متوسطه دوم و درس های ناگفته!
 
 
فقط از فهمیدن توست که می ترسند
 

 

    در آخرین روز آذرماه سال 1285، مظفرالـدین شـاه با خواستـه‌هـای

متحصنین موافقت کرد و به این ترتیب رویای عدالتخانه در ایران، تبدیل

به امری واقعی شد. در این جا نگاهی به کار و تلاش روزنامه نگاران به

عنوان «ناظران مشروطه» می اندازیم.

 

روزنامه نگاران دوره مشروطه‌خواهی

 

   از آن جا که اکثر روزنامه‌های سال‌های مشروطه خواهی سیاسی

یا اجتماعـی بودند، دانستن سرگذشت روزنامـه نگاران آن دوره و

آگاهی به صورت و سیرت مبارزاتی آنها خالی از فایده نیست:

 

                            پایه ی دانش روزنامه نگاران

 

   میزان دانش آموختگی اغلب روزنامـه نگاران روشن نیست. پاره‌ای از

روحانیان درجه اجتهاد داشتند و دیگران نیز، ناگزیر دوره‌ای را در حوزه‌های

دانش دینی گذرانده بودند. ده پزشک روزنامه نگار، دانش آموخته ی

دارالفنون یا کشورهای خارجی (استانبول و پاریس) بوده‌اند.

   جز آنان، چهار روزنامه نگار دیگر در دارالفنون درس خوانده و دو تن

دیگر دانش آموخته ی مدرسه علوم سیاسی تهران بودند. افزون بر

عربی دان‌ها و ترکی خوان‌ها، دست کم 21 روزنامه نگار، زبانی

اروپایی (بیشتر فرانسه و روسی) می‌دانستند.

   پایه ی دانشوری شماری از روزنامه نگاران را نیز نباید از یاد برد:

علی اکبر دهخدا، محمد تقی بهار (ملک الشعرا)، حسن تقی زاده،

عبدالرحیم خلخالی، محمد علی تربیت، حسن رشدیه، محمد

ناظم الاسلام کرمانی، محمد علی داعی الاسلام، علیمحمد اویسی،

محمد مهدی تبریزی (زعیم الدوله)، محمود غنی زاده و مرتضی

قلی خان فکری ارشاد. اینان، نوشتارها و پژوهش‌های ارزنده‌ای از خود

بر جا نهادند که عمدتا" پس از خیزش مشروطه خواهی نوشته شده

و به چاپ رسیده است. از 20 روزنامه‌نگار نیز سروده‌هایی در دست

است که برجسته ‌ترین‌شان ادیب الممالک فراهانی، بهار، غنی زاده،

دهخدا و اشرف الدین قزوینی بوده‌اند.

 

                    سرنوشت روزنامه نگاران مشروطه

 

   با کودتای محمدعلی شاه، سلطان العلما (ناشر روح القدس)،

جهانگیرخان (ناشر صور اسرافیل)، سلیمان میرزا (ناشر حقوق) و

شیخ علی قاضی (ناشر مدی) به زندان باغ شاه افتادند؛ زیرا

نخواستند در سفارت بیگانه پناه گزینند. سه تن از اینان به دست

دژخیمان استبداد جان باختند و تنها سلیمان میرزا از مرگ گریخت.

   سعید سلماسی، نگارنده ی جوان شورای ایران چاپ تبریز، در

همان شهر به دست آزادی ستیزان شهید شد و سه تن دیگر از

روزنامه نگاران این دوره را نیروی اشغالگر روس در عاشورای 1330

به همراه ثقة الاسلام در تبریز به دار آویخت.

   در همان سال شوم، سالارالدوله برادر محمدعلی شاه که علیه

مشروطیت قیام کرده بود، میرزا حسین خان مدیر پیشین روزنامه‌های

اصفهان و نقش جهان که در اصفهان چاپ می شدند را به همراه

همکارش معتمد السلطان، در کرمانشاه اعدام کرد و پنج سال بعد،

«کمیته ی مجازات» به ترور عبدالحمید ثقفی بنیان گذار طلوع و مظفری

بوشهر دست یازید.

   شمار روزنامه نگارانی که با آغاز استبداد صغیر آواره ی بیرون و درون

کشور شدند، افزون تر بود. از آن جمله است علی اکبر دهخدا، سردبیر

صوراسرافیل؛ هرندی، ناشر تمدن؛ علی آقا شیرازی، ناشر مظفری؛

 سید حسن، ناشر حبل المتین تهران؛ و مساوات، ناشر روزنامه ی

مساوات.

   پیروزی مشروطه خواهان آسان به دست نیامد و مانند همیشه،

بهانه برای کین خواهی فراوان بود. آن بهانه‌ها، شامل 4 روزنامه نگار

نیز شد: میرزا عبدالرحیم الهی را که در روزنامه اش ــ اقیانوس ــ تنها

روزنامه ی مرتب اوایل استبداد صغیر در تهران از خودکامگان هواداری

کرده بود و مدیران نیراعظم و آدمیت را به یک سال زندان محکوم کردند؛

اما هیچ سندی در مورد دلیل محکومیتشان در دست نیست.

   اتهام میرزا محمد مجدالاسلام کرمانی ناشر ندای وطن و کشکول

و الجمال و تیاتر، آن بود که با سعدالدوله وزیر امور خارجه یا استبداد

صغیر مربوط بوده و به دستور او برای جلوگیری از پیشرفت مشروطه

خواهان اصفهان و بختیاری به آن سامان رفته و در ضمن، نمایندگی

یک روزنامه روسی را نیز در تهران برعهده داشته است!

   41 نفر از روزنامه نگاران، پس از جنبش مشروطه خواهی هم به

این حرفه ادامه دادند و شماری از آنان، شهرت پیشین را حفظ کردند

یا بر آن افزودند. 37 نفر نیز به مقام‌های برجسته دست یافتند. در

میان آنان، دو نخست وزیر هم دیده می‌شود:

   سید ضیاء الدین طباطبایی و محمدعلی فروغی.

 

                     روابط روزنامه‌نگاران با یکدیگر

 

   در مجموع، روزنامه‌های این دوره، رابطه‌ ی دوستانه‌ای با یکدیگر

داشتند و اگر هم انتقادی از همقلمی می‌کردند، کوشش می‌شد

که از او یا روزنامه‌اش نامی برده نشود. با این حال، برخوردهای

مستقیمی نیز میان روزنامه تندروی صوراسرافیل با حبل المتین تهران

و روزنامه ی نیراعظم و همچنین روزنامه ی افراطی روح القدس با ندای

وطن در گرفت که ادامه نیافت. روح القدس، نوشتارهایی نیز علیه

روزنامه ی حبل المتین چاپ کلکته در بردارد.

   نخستین نشانه‌های تشکل صنفی روزنامه نگاران و مدیران هم پدید

آمد و آن، بیشتر به صورت همبستگی و همدلی در زمان‌هایی صورت

گرفت که آزادی بیان مورد تهدید قرار می‌گرفت. ازجمله، در همان سال  

1285 یعنی سال مشروطه (برابر با 1325 قمری) پشتیبانی جانانه ی

روزنامه نگاران پایتخت از حبل المتین با اعتصابی سراسری نمایش داده

شد.

 

                                          دکتر ناصرالدین پروین

 


برچسب‌ها: مشروطه و مشروطه خواهان, دکتر ناصرالدین پروین, انقلاب مشروطه, روزنامه نگاران ایران
 |+| نوشته شده در  سه شنبه هجدهم شهریور ۱۳۹۹ساعت 0:0  توسط بهمن طالبی  | 
  بالا