متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

 

   بیت المال نه مال من است نه متعلق به تو! آیا می گویید من به

وسیله ی ظلم و ستم بر رعیت به پیروزی برسم؟ به خدا سوگند تا

ستارگان وجود دارند این کار را نخواهم کرد. طلحه و زبیر به نزد او

آمده و گفتند بدین شرط با تو بیعت می کنیم که در امر خلافت ما را

شریک خود سازی. امام بدون درنگ گفت: نه! زیرا او مصمم به ویران

نمودن کاخ ظلم و ستم و جلوگیری از تقسیم بیت المال بین دوستان

و آشنایان و بستگان بود؛ و نیز عزم جزم کرده بود تا هر زمینی که

عثمان بخشیده بود و یا هر مالی را که از خزانه به کسی داده بود،

به بیت المال برگرداند. می گفت: هیچ چیز نمی تواند عمل باطلی

را حق کند و تصرف والی یا حاکم ناقض حکم خدا نمی تواند

باشد.

   امام از ستمگران دولت سابق بازخواست می نمود که این مال و

ثروت را از چه طریقی به دست آورده اید و چون این یک امر نو و

بی سابقه ای برای آنان به حساب می آمد، فوق العاده ناراحت و

ناراضی بودند و به ذائقه ی آنها ناخوش می آمد! چون عادت داشتند

بدون رنج و زحمت پولی کلان از مال مردم به جیبشان سرازیر شود!

چنانکه عثمان دستور داد به حارث ابن الحکم ــ دامادش ــ از بیت المال

دویست هزار درهم برای مخارج ازدواج دادند؛ و عبدالله ابن سعد، که

والی قسمت وسیعی از آفریقای مسلمان بود از طرف خلیفه مجاز بود

درآمدش از بابت مالیات ها و خراج و تجارت را به میل خود خرج کند.

عثمان همچنین فلسطین و حمص را ضمیمه ی قلمروی معاویه در شام

نمود و چهار لشکر سپاهی به او بخشید. افراد دیگری هم بودند که در

مدت اندکی دارای کاخ های باشکوه و سر به فلک کشیده شدند و

معلوم نبود که این ثروت ها و مال و خدم و حشم را از کجا به دست

آورده اند و یا در مقابل چه رنج و زحمتی آنها را تحصیل نموده اند.

   امام در مقابل معتقد به اجرای قاطع و درست عدل و داد بود و

می گفت: عدل سبب گشایش و آسایش مردم است و نمی توان

برای آن حدودی قائل شد.

 

 

 |+| نوشته شده در  چهارشنبه هجدهم فروردین ۱۴۰۰ساعت 23:33  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا