متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
کاروان عاشقان از سویی می رفت و سپاه حرّ از پی آنان. تمام
دغدغه ی حر این بود که مبادا جنگ شروع شود. این برهان امام
حسین هم که می گفت بنا به دعوت و خواست مردم کوفه آمده
است و اگر نمی خواهند برمی گردد، سخنی بود که حر، پاسخی
برای آن نمی یافت.
در منزل «عذیب الهجانات» که در فاصله ی یک فرسخی قادسیه
بود و آستانه ی سرزمین عراق؛ دیدند یک گروه چهار نفره از کوفه
می آید. طرماح بن عدی، رهبر گروه بود. وقتی که برابر امام رسیدند،
طرماح خواند:
ای شتر من از اینکه به سختی می رانمت بیم مدار و شتاب
کن که پیش از سحرگهان، با بهترین سواران و بهترین مسافران
به مرد والاتبار برسی. بزرگوار آزاده ی گشاده دل که خدایش برای
بهترین کار بدانجا رسانده است. و خدایش وی را همانند روزگار
پایدار بدارد.
امام در پاسخ او گفت: «امیدوارم اراده ی خداوند برای ما نیکو
باشد، خواه کشته شویم و یا پیروز گردیم.»
طرماح با اشعار خود، تابلوی درخشانی را تصویر کرده بود، و امام
حسین با پاسخ خود، خیر و خوبی را معنی کرده بود و عیار نهضت
را نشان داده بود که در هر حال «خیر» است.
در این هنگام حر جلو آمد و گفت: این چند نفر که از کوفه آمده اند،
از جمله همراهان شما نیستند، اهل کوفه اند. آنها را یا بازداشت
می کنم و یا به کوفه بازمی گردانم.
امام گفت: من با جان خودم از اینان دفاع می کنم. آنان یاران من
هستند و در حکم همسفران من. تو قول دادی تا نامه ی ابن زیاد
بیاید، متعرض من نشوی؛ و اگر بخواهی آنان را زندانی کنی و یا
برگردانی، با تو خواهم جنگید.
حر پیشنهاد امام را پذیرفت.
امام از آنان پرسید: از کوفه چه خبر؟ مردم چه وضعیتی دارند؟
مجمع بن عبدالله الغائدی گفت: اعیان و اشراف شهر، رشوه های
هنگفتی گرفته اند و کیسه هایشان را پر کرده اند. حکومت دل آنان
را به دست آورده و آنان را همکاران مخلص خود نموده است. همگی
آنان علیه شما هستند. بقیه ی مردم، دل هایشان با شماست و
شمشیرهایشان بر شما! آنها فردا بر تو شمشیر خواهند کشید.
امام در باره ی شهادت قیس بن مسهّر پرسید. توضیح دادند. امام
نتوانست از گریه خودداری کند. گفت:
و منهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و مابدلوا تبدیلا
از آنان برخی بر سر پیمان خویش جان باختند و بعضی چشم به
راه اند و هیچ پیمان خود را دگرگون نکرده اند.
و سپس دعا کرد که: خداوندا ما و آنان را در بهشت در قرارگاه رحمت
و مهرت قرار ده و گنجینه ی ثوابت را نثار ما کن!
![]() |