متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 
 

   هنوز هم که هنوز است نظام آموزشی ما به شیوه هشتاد سال گذشته اداره

و سیاست گذاری می‌شود. یعنی این نظام بیشتر حافظه محور است تا رابطه

محور، هنوز مشق محور است تا منطق محور، هنوز معلم محور است تا دانش‌آموز

محور،‌ هنوز دفترچه محور است تا ذهن محور، هنوز فرد محور است تا جمع محور،

هنوز آموزش محور است تا پرورش محور، هنوز نمره محور است تا ظرفیت‌ محور،

هنوز نقطه محور است تا فرایند محور.

   به همین دلیل توسعه ی ما نیز به مثابه کودکی‌مان در نقطه‌ای متوقف شده

است؛ پس این ناتوانی و ناکارآمدی امروز ما بیش از آن که محصول نظام سیاسی

یا محصول چاه‌های نفت باشد، محصول ناتوانمندی‌ هایی است که ریشه در

کودکی ما دارد.

   در صد ساله ی اخیر، به‌ طور مکرر در مسیر توسعه گاهی چند گامی رفته‌ایم

و بعد برای دوره ای طولانی متوقف شدیم و باز چند گامی و سپس توقف دوباره

و این ناشی از همان فقدان دوره ی کودکی است. به همین دلیل است که

عنوان سخن امروزم را « کودکی به مثابه توسعه » گذاشته‌ام. یعنی اگر

بخواهیم توسعه را دریابیم باید کودکی را دریابیم و اگر می‌خواهیم روی توسعه

سرمایه‌ گذاری کنیم باید روی کودکی سرمایه‌ گذاری کنیم.

   ما اگر بتوانیم دو نسل را با توانمندی‌ توسعه‌ای تربیت کنیم، می‌توانیم توسعه

یابیم و البته در این مسیر نیازی به داشتن نفت و منابع غنی انرژی نیست – گر 

چه اگر آنها باشند می‌توانند مسیر را تسریع کنند. بنابر این اگر می خواهیم در

حوزه ی توسعه کاری از پیش ببریم و متفاوت از گذشته حرکت کنیم، ابتدا باید از

تغییر ریل نسل کودکان امروزمان آغاز کنیم.

   در سفری به استان کردستان یک پروژه‌ ی پتروشیمی را به بنده معرفی

کردند. گمان می کردند به واسطه ی اجرای آن پروژه، اقتصاد منطقه می‌تواند

تحول یابد. از دوستان و اهالی آنجا شنیده بودم که استان کردستان ده پانزده

سال منتظر افتتاح یک طرح پتروشیمی است. من به نخبگان و فعالان استان

عنوان کردم که چرا شما بر اجرای پروژه ی پتروشیمی اصرار دارید و چرا گمان

می کنید این پروژه اقتصاد استان را متحول می کند؟ گفتند اگر بر این پروژه تأکید

نکنیم بر چه طرحی تأکید کنیم؟

   گفتم پروژه ی پتروشیمی کمک زیادی به توسعه ی استان نخواهد کرد و تنها

رشد و پیشرفت اندکی عاید استان می‌‌کند. زیرا تجهیزات این طرح پتروشیمی

با کشتی از طریق حمل‌ و‌ نقل دریایی از خارج کشور به داخل می‌آید. گاز و

خوراک این پتروشیمی نیز با خط لوله از جنوب به استان وارد می‌شود، مهندسان

آن نیز با هواپیما از دیگر استان‌ها یا از پایتخت خواهند آمد. محصولات نهایی آن نیز

در زنجیره ی تولید به بیرون از استان می رود. در نتیجه برای استان شما تنها

می تواند منفعتی در حد استخدام 200 نفر کارمند، نگهبان، راننده و نیروی

خدماتی داشته باشد اما در حاشیه آن، آلودگی‌های زیست محیطی را برای

شما به دنبال دارد.

   در همان جلسه که دنبال ارائه ی راهکار بودند، به آنها توصیه کردم نصف

میزان نقدینگی را که مقرر شده برای آن پروژه هزینه شود را از مسئولان طلب

کنند و همان وجه را به عنوان سپرده در بانک بگذارند و سودش را صرف بازسازی

آموزش‌ و‌ پرورش کنند. حساب کردم از سود آن می‌توانند حقوق کلیه معلمان را

دو برابر کنند. گفتم اعلام کنید ما به معلمانمان دو برابر حقوق فعلی را خواهیم

داد، به شرط اینکه شغلی به غیر از معلمی نداشته باشند و تعهد دهند در تمام

تابستان‌ها دوره‌‎های بازآموزی بگذرانند و از آنان تست‌های روان شناسی گرفته

شود تا معلمانی را که ویژگی‌های مطلوب‌ معلم شدن و تربیت و تعلیم کودکان

را ندارند، با بهترین شیوه ممکن بازخرید کنند. 

   به کردستانی‌ها تأکید کردم اگر این کار را پی بگیرند و این مأموریت را به

درستی انجام دهند در دو تا سه نسل دیگر دانش آموزی، ثمره اش را خواهند

دید و شاهد توسعه ی استانشان خواهند بود.

   این یک مثال نمادین بود که بدانیم سرمایه گذاری در پرورش کودکان بسیار

مهم‌تر از ساختن پتروشیمی و پالایشگاه است.

 

   اگر ما تنها یک دهم از بودجه و هزینه ی عمومی مربوط به زیرساخت‌ها

همچون سدسازی، مخابرات و مواردی از این دست را در اختیار آموزش و پرورش

قرار دهیم، اوضاع به کلی متفاوت از آن چیزی خواهد بود که در شرایط کنونی

متصور است. اگر تنها یک دهم هزینه‌ای را که در انرژی هسته‌ای صرف کرده‌ایم

در نظام آموزش و پرورش هزینه می‌کردیم چه بسا که برای تحول در نظام آموزش

و پروش مکفی بود. اما اصولا" این موضوع برای ما «مسئله» و «دغدغه» نبوده

است و متوجه نبودیم که توسعه از کجا آغاز می‌شود و با چنین بی‌توجهی ای

چه ضربه و آسیبی به فرآیند توسعه و به نسل‌های بعد وارد کرده‌ایم!

 

 


برچسب‌ها: دکتر محسن رنانی, دوره ی کودکی, دوره ی کودکی و توسعه ی جامعه, جامعه ی بی کودکی
 |+| نوشته شده در  سه شنبه بیست و هشتم اسفند ۱۳۹۷ساعت 21:59  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا