متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
نکند موسم سفر باشد
ساربان، خفته ی بی خبر باشد
بوی باران تازه می آید
نکند بوی چشم تر باشد
سخنی از وفا شنیده نشد
نکند گوش خلق، کر باشد
نکند عشق در برابر عقل
دست از پا درازتر باشد
نکند در قلمرو احساس
کاسه از آش داغ تر باشد
نکند پرده چون فرو افتد
داستان، داستان زر باشد
زیر این نیم کاسه های قشنگ
نکند کاسه ای دگر باشد
دختر گلفروش ما، نکند
یار لات سر گذر باشد
نکند قصه ی گل و بلبل
همه پایین تر از کمر باشد
نکند آن که درس دین می داد
از خدا، پاک بی خبر باشد
نکند خطبه های قطره ی آب
در دل سنگ، بی اثر باشد
نکند گفته های آیینه
از دهانش بزرگ تر باشد
ایستادن چو سرو در این باغ
نکند پاسخش تبر باشد
نکند نان به نرخ روز شود
چامه، کبریت بی خطر باشد
![]() |