متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
وقتی می گوییم «علی» حیاتی پس از مماتش آغاز کرد، یعنی تشیع،
مذهبی که به نام او در تاریخ اسلام نامیده شد، یعنی نهضتی،
شخصیت هایی، نبوغ هایی و دل هایی که برای علی و به نام علی و در
راه علی در تاریخ تجلی کردند، یعنی تاثیر شخصیت علی و راه علی و
اسلام علی در تاریخ اسلام و بخصوص در تاریخ ما ایرانی ها، همه حیاتی
بود که پس از مرگ علی آغاز شد. ما ایرانی ها در مسئله ی تشیع و
محبت علی دارای جایگاه و موقعیت خاصی هستیم. در این مسئله
بسیاری از حرف ها و نظریات متناقض زشت و زیبا چنان مخلوط و در هم
شده که شناختن و تشخیص خوب و بدش برای ما بسیار مشکل و البته
بسیار فوری و حیاتی و ضروری است.
یکی از اتهاماتی که برخی دانشمندان اروپایی و علمای اهل تسنن،
متفقا" به تشیع می زنند این است که می گویند: « تشیع عبارت است
از مذهبی که ایرانی ها به نام اسلام ساختند، تا در پوشش تشیع
بتوانند سنت های ملی و قومی خوذ را حفظ کنند و به نام تشیع،
اسلام را از بین ببرند». بنابراین به نظر آنها تشیع عبارت بود از پناهگاهی
که عنصر ملی و نژادی ایرانی ها در درون آن، خود را از هجوم دین اسلام
و حمله ی عرب مصون می داشتند و چنین نتیجه می گرفتند که خود به
خود تشیع ساخته ی تمایلات و مصالح و عقاید ایرانی در برابر اسلام و
در درون اسلام است.
این یک نظریه ی بسیار رایج است و متأسفانه کیفیت تلقی عوام ما
و کیفیت تجلی تشیع موجود در میان ما می تواند بهانه های فراوانی
به دست کسانی که چنین نظریه ای را علیه تشیع و علیه ما اختراع
کرده اند بدهد و مصداق های فراوان پیدا کند و بالنتیجه ثابت کنند که
تشیع چنان که آنها می بافند و اتهام می زنند، ساخته ی قوم ایرانی
است و با خصوصیات قومی و نژادی و تاریخی ایرانیان ساخته شده و
با اسلام هماهنگ و منطبق نیست. بنابراین امروز ما بیش از هر زمان
دیگری محتاج به شناختن علمی و دقیق تشیع حقیقی و بنیان گذار
آن، علی هستیم.
بزرگترین عاملی که ما را از دست یافتن به سرچشمه ی نخستین
حقیقت بازمی دارد، جنگ بی سرانجام میان دو گروه متقدمِ منجمدِ
کهنه پرستِ سنت گرا از یک طرف و نسل جوانِ روشنفکرِ تحصیل
کرده ی متفکر از طرف دیگر می باشد. متأسفانه این جنگ تمام
قشرهای این اجتماع یعنی همه ی طبقات فرهنگی و معنوی و مذهبی
ما را در همه ی سطوح فراگرفته است. گروه متقدم منجمد از بسیاری
از عقاید موروثی مخلوط با عناصر مذهبی مختلف و رنگارنگی که از
مذاهب اسراییلی و زرتشتی و فلسفه ی یونان و حتی خرافات بابلی
به هم مخلوط شده و در طول تاریخ، بافت منجمد و راکدی را به نام
یک فرقه ساخته، به نام «شیعه»، دفاع کرده و سخن می گویند و
می خواهند به نسلی که هرگز استعداد پذیرفتن چنین بافتِ منجمدِ
کهنه ای را ندارند، تحمیل کنند و چون زیر بار نمی رود، فریاد برمی آورند
که «این نسل از دین روی گردان است! این جوان ها فاسدند! و به
آهنگ دیگری می رقصند!» و نسبت به حقیقت و فضیلت گرایشی
ندارند!»
من به عنوان یک فرد که با این نسل تماس مستقیم و مداوم دارم
و داشته ام، احساس می کنم و اقرار می نمایم و هزاران دلیل و قرینه
دارم که شاید در هیچ زمانی نسل جوان متفکر ما برای دست یافتن به
آن حقیقت راستین و برای شناختن واقعیت مذهب خویش و آن حقیقت
پنهان شده در طول تاریخش، که «اسلام» است، به اندازه ی امروز
احساس تشنگی و ابراز نیاز نکرده و هیچ وقت این حلقوم ها این همه
تشنه ی آشامیدن آبی که از سرچشمه ی نخست حقیقت تشیع و
اسلام می جوشد، باز نبوده است. امروز یک کتاب خوب مذهبی که
حرف تازه ای در باره ی دین داشته باشد، بیش از هر کتاب دیگری مورد
استقبال نسل جوان قرار گرفته و خواننده دارد. پس فریاد «وااسلاما» از
این رو بلند است که نیاز این نسل و کیفیت تفکر و تلقی این نسل
شناخته شده نیست. نسلی که با مدرن ترین اندیشه های امروز، کم
و بیش آشناست و مکتب های فلسفی از هر طرف به مغزش هجوم
می آورد و در سطح امروز علم جهان قرار گرفته و نسلی است که در
رشته های گوناگون علمی و ادبی و فکری در سطح بالایی تحصیل
می کند؛ و نمی تواند در حد یک مذهب ارثی تقلیدی تعبدی راکد پایین
بیاید!
![]() |