متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

 

   زهد و زهدورزی که از آن صحبت می کنیم، نقطه ی مقابل دنیاپرستی

است که سخت نفی گردیده است. با تعریف و توضیح هر یک از این دو،

مفهوم دیگری نیز روشن می شود. نه تنها امام علی، بلکه شخص پیامبر

و دیگر ائمه نیز مکرر در باره ی فریب دنیا و فنا و ناپایداری آن و بی وفایی

آن و لغزش آفرینی و خطرات ناشی از تجمع مال و ثروت و وفور نعمت و

سرگرمی بدان ها سخن گفته اند. 

   این امر که در دوره ی خلافت خلفا، خصوصا" خلیفه ی سوم که منتهی

به دوره ی خلافت خود امام علی شد، یک سلسله خطرات بسیار عظیمی

را از ناحیه ی نقل و انتقالات مال و ثروت، متوجه جهان اسلام کرد!

   علی این خطرات را لمس می کرد و با آنها مبارزه می کرد؛ مبارزه ای

عملی در زمان خلافت خودش که بالاخره جانش را روی آن گذاشت؛ و

مبارزه ای منطقی و بیانی که در خطبه ها و نامه ها و دیگر بیاناتش،

منعکس است.

 

 

   در جنگ های مسلمانان، مال و ثروت فراوانی به سوی آنان سرازیر

شد که به جای اینکه به مصارف عموم برسد و عادلانه تقسیم شود،

غالبا" در اختیار افراد و شخصیت ها قرار گرفت. این امر به خصوص در

زمان عثمان به شکلی گسترده و بی پرده رواج یافت و قوت گرفت.

افرادی که تا چندی پیش هیچ ثروت و سرمایه ای نداشتند، صاحب

ثروت بی حسابی شدند. کوه های طلایی که با تبر نمی شد آنها را

خرد کرد! قصرهای مجلل که صدها نفر خدم و حشم را در خود جای

می داد! رودهایی از دینارها و درهم ها که برقش، چشم ها را کور

می کرد! این مال ها و زرق و برق ها بالاخره کار خود را کرد و اخلاق

صاحبانش را به تمامی زایل کرد و بیش از آن؛ سرمایه ی اجتماعی و

اعتماد عمومی را در بین توده ی مردم نابود کرد و آنان را به دین نو و

آیین جدید بدبین و مظنون گرداند.

   اختلاف طبقاتی به همراه تعصب های نژادی که دوباره سر برکشیده

بود، ضربات کاری را بر وجهه ی اسلام در نزد مردم وارد آورد.

   فریادهای علی ابن ابی طالب در آن زمان به امت اسلام، به دنبال

احساس این خطر عظیم اجتماعی بود.

 

 

   مسعودی که در قرن چهارم هجری می زیسته نقل می کند: عثمان

بسیار بخشنده بود، البته از بیت المال! کارگزاران دولت و بسیاری از

مردم دیگر نیز راه او را پیش گرفتند. او بود که برای اولین بار در میان خلفا،

خانه ی خویش را با سنگ و آهک بالا برد و درهایش را از چوب ساج و

عرعر ساخت و اموال و باغات و چشمه هایی در مدینه اندوخته کرد.

وقتی که از دنیا رفت در نزد صندوقدارش صد و پنجاه هزار دینار و یک

میلیون درهم پول نقد بود. قیمت املاکش در وادی القری و حنین و

جاهای دیگر بالغ بر صد هزار دینار می شد. صدها اسب و شتر نیز از او

باقی ماند.

   در عصر عثمان، جماعتی از یارانش مانند خودش ثروت ها اندوختند؛

زبیر ابن العوام خانه ای در بصره بنا کرد که هنوز هم، بعد از سیصد

سال (در زمان زندگی مسعودی) باقی و برپا است. و معروف است که

زبیر خانه هایی در مصر، کوفه و اسکندریه نیز بنا کرد. ثروت زبیر بعد

از مرگش پنجاه هزار دینار پول نقد و هزار اسب، و مال و اسباب فراوان

دیگر بود.

   خانه ای که طلحة ابن عبدالله در کوفه با گچ و آجر و ساج ساخت

نیز چون خانه ی زبیر بیش از سه قرن پس از مرگ او هنوز برپا و دایر

بود. عایدات روزانه ی طلحه از املاکش در عراق، هزار دینار بود. در

اصطبل او هزار اسب بسته شده بود.

   نظیر همین مال و ثروت را برای بسیاری از افراد دیگر نیز در دوره ی

خلفا نوشته اند. بدیهی است که این ثروت ها، نه از زمین جوشیده

بود و نه از آسمان باریده بود؛ و تا در کنار چنین ثروت هایی فقرهای

موحش و دهشتناک نباشد، فراهم نمی شد.

 

 

   به همین دلیل امام در خطبه ی 127 نهج البلاغه می گوید: همانا

در زمانی هستید که خیر، دائما" واپس می رود و شرّ، همی به پیش

می آید و شیطان هر لحظه بیشتر به شما طمع می بندد. اکنون زمانی

است که تجهیزات شیطان نیرو گرفته و فریب او در همه جا گسترده

شده و شکارش آماده است. نظر کن، هر جا که می خواهی از زندگی

مردم را تماشا کن؛ آیا جز این است که یا نیازمندی می بینی که با فقر

خود دست و پنجه نرم می کند، و یا توانگری کافرنعمت یا مُمسکی که

امساک حق خدا را وسیله ی ثروت اندوزی قرار داده است، و یا سرکشی

که گوشش به اندرز بدهکار نیست؟! کجایند نیکان و شایستگان شما؟

کجایند پارسایان شما در کار و کسب؟ کجایند پرهیزگاران شما؟! ...

 

 

 |+| نوشته شده در  سه شنبه سوم فروردین ۱۴۰۰ساعت 23:27  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا