متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

 

   پیش از آنکه خلافت به علی ابن ابی طالب برسد، در شرف تغییر

شکل به نظام سلطنت اموی بود. حاکمان عادت کرده بودند که به

حقوق ملت چنان نظر کنند که گویا چگونگی آن منوط به اراده ی

والیان و زمامداران است! و هر نیک و بدی را که اینان بخواهند، باید

مطابق دلخواهشان اجرا شود! و در واقع توده های محروم و بینوا، از

نظر این گروه چیزی نبودند مگر پشت های عریانی که در انتظار

تازیانه اند و یا باید بارهای ایشان را حمل کنند.

 

 

   و علاوه بر این باید گفت که خلافت عثمان فرصت و امکان داد که

این والیان و فرمانداران ــ که بیشترشان هم از بنی امیه و یا یاران و

همفکران ایشان بودند ــ در سراسر قلمرو خلافت، به کار و کوشش

بپردازند تا پایه های سلطنت اموی را پی ریزی کنند: پول و رشوه ها،

شب نشینی ها و معامله ها، آزادگذاشتن دست های متنفذان در

جان و مال و مقدرات عمومی، خریدن سربازان جنگجو، نزدیک ساختن

کسانی که امید یاری از آنها دارند و دور کردن کسانی که احتمال

یاریشان را نمی دهند، از جمله ی این اقدامات بود.

 

 

   بنی امیه که به شهادت تاریخ در دوران اسلامشان هم بر شیوه ی

جاهلی خود باقی بودند، اکثریت بزرگان را به ذلت و خواری کشاندند،

مگر کسانی که برای احتکار و استثمار و حکومت آنان میدان را باز

کردند و کلید بیت المال و قدرت حکومت را در دست آنان قرار داده و

ملت را هم، به ضمیمه ی چیزهایی که تقدیم می نمودند، دودستی

به آنان تقدیم داشتند تا بندگان و بردگان آنان شوند.

   در اینجا بود که ملت نیز به دو گروه تقسیم شد؛ گروهی که خیرخواه

همگان و هوادار پیروزی فرمانروای عادلی بود که بیت المال را در اختیار

احفاد بنی امیه نگذارد؛ و گروهی که از حق برگشته، در کمین نشسته

و منتظر فرصت بودند تا اگر سلطنت طلبان قیام کردند با آنها کنار بیایند

و اگر به اندازه ی آزشان سودمند گردید، از آنها پشتیبانی کنند و گرنه از

نو وارد مذاکره و معامله شوند و سهمی بیشتر بگیرند تا اعلام همکاری

کنند.

 

 

   خلافت به علی رسید در حالی که اوضاع چنین، و کارها بر این

منوال بود و مردم هم می بایست یکی از دو راه را انتخاب کنند:

   یا در راه پشتیبانی از خلافت و پیروزی امام ــ که عدالت و طرفداری

او از توده را می دانستند ــ به پیشواز مرگ بروند و یا از سلطنت

خاندان بنی امیه پشتیبانی کنند که هدفی جز بازگرداندن افتخارات

دوران جاهلیت نداشتند؛ که البته این کار راه پر خطری بود و بدبختی

برای ملت به بار می آورد و خون ها ریخته می شد.

 


برچسب‌ها: مولا علی علیه السلام, استبداد و استبدادزدگی, خیرخواهان ملت, بر سر سفره نشستگان
 |+| نوشته شده در  پنجشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۹ساعت 23:35  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا