|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
شمایی که از دست عدالت فریادتان بلند می شود، حتما" از ظلم
رنج بیشتری خواهید برد. اگر شربت گوارای عدل و داد با آن همه
شیرینی در ذائقه ی شما ناپسند آید، زهر ناگوار و تلخ ظلم و ستم
هزار مرتبه برایتان ناگوارتر خواهد بود. از دولت ما چیزی بالاتر از عدل و
داد انتظار نداشته باشید.
علی، زمین به دست آمده به سبب خویشی و نزدیکی با خلیفه را
غصب می شمرد و هر بهره و فایده ای هم که از آن زمین به دست
آورده بودند همه را غصب شده می داند.
مردم علی را خوب می شناختند و می دانستند زمانی که به کاری
اراده نماید هیچ کس و هیچ چیز قادر به جلوگیری و بازداشتن او از
انجام آن مهم نخواهد بود. ثروتمندان و صاحبان زور و زر روی به فرار
نهادند و به دشمن او پیوستند و علی هم از این فرار و پیوستن آنان به
بیگانگان بیمی به خود راه نمی داد، چون مقصدش حق بود و میزانش
عدالت؛ و این از بیاناتش کاملا" مشهود بود: ای مردم آنان که از بین
شما دنیا آنان را در خود فرو برده و کشتزارهای بسیار به دست آورده اند
و بر اسبان تیزرو نشسته اند و کنیزکان ماهرو گرفته اند، اگر من آنان را
از این لذت ها دور سازم و حق آنان را که خودشان می دانند چه اندازه
است به آنان بدهم، نزد خودشان نگویند فرزند ابوطالب ما را از حق
خودمان محروم کرد! و هر یک از یاران رسول خدا از مهاجر و انصار که
درک حضور ایشان را نموده اند و بدین جهت برای خود فضیلت و رجحانی
قائل هستند باید بدانند که برتری آنان فردا نزد خدا است و امروز بنده ی
او می باشند، مال هم متعلق به اوست و هر کس به اندازه ی کارش از
آن مال بهره مند می شود.
|
|