|
متوسطه دوم و درس های ناگفته!
|
||
|
فقط از فهمیدن توست که می ترسند |
یکی دیگر از ضروریات رشد اقتصادی پایدار، نوآوری است.از زمان جوزف
شومپـتر در دهه ی 40 میلادی که نظریـات اقتصـاد تکاملـی را مطرح کرد،
«تخریب سازنده و خلاق» به عنوان یکی از نیازهای اساسـی توسعـه ی
اقتصادی بلندمدت مـورد توافـق همه اقتصاددانان قرار گرفته است. به این
معنـی که در بسـط سـریـع یک اقتصـاد، نیروهـایی به طـور خودکار به کار
میافتنـد که به حالت رشـد پـایـان بخشنـد و سپس دوره ی انقبـاض فرا
میرسد و سپس فناوری ها و اندیشه های جدید جایگزین اندیشه ها و
فناوری های قدیمی می گردد. اما نظام اقتصادی و سیاسی رانتی چین
تا چه حد اجازه ی نوآوری ضروری و تخریب سازنده را می دهد؟ در سال
2003 فـردی در این کشور دستگیـر و به زنـدان انداختـه شد، تنها به این
دلیل که جرئـت کرده بود و مـستقـلاً یک شـرکت فـولاد سـاختـه بـود که
هزینه ی تمام شده اش کمتـر بود و با کارخانه هـای تحت حمـایت حزب
کمونیست رقابت می کرد! پس به نظر می رسد ساختارهای موجود در
این کشور اجازه نمی دهد تخریب سازنده، منافع طبقه حاکم را به خطر
بیندازد.

چین در پیشبرد و گسترش مـرزهای دانش در سالیـان گذشتـه نقش
بسیار پررنگـی داشته است. تعداد حقوق اختـراع و اکتشاف ثبت شده
در چین تقریبا" با این میزان در آلمان برابری می کند، از طرف دیگر تعداد
ارجاعـات در مقـالـه هـای ISI که از این کشـور بـوده است رشـد بسیار
خیره کننده ای داشته است. این کشور مسلمـا" در سالهای پیشرو در
مسیر نوآوری قدمهـای بزرگتـری برخواهـد داشت و به یکی از بازوهای
اساسی اختراع و اکتشافات در عرصه ی جهانی مبدل خواهد شد. اما
این نوآوریهـا مـی توانـد تضمیـن کننـده ی رشد اقتصـادی این کشـور در
آینـده به عنـوان یک قـدرت مسلـط باشد؟ بررسی وضعیـت شرکـت اپل
می تواند درک بهتـری از این مـوضـوع به ما بدهد. این شرکت به عنوان

نوآورترین شرکت در عرصه ی فناوری اطلاعات در ایالات متحده شناخته
می شود و با محصولات بدیع خود همه بازارهای جهانی را تسخیر کرده
است. اما اگر وضعیت تحقیـق و توسعـه را در این شرکت بررسـی کنیم
درمی یابیم این شرکت رتبه 87 را در زمینه هزینه های تحقیق و توسعه
در آمریکا دارد و آنچه که شرکت مایکروسافت در یک سال صـرف تحقیق
می کند، شرکت اپل در 10 سال هزینه می کند، اما چگونه است که در
زمینه ی نوآوری تا این حد خلاقـانـه عمل کرده است؟! موفقیـت شرکت
اپل به این دلیل است که نحوه ی استفاده مردم از تکنولوژی را می داند.
در واقع زیر سؤال بردن وضعیت رایج موجب خلق محصولات جذاب و بدیع
شده است. به نوعی می توان بخشی از قدرت اقتصادی آمریکا را در زیر
سؤال بردن سلسلـه مراتـب و ساختـارهای مـوجود دانسـت، چیـزی که
رسیدن به آن در ساختار اقتصادی و سیاسی چین دشوار است.

یکی دیگر از مقوله ها در زمینه ی نوآوری بحث سیستـم آمـوزشی و
تحصیـلات به عنـوان یکی از پیش نیـازهـای یک اقتصـاد پیشرو است. در
اقتصاد نوظهور دانش مـحور که می رود جایگزیـن اقتصـاد صنعتی در دنیا
شود، نیـاز به سرمـایه گذاری برای نـوآوری، تحقیقـات علمـی و آمـوزش
مدرسه ای است، که صد البته چین در این سطح نیز مـوفقیت های بی
نظیری داشته است.این کشور دارای جمعیت بسیار بالای دانشجویانی
است که در خارج از کشور در حال تحصیل هستند و با توجه به افـزایش
امید به آینده ی کشور، بسیاری پس از پایان تحصیلات خود به وطنشان
بازمی گردند.

همچنین سیستم آموزشی چین در رتبه بندی های جهانی در جایگاه
بالایی قرار گرفته است.مثلا" شهر شانگهای در سال 2010 در زمینه ی
آموزش موفـق ریاضیـات به نوجوانان 15 ساله رتبـه ی اول دنیا را به خود
اختصـاص داده بود، در حالـی که در همین آزمـون، آمـریکا بهتر از رتبه ی
بیست و پنجم را به چنگ نیاورد. با وجود موفقیت های بینظیـر چین در

این زمینـه، یک نکتـه را نباید فـرامـوش کرد، و آن این است که سیستم
آموزشی چین همچنان بر پایه ی الگوی سنتی حفظ کردن،امتحان دادن
و فراموش کردن پس از امتـحان است؛ ولی سیـستم آموزشـی کنونـی
آمریکا با وجودی که نقایص زیادی دارد و برای سازگاری با اقتصـاد دانش
مـحور نیاز به اصلاحات گسترده ای دارد، نسبت به نظام آموزشی چین
دارای ارجحیـت است زیرا در سیستم آموزشـی آمـریکا به جای تحمیـل

مطالب حجیم به دانش آموزان،به آنها نحوه ی یاد گرفتن و تفکر، آموزش
داده می شود. در ایالات متحده رویکرد به مقوله ی آموزش به شکل یک
فرآیند طولانی مدت و مستمر در همه ی عمـر است، همچنیـن در قالب
این سیستم است که دانش آمـوزان، جسـارت لازم برای تـجربه کردن و
پذیـرش شکست را نیز آمـوزش مـی بیـنند، امـری که برای داشتـن یک
اقتصاد پـویا و نـوآور ضرورت تام و تمام دارد.
ادامه دارد...
|
|