متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
با توجه به این که نائینی را یکی از مهم ترین متفکران روحانی و
مذهبی آزادی خواه دانسته اند، مفهوم آزادی در اندیشه های نائینی
از چه جایگاهی برخوردار بود و میان تلقی او از آزادی با مفهوم آزادی
در اندیشه ی سیاسی مدرن چه نسبتی وجود دارد؟
در شناخت نقادانه از افکار سیاسی نائینی، باید گفت: درک نائینی
از آزادی، استمرار سنت فکری کهن بود، که در آن، آزادی را در یک
مفهوم صرفا" حقوقی محدود کرده و از واژه هایی چون حُر و حریّت
برای توضیح شأن و مقام انسانهایی که از نظر حقوقی آزاد و غیربرده
بودند استفاده شده است. تلقی نائینی از آزادی، با مفهوم آزادی در
فلسفه ی سیاسی مدرن پیوند نزدیکی ندارد. گرچه نائینی در تبیین
نظام مشروطه تأکید کرده است که:
«سرمایه ی سعات و حیات ملی و محدودیت سلطنت و مسئولیت
مقومه ی آن و حفظ حقوق ملیه همه ... و اساس ولایتیه و عادله
بودن نحوه ی سلطنت چه آنکه به حق تصدی شود یا به غصب، به آن
دو اصل طیب و طاهر (حریت و مساوات) مبتنی است»، اما در تشریح
خود از دو مفهوم برابری و آزادی، محدود به مبانی شرعی است. از
همین دیدگاه است که برابری را در حقوق شرعی و احکام و مجازات،
منحصر و محدود کرده و آزادی را نیز محدود و منحصر به رهایی از رقیت
استبداد ساخته است!
نائینی با تقسیم آزادی به «آزادی از استبداد سیاسی» و «آزادی از
شریعت دینی»، آن نوع از آزادی را که به مفهوم «آزادی از استبداد
سیاسی» است مورد حمایت قرار داده و درباره ی مغایر نبودن آزادی
در نظام مشروطیت، با شریعت اسلامی، چنین استدلال کرده است
که:
«حقیقت تبدیل نحوه ی سلطنت غاصبه ی جائره عبارت است از
تحصیل آزادی از این اسارت و رقیت. و تمام منازعات و مشاجرات
واقعه ی فیمابین هر ملت با حکومت تملیکیه خودش، بر سر همین
مطلب خواهد بود، نه از برای رفع ید از احکام دین و مقتضیات مذهب.»
تلقی نائینی از آزادی در نظام سیاسی مشروطیت پارلمانی، نشان
می دهد که وی از درک نارسایی از مفهوم اصل آزادی در یک چنان
نظامی برخوردار بوده است.
تحلیل و ارزیابی نهایی شما از دستاوردها و ناکامی های اندیشه ی
سیاسی «نائینی» چیست؟
البته نمی توان این واقعیت را انکار کرد که نظام سیاسی مشروطیت
پارلمانی و دموکراسی سیاسی و اجتماعی؛ مفاهیم و نهادهای مدرنی
هستند که تبیین ماهیت، اهداف و کارکردهای آن با دیدگاه کلامی،
نتیجه و نشانه ی کم آگاهی نائینی به سرشت مفاهیم و نهادهای
مدرن است. نائینی با طرح این ادعا که «حکومت شورایی» همان غایت
سیاسی اسلام بوده و مشروعیت نظام مشروطیت بر اساس اجرای
قوانین شرعی الهام گرفته از منابع دینی است، نتوانسته است به
حقوق ملت در عرصه های قانونگذاری و آزادی ها و برابری های سیاسی
و اجتماعی دست یابد.
دریافت نائینی از اینکه استبداد از عوامل انحطاط جوامع اسلامی بوده
است، دریافتی واقع بینانه در آسیب شناسی انحطاط تمدن ایرانی و
اسلامی است. اما این ادعا که دولت مشروطه، همان نظام حکومتی
مورد نظر اسلام بوده است، با واقعیت ناسازگار است. نگاه نائینی به
عقب ماندگی های جهان اسلام و پیشرفت های جوامع غربی نیز کاملا"
واقع بینانه است. اما نائینی آنجایی که علت اصلی پیشرفت علمی و
فرهنگ و تمدن جوامع غربی را تمسک آن جوامع و ملل به اصول تمدن
و سیاسات اسلامی و به ویژه قرآن و سنت دانسته است و ادعا کرده
که ملل جوامع غربی اصول تمدن و سیاسات اسلامیه را از کتاب و
سنت و فرامین صادره از پیامبر اسلام اخذ کرده اند، نشان داده است
که در دریافت خود از علل پیشرفت جوامع و ملل مغرب زمین دچار
اشتباه شده است.
مصاحبه ی لطف الله آجودانی با هفته نامه ی امید جوان
****
در شب های آینده به یاری خدا در باره ی علل انحطاط مسلمانان
در دنیای کنونی و دلایل بازیچه بودن امت پیامبر گرامی اسلام در
چنگال حکومت های مستبد داخلی و حکومت های استعماری شرق
و غرب به واکاوی بیشتر خواهیم پرداخت.
![]() |