و کارکنان شرکت نفت انگلیس با احترام کامل
رفتار کنند و از درگیری و توهین یا جسارت به آنها به طور قطع پرهیز کنند.
از یادداشت های غلامحسین مصدق، فرزند دکتر محمد مصدق
![]() |