متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
نویسنده ی رمان شازده کوچولو، داستانش را در تابستان و پاییز
سال 1942 زمانی که در نیویورک زندگی می کرد نوشته است. و اولین
نسخه ی کتاب، به ترجمه ی انگلیسی در سال 1943 در انگلستان
چاپ شد، اما نسخه ی فرانسوی کتاب در سال 1946 رونمایی شد.
راوی: راوی این داستان، خلبانی است که هواپیمایش در یک صحرا
سقوط کرده است و او در آنجا با شازده کوچولو ملاقات می کند. او روایت
دیدارش را با شازده کوچولو شش سال بعد از اتفاق افتادن ماجرا تعریف
می کند.
زاويه ی ديد داستان: راوی از یک زاویه ی دید اول شخص استفاده
می کند . اما تمرکز اصلی راوی بر روی روایت کردن سفرهایی است
که شازده کوچولو در آن ها حضور داشته است. از این رو یک زاویه ی
دید شناور را ما در طول داستان شاهد هستیم.
لحن اثر: روایت راوی در دو دنیای آدم بزرگ ها و دنیای شازده کوچولو
اتفاق می افتد که در دنیای شازده کوچولو همه چیز به گونه ای فانتزی
همراه با تلخی ها و شیرینی ها صورت می گیرد و در دنیای آدم بزرگها
همه چیز ناعاقلانه و از روی غفلت و یا ندانم کاری و بی حوصلگی،
روایت می شود.
روايت زمانی اثر : گذشته یا ماضی است.
مکان رويداد داستان : کویر «صحرا» در آفریقا و جهان بیرون از زمین
است.
زمان رخداد داستان : زمان رویداد این داستان مشخص نیست و تنها
زمانی که در این داستان در اختیار داریم ، زمانی است که راوی از آن
به "شش سال قبل بود" اشاره کرده است.
شخصيت اصلی : شازده کوچولو و خلبان
کشمکش اصلی داستان : بر سر دیدگاه شازده کوچولو ، از مردم
جهان و همچنین جدال و کشمکش هایی است که او با خلبان بر سر
دنیای آدم بزرگها دارد.
کنش صعودی داستان : کنش صعودی داستان از آن جایی شکل
می گیرد که شازده کوچولو با گل رزش حرفش می شود و تصمیم
می گیرد که به سیارات مختلف سفر کند و نهایتا" نیز با روباه برخورد
می کند.
اوج داستان: اوج داستان زمانی اتفاق می افتد که شازده کوچولو
به روباه برمی خورد و روباه درس ها و تجارب زندگی خودش را با او در
میان می گذارد و آن زمان است که شازده کوچولو می فهمد که به
چه اندازه باید قدر گلش را بداند!
نمادها و موتيف های داستانی: بیابان، ستاره ها، گل رز، روباه،
نقاشی های شازده کوچولو، صحبت با راوی و دنیای آدم بزرگها
**************************
برای مطالعه ی داستان شازده کوچولو
در همین وبلاگ (اینجا) را کلیک کنید.
![]() |