متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

«مسیح» نظر تند و تکان دهنده و زندگی ساز خود را، بر رؤسا و

بزرگان «اورشلیم» و ریش های دراز و بلند آنها که پیرامونشان دمِ

شیطان می جنبید افکند و به شدت صاعقه آنها را مورد هدف قرار

داد تا با زیبایی سیمای خود، «غصب کننـــدگان حقوق مـــردم» را

بترساند؛ و آتش گفتارش که زبانه می کشید، آنان را در کام خود

فرو بَرد و خاکستر کند. او چون غرش توفانی بانگ برآورد:

«ای ریاکاران! ای اژدهازادگان! من مهر و محبت می خواهم نه

قربانی؛ شما از بیم آلودگی، از خوردن پشه دوری می کنید ولی

شتر را می بلعید! به کارگران و کشاورزان ستم می کنید، خانه ی

بیوه زنان را می خورید، و به خاطر عوام فریبی، نماز خود را طولانی

می کنید. ای ریاکاران! ای افعی زادگان! «شنبه» به خاطر انسان

قرار داده شده، نه انسان به خاطر شنبه.»

محمد

اگر «فقر» در برابر من به صورت انسانی مجسم گردد، البته او را

می کشم.

علی

من از کسی که در خانه ی خود قوتی ندارد در شگفتم که چگونه

با شمشیر آخته به جنگ حاکمان نمی رود!

ابوذر

علی، همان طور که مـــردم را به سیــر در شگفتــی های وجود و

زیبایی های آفــرینش دعوت می کرد، آنان را اعم از افـراد یا گروه هـا،

به انتخاب راه و روشی دعوت می کرد که همه را در راه تعاون اقتصادی

و تکافل مادی سوق دهد، چرا که این همفکری و هماهنگی، ضامن

وصول همگانی به سعادت واقعی و نیکی بزرگ تر، یعنی حفظ احترام

و کرامت انسان است. انسانی که دارای فکری فعال، عاطفه ای

حساس، و بدنی مادی است که خود مبین وجود جسمانی انسان به

شمار می رود و دارای حقی است!


برچسب‌ها: مولا علی علیه السلام, مسیر شیعه در تاریخ, احترام و کرامت انسان, چرا جامعه ی طبقاتی
 |+| نوشته شده در  سه شنبه پنجم اسفند ۱۳۹۹ساعت 0:0  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا