|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
بهار معجزه است!
ذهن انسان برحسب عادت گمان می كند، هر چه «خلاف آمد عادت بود»، نشانی از معجزه را دربر دارد. اما چهار فصل سال و خورشيد و ماه و آسمان و هوا و باد صبا و شعله آتش و قطره باران و ذره خاك و... كلمهای كه بر زبان ما می گردد، چون همه عادی به نظر می رسند، حقيقتا عادی اند. چنين نيست. گفتهاند ما با بصر، صورت پديدهها و نسبت ظاهری آنها را شناسایی می كنيم و می بينيم. مثلا مراقبيم به ديوار بر نخوريم. با بصيرت نسبت بين مفاهيم و باطن امور را می سنجيم. نسبت بين صدق و كذب، وفا و جفا، محبت و نفرت، دانایی و نادانی و...
بهار از جمله پديدههایی است كه نيازمنديم، هم صورت بهار را به خوبی ببينيم. بر شكوفهها و گلها و تازگی و طراوت برگ و باغ چشم بدوزيم. با دم عطرآگين باد صبا نفس تازه كنيم و نيز نيازمنديم، باطن بهار را ببينيم.
ببينيم چگونه از سنگ و خاک، سبزه و لاله می رويد.
در آستانه نوروز سال ۱۳۹۰ با طيب صالح در طنجه، در ساحل اقيانوس قدم می زديم، سخن از سال نو و بهار شد. گفتم: ايرانيان نقطه تعادل زمان را در آغاز بهار شناسایی كردهاند. اين نقطه تعادل زمان، همراه با شكفتن شكوفهها و درخشش سبزی برگها و تازه شدن نفس هواست. از اين رو سال نو در تقويم ما با تقوم ميلادی و قمری متفاوت است! گفتم، ما رسم ديد و بازديد و هديه داريم. فضای زندگی اجتماعی دگرگون ميشود. مردم حتی به ديدن كسانی می روند كه ممكن است بين آنان كدورتهایی اتفاق افتاده باشد.
طيب صالح گفت: «من هم به شما به عنوان یک دوست برای رسيدن سال نو و بهار هديهای بدهم. اين هديه جد من است، در همان روستایی كه در رمان «موسم هجرت به شمال» روايت شده است. جدّم به من گفت: «اهل شكايت و ملامت و ملالت نباش!»
هر چه در اين باره بينديشيم، در آستانه سال نو شايسته است. گاه و بلكه بسا، خانه دلهایمان مثل خانه تنهايمان نياز به زدودن غبار دارد. غبارروبی دلها، زدودن گلايهها و كينهها كه بر دلهای ما و بر بالهای پرواز ما سنگينی می كند.
به همين خاطر در معارف دينی و اخلاقی ما توصيه شده است: با كسانی كه با شما قطع رابطه كردهاند، پيوند برقرار كنيد. كدورتها را بتارانيد تا سبكبال شويد. وقتی جامعه با دشواری ها و زندگی با تنگناهای مختلف روبهرو ميشود، اگر دلهای ما غبارزدایی نشود و بالهای مان سبك نشود، زندگی دشوارتر می شود. می بايست در رابطه با خانواده و دوستان و آشنايان و مردم خود مثل خاک نرم بود و:
در بهاران كی شود سرسبز سنگ
خاك شو تا گُل برویی رنگ رنگ
سید عطاالله مهاجرانی
خوانندگان گرانمایه جهت مطاله ی بیشتر دو پی دی اف زیر را در باره ی رمان "هجرت به سوی شمال" مطالعه کنید.
https://s32.picofile.com/file/8480847018/Taiieeb_Salih_1391_M_Farasatkhah.pdf.html
|
|