متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

 

   «علی» حقیقتی بزرگی را که عامل اصلی پیدایش اختلاف طبقاتی

و تکوین جامعه ی طبقاتی است، به خوبی درک کرد و آن را در آن دوران

دور، در قالب این کلمات کوتاه و مختصر ریخت:

 

   «هیچ فقیـری گرسنه نمانـده، مگر در سایه ی

آنکه ثروتمندی از حق او بهره مند گشته است»!

 

   این حقیقت بزرگی است که امروزه رژیم های عدالت پیشه، اساس

روابط و پیوندهای مادی بین مردم را بر پایه ی آن استوار می سازند؛ و

علی بن ابی طالب در بیش از ده قرن پیش، آن را به خوبی دریافت و تا

آنجا که امکانات به او اجازه می داد اصول و قواعد آن را در عهدنامه ها

و وصیت های خود تشریح کرد و استوار ساخت.

 

 

   یکی از نویسندگان لبنانی نقل می کرد؛ در یکی از کشورهای اروپایی

که حکومتش در رهایی انسان از فقر و نیازمندی و بدبختی های ناشی

از آن، می کوشید، روزی به وزیر فرهنگ آن کشور گفتم: ما مسلمانان

بیش از هزار سال پیش، حقیقت و ماهیت جامعه ی طبقاتی را که شما

امروز در راه فهمیدن چگونگی آن کار می کنید، فهمیده ایم!

   وزیر اروپایی به من گفت: چطور آن را فهمیده اید؟

   گفتم: بیش از ده قرن پیش علی بن ابی طالب گفته است:

 

   «من هیچ نعمت فراوانی را ندیدم مگر آنکه در کنار

آن حقی ضایع و پایمال شده است»!

 

   وزیر اروپایی به من گفت: پس ما بر شما برتری و فضیلت داریم!

   گفتم: چرا؟ و چگونه؟

   گفت: برای این که مردی از شما این حقیقت را ده قرن پیش کشف

کرده ولی شما هنوز در یک وضع اجتماعی آمیخته به ظلم هستید، در

صورتی که ما آن را پیش از شما به مرحله ی عمل درآورده ایم، پس در

واقع شما در این موضوع بیش از هزار سال از ما عقب تر هستید!

 

 

   ما مسلمانان، می توانیم فلسفه ی اجتماع از نظر «علی» را در 9 

عبارت تلخیص و بیان کنیم که طرز تفکر وی در باره ی وضع جامعه از نظر

ثروت و فقر، و از جهت اختلافات طبقاتی، بر آنها استوار است و قانون و

دستور او هم، در راه رفع نیازمندی از همگان و اجرای مساوات در حقوق

و وظایف در بین توده ی مردم بر پایه ی آن ها قرار دارد:

 

1. از احتکار جلوگیری کن؛

2. هیچ فقیری گرسنه نمانده مگر به آن سبب که ثروتمندی از حق او

بهره مند گشته است؛

3. هیچ نعمت فراوانی را ندیدم مگر آنکه در کنار آن حقی پایمال شده

است؛

4. باید سعی تو در آبادانی زمین، بیش تر از فکر جمع نمودن مالیات

باشد؛

5. من صحیح نمی دانم کسی را به کاری مجبور سازم که آن را دوست

ندارد؛

6. دل های آنان در بهشت و بدنشان در حال «کار» کردن است؛

7. نهر، متعلق به کسی است که در آن کار کرده، نه کسی که از شرکت

در حفر و تعمیر آن دوری جسته است؛

8. کار و رنج هر کسی را در حساب او منظور بدار، و زحمت و کوشش او

را به دیگری نسبت مده؛

9. از انحصارطلبی و استثمار آن چه که همه ی مردم در آن مساوی اند،

بپرهیز.

 


برچسب‌ها: مولا علی علیه السلام, مسیر شیعه در تاریخ, جورج جورداق, چرا جامعه ی طبقاتی
 |+| نوشته شده در  یکشنبه سوم اسفند ۱۳۹۹ساعت 23:47  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا